close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
خبرنگاری جرم نیست

حامد نیک‌پی: رقابت تولید آلبوم موسیقی در جمهوری اسلامی با تولید تخم‌مرغ در ایران

۲۲ آبان ۱۳۹۷
ادبیات و شما
خواندن در ۷ دقیقه
حامد نیک‌پی: رقابت تولید آلبوم موسیقی در جمهوری اسلامی با تولید تخم‌مرغ در ایران

بخش سوم

محمد تنگستانی

بعد از انقلاب اسلامی در ایران و حذف موسیقی پاپ و مردمی، تا اواخر دهه 70 شمسی ترانه‌‌ها و آهنگ‌های خوانندگانِ به اصطلاح «لس آنجلسی» در ایران مخاطبان زیادی داشت. اما بعد از به روی کار آمدن دولت «محمد خاتمی»، فضا برای موسیقی پاپ و مردمی اندکی در جامعه باز شد. باز شدن فضای موسیقی در آن زمان از نظر برخی، جفا و خیانت تفکرات اصلاح‌طلبی به هنر موسیقی ایران بود. زیرا با صدور مجوز کنسرت و آلبوم‌های موسیقی برای خوانندگانی که از فیلتر و سانسور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گذشته بودند، حکومت اسلامی در ایران موفق شد با گذشت زمان، سلیقه مخاطب در موسیقی را به سمت تفکرات اسلامی و ایدئولوژی‌های فکری خودش هدایت کند و به قول معروف، موسیقی را به ابتذال بکشد.

در حال حاضر خوانندگانی که با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و تن دادن به سانسور در ایران فعالیت می‌کنند، بازار موسیقی پاپ و مردمی را در داخل و خارج از ایران در دست گرفته اند. در سال‌های گذشته، خوانندگانی که با همکاری و تریبون‌های حکومتی ایران در عرصه موسیقی معرفی شده‌اند، توانسته اند در کنسرت‌هایی که در خارج از کشور برگزار می‌کنند، سالن‌های هزار تا دوهزار نفری را پر کنند. در حالی که خوانندگان هم نسل آن ها، کسانی که بدون سانسور و بدون تن دادن به ابتذال در خارج از ایران به شکلی مستقل فعالیت می‌کنند، به سختی می‌توانند سالن‌های ۲۰۰ تا ۵۰۰ نفره پر از مخاطب داشته باشند.

علاوه بر موفقیت سیاست‌های فرهنگی جمهوری اسلامی در به ابتذال کشیدن هنر موسیقی، نباید نقش شبکه‌های اجتماعی را هم نادیده گرفت. از طرفی دیگر رسانه‌ها، چه رسانه‌های مستقل خارج از کشور و چه رسانه‌های خصوصی در ایران، کم تر از گذشته به موسیقی به اصطلاح لس‌‌آنجلسی اهمیت داده‌ و موسیقی سانسور شده و مبتذل را حمایت کرده‌اند؛ یعنی به آن گونه موسیقی اهمیت داده‌اند که مشروعیت نظام مستبد فرهنگی ایران را به همراه داشته است.

در سال‌های گذشته، برنامه «استیج» که در شبکه تلویزیونی «من‌وتو» تهیه و پخش شده، یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیونی ایرانی در خارج از کشور بوده است. این برنامه موسیقی با هدف کشف و معرفی خوانندگان جوان و هنرجویان آواز ساخته و پخش می شد. در این برنامه تلویزیونی، گاه تعداد رای‌ دهندگان به شرکت‌کنندگان در این مسابقه، با توجه به محدودیت پخش به دلیل پارازیت‌های اعمال شده از سوی دولت و حکومت ایران، به چند میلیون می‌رسید.

این برنامه پرمخاطب علاوه بر سرگرمی مخاطبان خود به واسطه گفت‌وگوهایی که داوران این برنامه تلویزیونی در زمان پخش و اجرای استیج داشتند، هدفی در راستای آموزش مخاطب نسبت به بازار موسیقی داشت. داوران این برنامه در پیام‌ها و حرف‌هایی که خطاب به شرکت کنندگان می‌زدند، سعی می کردند زبان بدن، سلیقه مخاطب و جامعه، اهمیت به خرده‌فرهنگ‌ها و خواست‌های اجتماعی را به هنرجویان شرکت کننده و مخاطبان برنامه یادآور شوند. از همه مهم تر، به آن گونه موسیقی اهمیت دادند که مشروعیتی در جامعه کنونی ایران نداشت.

«حامد نیک‌پی»، یکی از داوران این برنامه تلویزیونی بود. در سومین بخش از این گفت‌وگو، سوالاتی را با خواننده 40 ساله زاده تهران با موضوع «آن گونه موسیقی که مشروعیت جمهوری اسلامی را ندارد» و برنامه استیج مطرح کرده‌ایم.

او در مورد برنامه استیج ‌گفت: «به نظر من، این برنامه بعد از انقلاب، چه در داخل و چه در خارج ایران، پرمحتوا‌ترین و نزدیک‌ترین شکل برنامه‌‌ موسیقی نسبت به برنامه‌هایی در این ژانر در کشورهای غیر‌فارسی زبان بوده است. تولید کنندگان این برنامه با زبان مادری خود و با توانایی زیادی که در کنترل کیفیت برنامه داشتند، هدف شان اهمیت دادن به موسیقی مردمی بود. آن ها برخلاف نظر شما، به موسیقی لس‌آنجلسی کار نداشتند بلکه به آن گونه از موسیقی‌ اهمیت دادند که مخاطب دوست داشت. این که به موسیقی لس‌آنجلسی اهمیت داده شده است یا نه، وظیفه شما است که در حال بررسی آن هستید. آن ها چهار داور انتخاب کرده بودند که هرکدام فضاهای متفاوتی را در موسیقی تجربه کرده بودیم؛ مثلا "رضا روحانی" یک پل ارتباطی بود با گذشتۀ پر از نوستالژیِ زمان قبل از انقلاب. یعنی آقای روحانی به واسطه این که فرزند "انوشیروان روحانی"، نوازنده و آهنگ‌ساز نام دار قبل از انقلاب بود، پرچم‌دار این بخش از موسیقی به شمار می رفت. "بابک سعیدی" به این دلیل که در ایران هم فعالیت هنری داشته است، به نظر من با موسیقی خوش جنس پاپ بعد از انقلاب هم خوانی دارد؛ البته نه آن موسیقی‌ که شما آن را مبتذل و حکومتی می‌دانید. آقای "شهرام آذر" هم که از نسل قدیم هنرمندان مهاجر است و به قول شما، موسیقی لس‌ آنجلسی. البته من کاری به تعریف شما از موسیقی لس‌آنجلسی ندارم. تعریف من از این ژانر، موسیقی بد نیست و مانند شما رادیکال نگاه نمی‌کنم. خود من هم که از نسل بیش‌تر در ایران مانده و دست و پا زده هستم و از آن دسته هنرمندانی هستم که به دنبال نوآوری و تلفیق بوده‌اند. انتخاب این گروه به نظر من بهترین حالت ممکن بود. در هر ژانر، نماینده‌ای وجود داشت. فکر می‌کنم خیلی خوب بود که این اتفاق افتاد و از سبک‌های مختلف موسیقی یکی دعوت شده بود. این را می‌گویم چون با شناختی که دارم، می‌دانم شما در آخر با کلیت این برنامه مشکل دارید و نقدی خواهید داشت!» 

چه طور آهنگسازان لسآنجلسی تا چند دهه پیش در ایران مخاطب داشتند و در حاضر ماجرا برعکس شده است و خوانندگانی که تن به سانسور دادهاند و مروج تفکرات استبداد فرهنگی هستند، مخاطب زیادی پیدا کردهاند؟

ـ  همه این اتفاقات حساب شده است. اگر به قول شما موفق بوده‌اند که حتما بوده‌اند، به خاطر هزینه‌های زیادی‌ است که دولت ایران صرف این خوانندگان و نوازندگان می‌کند. من به شما قول می‌دهم اگر یک سرمایه‌گذار مالی بسیار قوی در خارج از ایران وجود داشت، این اتفاق نمی‌افتاد. سرمایه‌گذار‌های گردن کلفتی در ایران وجود دارند که برای چشم‌و‌هم چشمی با سرمایه‌گذاران خارجی و یا هدفمند و با پشتوانه مالی سپاه در سال‌های گذشته وارد بازار موسیقی خارج از کشور شده‌اند. اغلب گروه‌های موسیقی و یا خواننده‌ها به خاطر قدرت هنری و یا کارهایشان نیست که سالن هشت هزار نفری را پر می‌کنند. پرشدن یک سالن چند هزار نفری نیاز به هزینه‌های زیادی دارد که سرمایه‌گذارن خارج از ایران نمی‌توانند آن را تامین کنند. فقط موسیقی پاپ نیست، شما به موسیقی سنتی ایران نگاه کنید! چه اتفاقی برای بزرگان موسیقی سنتیِ فرار کرده از ایران افتاده است؟ الان شبکه‌های اجتماعی وجود دارند اما تا پنج یا ده سال پیش مگر خبری از شبکه‌های اجتماعی بود؟ کدام یک از رسانه‌های مستقل و خارج از ایران آمده است برای هنرمندان موسیقی برنامه سازی کند و یا برای آن ها کنسرت بگذارد ویا کنسرت‌های آن ها را تبلیغ کند؟ خیلی‌ها تبلیغ می‌کنند اما پول‌های زیاد می‌خواهند. کدام سرمایه گذار می‌تواند چند هزار یورو یا دلار هزینه تبلیغ کند؟ از طرفی دیگر، در چهار دهه گذشته دولت ایران سرمایه‌گذاری کلانی در حوزه موسیقی و هنر کرده است؛ کاری که این‌طرفی‌ها نکردند. الان به غیر از شما، کدام روزنامه‌نگار ایرانی فقط دارد به آسیب‌شناسی هنر معاصر می‌پردازد؟ بعد ببینید در ایران چند صد روزنامه‌نگار هنری داریم که خط و مشی دولت و حکومت در هنر را دارند تبلیغ می‌کنند.

یک نکته را هم در کنار همه این موارد نباید نادیده گرفت؛ با تمام دلخوری و عدم رضایتی که مردم از صدای و سیمای ایران دارند، به دلیل رایگان بودنش، هنوز بزرگ‌ترین تریبون است. اغلب خوانندگان مطرح شده در سال‌های گذشته خوانندگی موسیقی سریال‌های پخش شده در صداوسیما را عهده دارد بوده‌اند. صدها خواننده‌ای که امروز در بازار موسیقی هستند و مخاطب میلیونی دارند، خوانندگان تیتراژ پایانی سریال‌های خانوادگی هستند. گمان می‌کنید این تریبونی کم و یا بی‌اهمیت است؟ خواننده‌ای که مثلا موسیقی فلان سریال پرمخاطب را در دست داشته، معلوم است وقتی کنسرت می‌گذارد، هزاران نفر برای کنسرتش می‌روند. جمهوری اسلامی استعداد خوبی دارد برای تولید یک شبه هنرمندان نابالغ. در ایران به نظرم تولید آلبوم موسیقی  به لطف جمهوری اسلامی با تولید تخم‌مرغ در کشور برابری می‌کند. هنرمندان دولتی و تن به سانسور داده حمایت مالی و رسانه‌ای می‌شوند. البته کم‌کاری گروه‌ها و تولید‌کنندگان خارج از ایران و نقش رسانه در تربیت مخاطب را هم نباید نادیده گرفت؛ مثلا می‌توانستند با بهره از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، رادیوهای ۲۴ ساعته موسیقی داشته باشند که هرگز نداشتند. در نتیجه، ثمره‌اش می‌شود این که امروز شاهد هستیم.  

بخش اول را اینجا بخوانید

بخش دوم را اینجا بخوانید

 

ثبت نظر

گزارش

نتایج نظرسنجی ایران وایر

۲۲ آبان ۱۳۹۷
ایران وایر
خواندن در ۲ دقیقه
نتایج نظرسنجی ایران وایر