براساس گزارشات رسیده به «ایرانوایر»، کارکنان رسمی علیرغم تهدیداتی که از سمت مدیریت شرکت نفت و گاز پارس و ادارات حراست پتروپالایشها دریافت کرده بودند، از روز ۱۵آبان ۱۴۰۱، در اعتراض به «عدم اجرای ماده ده قانون اختیارات نفت» و «بیتوجهی به وضعیت معیشت کارکنان»، اعتراض خود را آغاز کردند.
کارکنان رسمی وزارت نفت در ۳۷ سکوی گازی شرکت نفت و گاز پارس در مناطق مختلف، با اقدامی نمادین و اعتراضی برای دریافت سهمیه غذا اعتصاب کرده، و خواهان رسیدگی به مطالبات خود شدند.
ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت چه میگوید؟
در قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت که در تاریخ ۱۹اردیبهشت ۱۳۹۱ به تصویب رسیده، آمده است: «نظامهای اداری و استخدامی و پرداخت حقوق و مزایای آن دسته از کارکنان شرکتهای تابعه وزارت نفت، که در واحدهای عملیاتی و تخصصی شاغل هستند، با رویکرد تقویت رقابت پذیری و سرعت بخشیدن به بهره برداری از میادین مشترک و حفظ نیروی انسانی متخصص، تابع آییننامه خاصی است که بدون الزام به رعایت قانون مدیریت خدمات کشوری با رعایت سایر قوانین و مقررات مربوطه و با پیشنهاد وزارت نفت و تایید معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور تهیه میشود.»
در این آییننامه، بند مربوط به ترمیم پایههای حقوق که مهمترین و امیدوار کنندهترین بخش این قانون بوده است، تاکنون اجرا نشده است. به همین دلیل از همان روزهای تصویب این آییننامه، کارکنان وزارت نفت به این کوتاهی و عدم توجه به حق و حقوق خود اعتراض کردند. اما وزارت نفت همچنان زیر بار اجرای این بند از آئیننامه نرفته است.
دلیل اجرایی نشدن این بند، موضوع "اجازه" یا "تکلیف" بودن ماده ۱۰ قانون اختیارات و وظایف وزارت نفت است. موضوعی که بارها مورد اختلاف نظر کارکنان و وزارت نفت و مسوولان مربوطه قرار گرفته است. کارکنان صنعت نفت با استناد به مکاتبات و نامهنگاریهای متعدد تاکید بر «لازمالاجرا» و «تکلیف» بودن ماده ۱۰ دارند. اما وزیر نفت تاکید دارد که ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت «اجازه» است نه «تکلیف».
اعتصاب ضربه به اقتصاد حکومت و قطع منابع درآمد سرکوبگران است
«پیمان شجیراتی» فعال کارگری، درباره اعتصابات انجام شده در صنعت نفت و گاز به «ایرانوایر» میگوید: «در فراخوان اعتصاب کارگران پروژهای و کارکنان رسمی، جدا از تصریح بر همبستگی با قیام مردم و اعتراض به سرکوب و کشتار شهروندان، بر موضوع مهم دیگری تاکید شده که هدف این اعتصاب که با ترک دستهجمعی محل کار و بازگشت کارگران به شهرهای خود همراه است. این ضربه بزرگی به اقتصاد حاکمیت و قطع منابع درآمدی حکومت است. اما نکته اینجاست که کارگران پروژهای عمدتا در بخشهای غیرتولیدی مشغول به کارند. یعنی یا در حال ساختوساز بوده و یا تجهیزات و تاسیسات را نصب و آمادهسازی میکنند. بنابراین واضح است که این بخش از کارگران اگر به شکلی کاملا یکدست و سراسری هم دست به اعتصاب بزنند و فعالیت در همه پروژههای در حال تاسیس را هم تعطیل کنند، هدفی که در فراخوان به آن اشاره شده یعنی قطع شاهراههای درآمدی حکومت محقق نمیشود. اما در حد قابل توجهی، بهرهبرداری از این پروژهها را به تاخیر انداخته و ضرر اقتصادی هنگفتی را وارد میکند.»
این فعال کارگری معتقد است: «اعتصاب باید راهگشا ورود باقی بخشهای اثرگذار و حساستر صنعت نفت به اعتصاب باشد. چیزی که خود کارگران پروژهای هم در فراخوان خود به آن اشاره داشته و از کارکنان رسمی و غیررسمی، فنی، ستادی، عملیاتی و بهرهبرداری هم خواستند تا به این اعتصاب بپیوندند. اگر بخش اجرایی و تولیدی نفت و گاز و پتروشیمی هم به اعتصاب ملحق شوند یک گام بزرگ و روبه جلو خواهد بود و میتواند ضربه نهایی و کمرشکنی به حاکمیت وارد کند.»
به باور او، گسترش اعتصابها حتی با خواستههای اقتصادی و معیشتی، چند کارکرد مهم دارد: «اول اینکه برای خود کارگران تمرینی برای قدرتگیری است. خود باوری ناشی از اتحاد و همبستگی درونی به تدریج کارگران را برای اعتصابهای سراسری و فراگیرتر مهیا میکند. از منظر روانشناسی اجتماعی هم اثرات مستقیمی بر تقویت روحیه مبارزه جمعی و عمومی جاری مردم دارد و فاصله و خلا جداماندگی مبارزه در خیابان و محیط کار را تا حدی پر کرده، مبارزه عمومی را تقویت و تداوم میبخشد. در حقیقت چشم انداز سرنگونی را روشنتر خواهد کرد. از طرف دیگر ترس و وحشت دو چندانی به جان حکومت انداخته و نگرانی حاکمیت از گسترش اعتراضات را بیشتر میکند، که این موضوع قطعا بر روی تحلیل رفتن قوای روانی و ذهنی، و حتی سرکوبگری حکومت تاثیر خواهد گذاشت.»
اعلام موجودیت هسته کارگران همپیمان
از روز ۶آبان، گروه دیگری از کارگران که خود را «کارگران همپیمان» معرفی کردهاند، در اطلاعیهای به صف اعتصاب کنندگان پیوستند.
این گروه با اعلام اینکه با تشکلیابی و اعتصاب، برای آزادی زندانیان سیاسی مبارزه خواهند کرد، خود را «ائتلافی از کارگران صنعتی و پروژهای در تهران و جنوب ایران که خود را «هسته کارگران همپیمان» مینامند، در بیانیهای خواهان آزادی زندانیان سیاسی شدهاند و اعلام کردهاند که برای آزادی کارگران، معلمان، دانشجویان و کودکان زندانی مبارزه خواهند کرد. هسته کارگران همپیمان در بیانیه خود مینویسند: «در شرایطی که جوانان، زنان، معلمان، کارگران و تمامی اقشار زیر ستم، در خیابان فریاد آزادی خواهی را سر میدهند، قوهقضاییه جمهوری اسلامی، در اقدامی ظالمانه دو تن از کارگران فعال عضو سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، آقایان "رضا شهابی" و "حسن سعیدی" و سه معلم آزاده و دلسوز، "آقایان رسول بداقی"، "جعفر ابراهیمی" و "محمد حبیبی" را به زندان با احکام طولانی سه تا شش سال حبس و تبعید محکوم کرد. ما کارگران، صدور این احکام ناعادلانه علیه کارگران و معلمان را محکوم کرده و برای آزادی بی قید و شرط آنها از پا نخواهیم نشست.»
آنها نوشتهاند که طبقه کارگر در برابر ابزارهای سرکوب «دولت سرمایهداری» از ابزار خودش یعنی تشکلیابی و اعتصاب میتواند برای مبارزه علیه سیستم حاکم بهره ببرد: «طبقه کارگر در اتحاد با زحمتکشان جامعه، به عنوان بزرگترین طبقه اجتماعی از مهمترین و قدرتمندترین اهرم خود بر علیه سیستم حاکم برخوردار است. اتحاد، تشکل و اعتصاب و قدرت توقف کار و از حرکت انداختن چرخ تولید، به کارگران قدرتی بخشیده که قادر است بنیان نظام سرمایهداری را فلج نموده و از بیخ و بن برکند.»
کارگران همپیمان، به ضرورت مطالبه آزادی زندانیان سیاسی و بهویژه «آزادی بازداشتشدگان کودک و جوان اعتراضات جاری» اشاره کرده و نوشتهاند: «همچنان که کانون های صنفی معلمان و شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان و سندیکاهای اتوبوسرانی و نیشکر هفت تپه، براین امر واقف هستند و اقدام عملی برای حمایت از معلمان و کارگران زندانی و همکاران خود انجام خواهند داد، ما نیز تلاش میکنیم در این مبارزه متحد تشکلهای مستقل کارگری و معلمان و همپیمان با سایر اقشار زحمتکش و دانشجویان باشیم.»
ثبت نظر