close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
خبرنگاری جرم نیست

مسعود احمدی، ویراستار و پژوهشگری که فقط شاعر خطاب شد

۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
ایران فقط تهران نیست
خواندن در ۶ دقیقه
مسعود احمدی، ویراستار و پژوهشگری که فقط شاعر خطاب شد

محمد تنگستانی

پروژه جدید «ایران‌وایر»، «ایران فقط تهران نیست» نام دارد. در این پروژه قصد داریم با کمک شما، هنرمندان و هنرآموزانِ شهرستان‌ها و روستاهای سراسر کشور را معرفی و با آن ها گفت‌وگو کنیم. اولویت هم هنرمندانی هستند که یا در رسانه‌های غیرمستقل ایران سانسور شده‌اند و یا به دلیل «شهرستانی» بودن، به آن‌ها اهمیت داده نشده است. «ایران‌وایر» بدون گزینش و یا جهت‌گیری سیاسی، این هنرمندان را به مخاطبان معرفی خواهد کرد.

در بخش اول این پروژه، اولویت ما هنرمندان استان‌های خوزستان، اصفهان و خراسان است. برای مشارکت در این پروژه و یا معرفی هنرمندانی که در شهرستان‌ و یا روستای شما زندگی و فعالیت می‌کنند، می‌توانید با آدرس [email protected] با ما در تماس باشید. «ایران‌وایر» در کنار معرفی کارآموزان هنر، هنرمندان شناخته شده شهرستان‌ها را نیز معرفی می کند.

«مسعود احمدی»، پژوهش‌گر ادبیات، ویراستار و شاعر، سال ۱۳۲۲ در کرمان زاده شده است.

با انتشار شعرهایی در روزنامه «کیهان»، پیش از انقلاب به جامعه ادبی ایران معرفی شد و در سال ۱۳۶۰ اولین مجموعه شعر خود را با نام «زنی بر درگاه» منتشر کرد.

از مجموعه شعر‌های منتشر شده مسعود احمدی می‌توان به «روز بارانی»، «برگریزان و گذرگاه» و «دونده‌ خسته» اشاره کرد. در کارنامه پژوهشی این نویسنده، کتابی با عنوان «دو زن» که شامل گفت‌وگو با «آيدا سرکیسیان» همسر «احمد شاملو» و «اقبال اخوان» همسر «فریدون مشیری» وجود دارد.

شاید آن‎هایی که ادبیات معاصر ایران را دنبال می‌کنند و یا برخی از شاعران و نویسندگان ایرانی، مسعود احمدی را به واسطه انتشار مجموعه شعرهای متعدد و یا فعالیت در حوزه شعر، «شاعر» بدانند. اما تاثیر و اهمیت او، در ادبیات چند دهه گذشته در حوزه ویرایش و پژوهش ادبی ا‌ست. ولی کارهای پژوهشی و ویراستاری مسعود احمدی آن طور که باید، دیده نشده است. او در دو برهه زمانی، در حوزه شعر تحت تاثیر شاعرانی مانند احمد شاملو و «مهدی اخوان ثالث بوده است. خودش در گفت‌وگویی که با خبرگزاری «ایسنا» در سال ۱۳۹۲ به مناسبت هفتاد و دومین سال‎روز تولدش داشته است، در این خصوص می‌گوید: «آن سال‌ها شعر استاد فقید، احمد شاملو بیش از شعرهای دیگران مورد توجه فرهیختگان و روشن‎فکران بود. در آغازِ کار، من نیز مانند بسیاری از شاعرانِ نوآمده، تحت تأثیر ذهنیت زمانه و زبان احمد شاملو بودم. اما به تدریج از زبان‌ شاملو کنده و به زبان اخوان نزدیک شدم و از پی آن، در مجموعه‌ "دونده خسته" - که به گمانم پنجمین دفتر شعری من است - به استقلال زبانی دست یافتم و در گذر از این مسیر طولانی که تقریبا سی‌و‌اندی سال طول کشید، امیدوارم به سبک شخصی‌ رسیده باشم.»

اهمیت به زبان، دقت در نکات دستوری و نگارشی و پرداختن به تاریخ شفاهی و تجربه‌های زبانی در ادبیات، دست‎آورد مهم این پژهش‎گر ادبی‌ است.

مسعود احمدی در گفت‌وگویی که با «رسول آبادیان» داشته است، در خصوص معضل ساده نویسی در ادبیات ایران می‌گوید: «اجازه بدهيد مختصری هم درباره مكتب مجعول و مصنوع من‌درآوردی اخير "ساده‌نويسی در شعر" كه از ابتدای شكل‌گيری شعر پارسی بعد از اسلام تابه‌حال به‌موازات شعر پيچيده يا غامض پيش رفته است، بگويم. اين ساد‌ه‌نويسی جعلی و فرمايشی و خلق‌الساعه جز رواج آسان‌انگاری، آسان‌گيری، آسان‌پسندی، كاهلی در مطالعه و تمرين، شلخته‌نويسی و درنهايت تنبلی ذهنی، به ويژه در ميان نسل جوان، دست‎آوردی نداشته است. به نظر می‎رسد انگيزه‌های ايدئولوژيك و سياسی مبشران تُنُك‌مايه اين مكتب پادرهوا و مخرب، بسيار قوی بوده است.نمی‌توانم باور كنم كه همه مريدان ملك‌الشعرايی ساخته و پرداخته سازمانی ايدئولوژيك سياسی و هم‌پيمانانش آن قدر اندك‌مايه و بی‌خبر از ادب و زبان فارسی باشند كه گذشته از ضعف تاليف‌های اعجاب‌آور و غلط‌های فاحش مضمونی و دستوری، لفاظی‌های بی‌مغز پيشوای اين مكتب دروغين را نمی‌فهمند و درك نمی‌كنند. البته اين هم چندان شگفت‌آور نيست كه حزب و سازمان‌هایی از اين ‌دست رفته‌رفته برای بنيان‌گذاران و اعضا و هواداران‌شان مرتبه‌ای قدسی می‌يابند و به نهادی مقدس مبدل می‌شوند و مومنان به آن‎ها حتی به بهای آبرو و عزت فرهنگی يك ملت، از هيچ‌كاری روی‏گردان نيستند.»

مسعود احمدی نه تنها در حوزه ویراستاری و پژوهش ادبی‌ نقش مهمی داشته بلکه به واسطه حضور در روزنامه‌ها و مجلات ادبی، شاعران زیادی را به جامعه و ادبیات امروز معرفی کرده است. این پژوهش‎گر ادبی در همان مصاحبه، در مورد حضورش در مطبوعات می‌گوید:«پس از زنده‌ياد "محمد مختاری"، علاوه بر مسووليت صفحات شعر مجله "نگاه نو" كه ۱۴ سال دوام داشت، نزديك به سه سال وظيفه نظارت بر بخش ادبی مجله "فرهنگ و توسعه" را برعهده داشتم. مسووليت يك ساله صفحات ادبی مجله "زنان" و صفحات شعر ]بخش["صدای امروز" "دنيای سخن" را بر اين‏ها بيافزاييد و هم مطالعه پر وسواس و پی‎گير متون فلسفی، فلسفه سياسی، علوم اجتماعی، مجموعه‌های داستانی و رمان‌ها و به خصوص شعر ايران و جهان را. به‌هرحال، ممكن نيست آن‌همه شعر و داستان و نقد ادبی را بخوانی و بعضی را ويرايش كنی و بهره‌ها نبری. شعر، به ويژه شعر جوانان آن روزها كه در اين روزها به ميان‎سالی رسيده‌اند، در كنار تمام كاستی‌ها، از بابت ذهن نه زبان يا شيوه اجرا، تازگی‌هایی داشت كه مرا نيز متاثر می‌كرد. مگر می‌شود از روند و تطور شعر زمانه بی‌خبر بود و شاعر شد؟ هنوز هم آثار درخور توجه جوانان را با دقت می‌خوانم اما همانند آن پيش‎كسوت، "مصادره‌كننده خلاق" نيستم. اين شيوه شايع و زشت كه بسياری از شاعران امروز ما، به خصوص اندك‌شماری از جوانان متوهم و نيز شاعران شكست‌خورده در پيش‌گرفته‌اند تا ديگران و ديگرتران را متاثر از آثار خود جلوه دهند يا به سرقت ادبی متهم كنند، علاوه بر كژانديشی و فرصت‌طلبی، ناشی از نادانی‌های بسيار است. آنان نمی‌دانند كه تشابه بعضی از مضامين و رويكردها و حتی تصاوير براساس "توارد" است.»

او بخشی كوتاه از مقاله «استانلی برنشا»
 با عنوان «سه انقلاب در شعر مدرن» را كه «منوچهر بديعی» ترجمه كرده  و در «زنده رود» ويژه شعر به چاپ رسيده، روخوانی كرده است: «بخشی از احساس هنری خود را مديون نبوغ فردی شاعر هستم و بخشی از آن را مديون چيزی كه آن را "اليزابتی بودن" می‌خوانم. نيازی به گفتن نيست كه اين پديده منحصر به تغزل دوران اليزابت نيست. در مورد زمان‌ها و مكان‌های ديگر، مثلا در مورد مجموعه شعر يونان، "پلئياد" و فرانسه و شعر متافيزيكی يا سلحشورانه انگليس نيز صدق می‌كند و جمعی از منتقدان با حسن سليقه آن را "شعر سهامی" ناميده‌اند. اين گونه شعر وقتی رو می‌نمايد كه شاعران گوناگون در نوعی حلقه شاعرانه با يك‎ديگر شعر می‌گويند يا در دوره زمانی واحدی، امری واحد در آنان اثر می‌گذارد. شاعرانی كه من آنان را مدرن می‌خوانم، به معنی وسيع كلمه مصداق همين پديده "شعر سهامی" هستند هرچند كه با هم‏ديگر فاصله زمانی دارند...»

 

یک شعر از مسعود احمدی:

 

 

پرستنده نبودم

مرید     فرزندی سر به زیر

اگر نه

تو دوستم نمی‌داشتی       قدم به شعرهام نمی‌گذاشتی

با خودت

روبه‌رو نمی‌شدی با پدرانت رودررو

که چرا

همه‌چیز وارونه است      نیست هیچ‌کس و هیچ‌چیز در جای خود

 

باید

دلیر می‌بودم

شفاف   پیدا در حرف‌هایی بی‌لفاف

که از جان

به بدن می‌رسیدی          می‌رسیدی به هر دو

تا با هم

به فهمی از عشق برسیم و به آن حظی

که تنها

عاشقان می‌برند

نه فقط در آخر

از اول از ساعت‌ها پیش از رفتن به بستر.

ثبت نظر

استان‌وایر

سه کشته در انفجار تونلِ جاده کندوان

۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
خواندن در ۱ دقیقه
سه کشته در انفجار تونلِ جاده کندوان