close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
خبرنگاری جرم نیست

تصویر اجرای مردم از ترانه «آهای ایران»: صنعتگری بی‌صناعت

۱۳ دی ۱۳۹۸
امیر پوریا
خواندن در ۴ دقیقه
تصویری از ویدیوی ترانه‌خوانی دسته‌جمعی «آهای ایران، آهای خونه» در فرودگاه «امام خمینی»
تصویری از ویدیوی ترانه‌خوانی دسته‌جمعی «آهای ایران، آهای خونه» در فرودگاه «امام خمینی»

جایی از فیلم سینمایی «من»، ساخته «سهیل بیرقی»، پسر جوانی با بازی «امیر جدیدی» به سودای شهرت به عنوان خواننده، دست‌ به ‌دامانِ زنِ همه‌ فن ‌حریفی با بازی «لیلا حاتمی» می‌شود. وقتی زن یکی دو ترانه این جوان را می‌شنود، به او اعتراض می‌کند که چرا با وجود صدای بم و مردانه‌اش، با صدایی نازک و لحنی نالان خوانده است. 

لحظه‌ای این دو شخصیت فیلم را همین جا نگه دارید تا از خود و شما بپرسم چرا عده‌ای گمان یا ادعا کرده‌اند که ویدیوی کوتاه ترانه‌خوانی دسته‌جمعی «آهای ایران، آهای خونه» در فرودگاه «امام خمینی»، به طور خودجوش اتفاق افتاده است؟

جواب جوان عشق خوانندگی فیلم من، دلیل ساده‌ای برای این تصور ارایه می‌دهد: «خب احساسی خوندم دیگه... الان دیگه کسی صدای مردونه دوست نداره، همه احساسی دوست دارن!»

بله، چون صدای «غلامرضا صنعتگر»، خواننده این ترانه از جنس صداهای رایج بسیاری از پاپ‌خوان‌های این سال‌ها است و ردی از خواهش، ظرافت و نازک‌طبعی در خود دارد. برخی پنداشته‌اند ترانه پرطرف‌داری بوده است و مردم آن را از حفظ می‌دانسته‌اند و برای همین در حال و هوای دل‌ کندن‌ها در فرودگاه، ناگهان و به شکلی «خودجوش» آن را خوانده‌ و هم‌زمان با آن هماهنگی، دست هم زده‌اند!

نکته اول این است که اساسا «فلَش ماب» (Flash Mob) یا اجرای گروهی در معابر عمومی به‌ قصد همراه کردن مردم، هرگز در ایران پا نگرفته و عمومیت نیافته است. نه جای تحلیل دلایل آن، این نوشته است و نه شایستگی این تحلیل، در نگارنده. وانگهی تأکید بر این نکته لازم است که ممانعت کم و بیش عمومی مردم از همراهی در این نوع کنش دسته‌جمعی، به روان‌شناسی اجتماعی و روحیه افراد در خواندن یا مرکز توجه شدن در جمع برمی‌گردد و الزاماً نباید ریشه آن را در دلایل فرهنگی پیچیده جست‌وجو کرد. حتی وقتی چند دوست نوجوان در مکانی عمومی به هر گونه رفتار گروهی مانند خنده و شوخی دست می‌زنند، با نوعی نگاه بازدارنده مواجه می‌شوند. 

در چنین جامعه‌ای، این پندار که مردم در جایی مانند فرودگاه با آن همه بار و مشکل زمان‌بندی و پرداخت عوارض و گذر از گِیت‌های متعدد و بدرقه و استقبال خویشان، حوصله انجام چنین حرکتی را داشته باشند، از خیال خام هم باطل‌تر است. 

نکته دوم، خود خواننده است. تا پیش از انتشار این ویدیو، میزان شهرت غلامرضا صنعتگر به جمع قلیلی از مخاطبان نه‌چندان کثیر سیمای جمهوری اسلامی ایران منحصر می‌شد. او خواننده تیتراژ برنامه تلویزیونی «آدم‌های خوب شهر» بود که عنوان برنامه از رویکرد شعارزده آن خبر می‌دهد و عنوان ترانه تیتراژ، از سمت و سوی ایدئولوژیک کار صنعتگر: «قبولم کن». 

به طور کلی، در بیشتر ترانه‌های او، گرایش‌های بسیار مورد پسند نگاه رسمی به‌روشنی حس می‌شود؛ از ترانه‌ای به نام «دفاع از شط» که با لهجه و روایت یک جوان خوزستانی درگیر جنگ خوانده شده است (خود صنعتگر نیز اهل جنوب کشور است) تا این بیت از ترانه‌ای که  از جمله در برنامه «اکبر عبدی» در  تلویزیون خواند: «دل تنهامو آوردم با یه دنیا دل‌خوشی/ کمتر از آهو که نیستم، می‌شه ضامنم بشی؟» 

اما تمام تبلیغات و حضور‌های تلویزیونی نتوانستند محبوبیت عمومی برای غلامرضا صنعتگر به ارمغان بیاورند. حتی همین ارجاع‌ها نیز از روی حافظه و بر اثر شناختن کارهای او نبوده است و طبعاً به قصد نگارش این یادداشت و بعد از طرح احتمال خودجوش بودن خوانش مردم، آن‌ها را در جست و جوی اینترنتی یافتم.

اما نکته سوم این است که توییت فردی به نام «اقلیما» با این ادعا که ویدیوی منتشر شده، بخشی از فیلم‌برداری کاری از سوی سازمان هنری رسانه‌ای «اوج» بوده است، نخست توسط «بهمن بابازاده»، روزنامه‌نگار فعال در عرصه موسیقی بازنشر و ساعاتی بعد توییت اصلی پاک شد.

اجازه دهید این فرض را بپذیریم که تصویر مورد بحث، نه خودجوش بوده و نه به طور عینی و عادی برای دقایقی در فرودگاه طراحی و اجرا و نه خلق آن به قصد واقعی جا زدن انجام شده است. فرض کنیم این تصویری است که یک تماشاگر بازیگوش از صحنه یا پشت صحنه محصولی از سازمان اوج گرفته و منتشر کرده است. البته که بحث بر سر خودجوشی یا چیدمان پیشاپیش ویدیو، اعتبار خود را از دست می‌دهد. اما خطا نکنیم و نگوییم این بحث‌ها همه بی‌معنا هستند. در خود آن محصول فرضی اوج که بالاخره این تصاویر وجود دارند؛ گیرم از زاویه‌ای بهتر و با صدای درست‌تر و آغاز و انجام کامل

با همین کلمات و عبارات بسیار «رو»، مستقیم، اندرزگویانه و احساساتی در شعر ترانه و با همین دست زدن شوق‌آمیز مردم به نشانه خرسندی از این که دارند کسانی را از مهاجرت یا حتی مسافرت منصرف می‌کنند!

اگر چنین باشد که در آن محصول سینمایی یا ویدیویی، با جلوه‌ای شدیدتر و پرهزینه‌تر از این ویدیوی از دست‌ها در رفته رو‌به‌رو خواهیم بود. آن زمان باید باورناپذیری این صناعتِ بی‌ظرافتِ دوستان را چه‌گونه توجیه کنیم؟

مطالب مرتبط:
نهادهای وابسته به سپاه برگزار می‌کنند: جایزه‌های میلیونی برای "مرگ بر آمریکا"
موسیقی، زندگی، خیابان و زیرزمین
نامه حسین زمان به وزیر ارشاد و جنگ نیابتی سپاه با هنرمندان موسیقی

ثبت نظر

بلاگ

قاسم سلیمانی؛ ژنرال رهبر یا قهرمان مردم؟

۱۳ دی ۱۳۹۸
شراگیم زند
خواندن در ۴ دقیقه
قاسم سلیمانی؛ ژنرال رهبر یا قهرمان مردم؟