close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
خبرنگاری جرم نیست

یاشار:  تمرکز‌گرایی استعداد‌های جوان را نابود می‌کند

۱ آذر ۱۳۹۷
ایران فقط تهران نیست
خواندن در ۴ دقیقه
یاشار:  تمرکز‌گرایی استعداد‌های جوان را نابود می‌کند

محمد تنگستانی

پروژه جدید «ایران‌وایر«، «ایران فقط تهران نیست» نام دارد. در این پروژه قصد داریم با کمک شما، هنرمندان و هنرآموزانِ شهرستان‌ها و روستاهای سراسر کشور را معرفی و با آن ها گفت‌وگو کنیم. اولویت هم هنرمندانی هستند که یا در رسانه‌های غیرمستقل ایران سانسور شده‌اند و یا به دلیل «شهرستانی» بودن، به آن‌ها اهمیت داده نشده است. ما بدون گزینش و یا جهت‌گیری سیاسی، آن ها را به مخاطبان «ایران‌وایر» معرفی خواهیم کرد.

در بخش اول این پروژه، اولویت ما هنرمندان استان‌های خوزستان، اصفهان و خراسان است. برای مشارکت در این پروژه و یا معرفی هنرمندانی که در شهرستان‌ و یا روستای شما زندگی و فعالیت می‌کنند، می‌توانید با [email protected]، با ما در تماس باشید.

«یاشار» در معرفی خود می‌گوید: «سال ۱۳۸۰ در تهران متولد شدم. سه ساله بودم که با خانواده به شهرستان خود‌مان، یعنی "خداآفرین"، از تابع استان آذربایجان شرقی مهاجرت کردیم. بزرگ شده این شهرستان و ساکن آن جا هستم. در پایه یازدهم در رشته ریاضی تحصیل می کنم. از بچگی زندگی ساده‌ای نداشته‌ و همیشه در تلاطم بوده اما در محیطی نسبتا هنری بزرگ شده‌ام. علاقه‌ای که من به موسیقی سنتی آذربایجان داشتم و جایگاهی که این موسیقی برای من داشت، مرا هر روز به خود و در کل به موسیقی نزدیک‌تر کرد. ابتدا هنر را با موسیقی و با گیتار الکترونیک شروع کردم اما نه به صورت تخصصی و پایه‌ای. این که چرا به طور تخصصی نتوانستم گیتار الکترونیک بنوازم هم محروم بودن از ابتدایی‌‌ترین امکانات بود. بعد از مدت کمی، کمانچه به دست گرفتم. چهار سالی کمانچه نواختم. راستش را بخواهید، در کمانچه‌نوازی غیر قابل قبول بودم که باز مساله به محرومیت بر می‌گردد. چهار سال با تلاش و بدبختی موفق شدم فقط هفت جلسه به آموزشگاه موسیقی بروم و استادی کمانچه‌نواز را ببینم. الان شعر می گویم و ترانه سرایی می کنم.»

از او پرسیدیم در انقلاب سال ۱۳۵۷، هنرمندان نقشی کلیدی داشتند و شاعران پیامبران احزاب سیاسی بودند. آیا هنر و هنرمندان استان شما در اعتراضات اخیر دی  ۱۳۹۶ حضور داشتند و کنار مردم بودند؟
ـ بله؛ هنر‌مندان زبان گویای مردم‌ هستند و در طول تاریخ نیز به عنوان پیامبران فرهنگ‌سازی، در مورد جو‌سازی هشدار‌ دهنده‌اند. ولی متاسفانه قدرت هنر در این عرصه ضعیف شده است. تعداد هنرمندانی که دغدغه اصلی آن‌ها هنر باشد، کم است. اغلب هنرمندان با اعتراض ها و واکنش‌های مدنی و سیاسی، محافظه‌کارانه و سطحی برخورد می‌کنند و این نیز باعث تضعیف قدرت هنر شده است. اما هستند هنرمندانی هم که به قول معروف به صورت جان بر کف، آگاهانه، منطقی، تخصصی و رادیکال با مشکلات اجتماعی و سیاسی روبه رو می‌شوند. هم چنین  در بین مخاطبان هنر، هستند افرادی که هوشیارانه هنر متعهد را دنبال می‌کنند. ما عادت کرده ایم مخاطب تنبل هنر باشیم. در کل، حضور هنر و هنرمندان در اعتراضات اخیر به هر شکلی باشد، نسبت به گذشته پیشرفتی داشته است اما کافی نیست.
 

هر منطقه با توجه به آب و هوا،زبان و گویش محلی، فرهنگ بومی خود را می‌سازد که خرده فرهنگ تعریف می‌شود و خرده فرهنگ‌ها در کنار هم فرهنگ یک کشور را شکل‌می‌دهند. در چهار دهه گذشته،سیستم ایدئولوژی و فکری حاکم بر ایران دنبال یک‌دست‌سازی و اسلامیزه کردن هنر معاصر و نزدیک کردن آن به اید‌ئولوژی‌های حکومتی و مذهبی بوده است. گمان می‌کنید این تلاش‌ها به نتیجه رسیده و موفق شده‌اند؟

-        به نظر من، این موضوع فراتر از چهار دهه گذشته است. درباره یک‌دست‌سازی و اسلامیزه کردن هنر نیز می‌توانم بگویم که قطعا تاثیر خواهد گذاشت و نتیجه هم خواهد داد؛ آن هم خیلی آسان. پول، قدرت، مکتب، تریبون، وزارت، همه چیز دارند و شرایط هم برایشان محیا است. این هدف شاید امروز به صددرصدی خود نرسیده است و شاید هم هیچ گاه نرسد اما قطعا تاثیر گذاشته است و خواهد گذاشت. چه خوب باشد و چه بد، این امری طبیعی است. هر حکومتی تاثیر خودش را در فرهنگ آن ملت می‌گذارد. هرچند که به این باور دارم که اصلا خوب نیست.

برخی از هنرمندان و شاعران جوان بر این باور هستند که باید از شهرها و روستای خوب به تهران مهاجرت کنند تا بتوانند دیده شوند و در رسانه‌ها و هنر امروز جایگاهی پیدا کنند. نظر شما نسبت به این نگرش چیست؟

ـ شخصا من خودم این باور را دارم. اما چرا تهران؟ چون شرایط در تهران مهیا است و امکانات و اشخاص لازم در دسترس هستند. نه فقط تهران، بلکه هر جایی که این ویژگی را داشته باشد، به نظر من باید آن جا بود. من اگر دسترسی به امکانات لازم را ‌داشتم، قطعا امروز در این جایگاه نبودم. نه تنها من بلکه هر فردی که برنامه اساسی برای هنر و خودش داشته باشد، نگرشی مانند من دارد. البته این را هم بگویم که اگر شرایط مهیا باشد، چه حاجت به سفر است؟ امکانات را در تهران متمرکز کرده‌اند. با تمرکز‌گرایی، استعداد‌های جوان را نابود می‌کنند.

گمان می‌کنید در شهر و استان شما باید چه اتفاقاتی رخ بدهد تا هنرمندان استان‌ بتوانند بهتر به جامعه معرفی بشوند؟

ـ شاید بتوانم بگویم که از همه مهم‌تر و اول از همه باید خود فرد لیاقت و توانایی آن را داشته باشد. بهترین اتفاقی که می تواند رخ دهد، کار مدام و بودن هنرمند در عرصه هنر است. چیزی را به مخاطبان نشان دهد که قبلا ندیده و نشنیده است. مابقی ماجرا‌ فرع است. البته در این جامعه، قدرت رسانه نقش مهمی در معرفی اثر و هنرمند ایفا می‌کند.

 

سانسور در استان و شهر شما چه بخش‌هایی از هنر بومی را حذف کرده است؟

ـ در واقع، من در این زمینه چیز‌ زیادی نمی‌دانم و علت آن هم کم بودن تجربه و سن است. ولی می‌توانم بگویم که سانسور به هر شکلی باشد، هنر را کم رنگ می‌کند و معنی و مفهوم آن را از اصل به فرع تغییر می‌دهد.

 

 

یک نوشته از «یاشار»:

تفنگ در طاغوت

و تو محکوم

جلاد ایستاده روی تریبون

منتظر شکفتن ات

جرثقیل چی صادق

بر فرمان حاکم

و کوچه خواب است

و کوچه خواب است

طناب لبخند می‌زند

خیر مقدم می‌گوید

فرش قرمز تا چهارپایه

و تو خورشید می‌شوی

زرد رنگ

و غروب می‌کنی

جوانه می زند جسدت

هزاران شبحت را

می زایی

بعد سکوتت

آنگاه ماندگاری

ثبت نظر

گزارش

زیست دختران و پسران حزب‌اللهی در توییتر؛ از صیغه تا تشتک‌بازی

۱ آذر ۱۳۹۷
بهنام قلی‌پور
خواندن در ۷ دقیقه
زیست دختران و پسران حزب‌اللهی در توییتر؛ از صیغه تا تشتک‌بازی