close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
خبرنگاری جرم نیست

امیرعباس: بی‌معرفت‌ها با سانسور، گویش زیبای محلی را از بین برده‌اند

۳۰ خرداد ۱۳۹۸
ایران فقط تهران نیست
خواندن در ۴ دقیقه
امیرعباس: بی‌معرفت‌ها با سانسور، گویش زیبای محلی را از بین برده‌اند

محمد تنگستانی

 پروژه جدید ایران‌وایر «ایران فقط تهران نیست» نام دارد. در این پروژه قصد داریم با کمک شما، هنرمندان و هنرآموزانِ شهرستان‌ها و روستاهای سراسر کشور را معرفی و با آنها گفت‌وگو کنیم. اولویت هم هنرمندانی هستند که یا در رسانه‌های غیرمستقل ایران سانسور شده‌اند و یا به دلیل «شهرستانی» بودن، به آن‌ها اهمیت داده نشده است.ما بدون گزینش و یا جهت‌گیری سیاسی، آن‏ها را به مخاطبان «ایران‌وایر» معرفی خواهیم کرد.

در بخش اول این پروژه، اولویت ما هنرمندان استان‌های خوزستان، اصفهان و خراسان است. برای مشارکت در این پروژه و یا معرفی هنرمندانی که در شهرستان‌ و یا روستای شما زندگی و فعالیت می‌کنند، می‌توانید با آدرس [email protected]، با ما در تماس باشید.

«امیرعباس» در معرفی خود می‌گوید: «متولد استان کرمان هستم و ۱۸ سال سن دارم. پنج سالی می‌شود که به شعر و ادبیات علاقه‌مند شده‌ام و می‌نویسم. زندگی کردن در شهرستان برای افرادی که خارج از چارچوب زندگی می‎کنند و هنجارهای جامعه را نمی‌خواهند بپذیرند، سخت است. برای خود من بارها پیش آمده است که به دلیل خواندن شعرهایی در انجمن‌های شعر، از طرف برگزارکنندگان آن جلسات تهدید شده‌ام که اجازه شرکت کردن را دیگر به من نخواهند داد. زندگی شخصی‌ من هم که مملو از دخالت‌های هم‌شهری‌هایم است. آن قدر دخالت می‌کنند که گاهی به خودم می‌گویم نکند زندگی آن‎ها است و زندگی من نیست؟! زندگی در شهرهای کوچک بد است. گاهی حرف‌هایی پشت سر آدم می‌زنند که اصلا نمی‌شود آن‎ها را جمع کرد. کل زندگی من همین است. تنها چیزی که در معرفی خودم می‌توانم بگویم، این است که جوانی هستم که در شهری کوچک زندگی می‌کنم و دیگران در زندگی‌ام بی‌جهت و بی‌دلیل دخالت می‌کنند.»

از او پرسیدیم هر منطقه با توجه به آب و هوا، زبان و گویش محلی ،فرهنگ بومی خود را می‌سازد که خرده فرهنگ تعریف می‌شود و خرده فرهنگ‌ها در کنار هم فرهنگ یک کشور را شکل می‌دهند. در چهار دهه گذشته، سیستم ایدئولوژی و فکری حاکم بر ایران دنبال یک‌دست‌سازی و اسلامیزه کردن هنر معاصر و نزدیک کردن آن به اید‌ئولوژی‌های حکومتی و مذهبی بوده است. گمان می‌کنید این تلاش‌ها به نتیجه رسیده و موفق شده‌اند؟

_حداقل در شهر ما که قدمتی هفت هزار ساله دارد، بله موفق بوده‌اند و همه چیز بو و رنگ اسلام و مذهب دارد. دیگر چیزی به نام لهجه و گویش باقی نمانده است و کم‎تر کسی شعر‌های فولکور را می‎شناسد و می‌خواند. خوانندگان محلی هم که گویا اصلا دیگر وجود خارجی ندارند. سال گذشته کلی گشتم تا یک خواننده محلی پیدا کنم که یک شعر فولکلور بخواند اما پیدا نکردم. کسی نبود که حاضر باشد ترانه محلی بخواند! در مورد لباس‌های محلی چیزی نگویم بهتر است. اغلب روستایی‌ها شهری شده‌اند و اغلب روستاها خالی از سکنه هستند.

برخی از هنرمندان و شاعران جوان بر این باور هستند که باید از شهرها و روستای خوب  به تهران مهاجرت کنند تا بتوانند دیده شوند و در رسانهها و هنر امروز جایگاهی پیدا کنند. نظر شما نسبت به این نگرش چیست؟

ـ به نظر من، این عقیده نادرست است. فکر می‌کنم هنرمند نباید دنبال دیده شدن باشد و بخواهد تن به ذلت و بازیِ کثیف رسانه‌های داخلی بدهد. مطمئن هستم افرادی که در شهرستان‌ها و روستاها هستند، نیازی به رسانه برای پیشرفت ندارند. آن‎ها به امکانات نیاز دارند؛ چیزی که در شهرستان و روستا وجود ندارد. حتی به نظر من، هنرمندان و شاعرانی که در روستاها و شهرهای کوچک و محروم زندگی می‌کنند، آثار قوی‌تر و ماندگارتری عرضه می‌کنند چون کم‎تر حاشیه وجود دارد و بیش‎تر به اثر می‌پردازند. کلان شهرها حاشیه زیاد دارند.

گمان میکنید در شهر و استان شما باید چه اتفاقاتی رخ بدهد تا هنرمندان استانبتوانند بهتر به جامعه معرفی بشوند؟

ـ باید اتفاقات اساسی و زیر ساختی ایجاد شود. مخاطب امروز به دنبال شعر خوب و هنر مدرن نیست اما به نظر من، هر شاعر و هنرمندی باید در حوزه قدرت خودش از خودسانسوری پرهیز کند و هرجایی که امکان دارد، خودش را همان‌طوری که هست، معرفی کند.

چه راه‌هایی برای مبارزه با سانسور در هنر و زندگی روزمره‌تان پیش گرفته‌اید؟

ـ اوایل تصمیم گرفتم هرچیزی را که جامعه بد می‌داند، در موردش تحقیق کنم و صحیح یا غلط بودنش را بفهمم. اما بعد به این نتیجه رسیدم که سانسور نه تنها در هنر بلکه در رفتار هم وجود دارد. بعد سعی کردم در پوشش، در شعر نوشتن، در روابط و در حرف زدنم سانسور را حذف کنم و صراحت داشته باشم؛ برای مثال، در شهرستان ما هم‎چنان ارتباط یک پسر و دختر اتفاق ناپسند و غیراخلاقی تعریف می‌شود اما هرگز تحت تأثیر این جو قرار نگرفتم و همیشه کار خودم را کرده‌ام.

سانسور در استان و شهر شما چه بخشهایی از هنر بومی را حذف کرده است؟

ـ تا جایی که من اطلاع دارم، بی‌معرفت‌ها با سانسور حداقل کاری که کرده‌اند، این است که شعر و موسیقی و از همه مهم‌تر، گویش را از بین برده‌اند. به صورت کلی، سانسور در استان ما روح آزاد هنرمندان را نابود کرده است. البته روح آزاد هنر برای افرادی مانند من، وگرنه هستند هنرمندانی که سفارشی کار می‌کنند و زندگی خوبی دارند و خروجی هنرشان شماره کارت بانکی آن‎ها است!

ثبت نظر

عکس

اعتصاب غذای نازنین زاغری

۳۰ خرداد ۱۳۹۸
مانا نیستانی
اعتصاب غذای نازنین زاغری