close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
استان‌وایر

نجات عماد از دست تروریست های داعش/تصویر این کودک 2 ساله جهانی شد

۲۰ خرداد ۱۳۹۶
خواندن در ۴ دقیقه
نجات عماد از دست تروریست های داعش/تصویر این کودک 2 ساله جهانی شد

 استان وایر- پسرک دو سال و نیمه گرگانی که روز چهارشنبه گذشته از وسط معرکه حمله تروریست‌های داعش به مجلس شورای اسلامی جان سالم به‌در برد و عکس نجاتش در رسانه های داخلی و بین المللی منتشر شد و او را معروف کرد، با مرگ یک قدم فاصله دارد.

رکنا نوشته است مادر «عماد» از پشت سر صدای تیراندازی را که می‌شنود و چند نفر با لباس‌های سیاه و اسلحه به دست را می بیند، کودک دو ساله‌اش را در آغوش می‌کشد و به سمت پله‌ها فرار می‌کند. گفته است چندین تیر از کنار گوش او سوت ‌کشیده و به دیوار مقابل برخورد ‌کرده اند. تمام بدنش می‌لرزیده اما هرطور که بوده، خود را به پله‌ها رسانده است در حالی که افراد مسلح پشت سرش با تیراندازی‌ها و داد و فریاد مداوم به راه‎ خود ادامه می‌دادند.
مادر عماد درباره علت حضورشان در روز حمله تروریست‌ها به مجلس ‌گفته است: «عماد مبتلا به ام‌پی‌اس نوع دو است. در این بیماری، آنزیم کبد در بدن تولید نمی‌شود. هم اکنون عماد باید پیوند مغز استخوان شود و در صورتی که خون مورد نظر پیدا نشود، باید پیوند کبد انجام شود. با انجام پیوند کبد نیز 50 تا 80 درصد امکان بهبودی عماد وجود دارد. هم اکنون شش نفر برای پیوند مغز استخوان کاندیدا شده‌اند که هزینه آزمایش هر کدام یک میلیون و 600 هزار تومان است. هزینه ارسال خون عماد به کشور آلمان هم سه میلیون و 600 هزار تومان است و ما به دلیل مشکلات مالی از عهده پرداخت آن برنمی‌آییم.»

مادر عماد گفته است: «این دفعه دوم بود که برای دریافت کمک به دفتر نماینده استان گلستان در مجلس می‌رفتیم. برای همین عماد را هم با خودم بردم تا با نشان دادن پرونده پزشکی او بتوانم برای نجات پسرم از مرگ راهی پیدا کنم که آن اتفاق افتاد.»

او دو فرزند دیگر دارد و همسری که می گوید معلول است و نمی تواند کار کند:«برای همین خواستیم مسوولان به فریادمان برسند که به دست داعش افتادیم و تا پای مرگ هم رفتیم.»

یک گوش عماد نمی شنود و گوش دیگرش هم سنگین است. به زودی باید گلویش را هم عمل کنند که ممکن است بعد از عمل به کلی شنوایی‌ خود را از دست بدهد.

مادر عماد از ماجرای آن روز می‌گوید: «چون قبلا به ساختمان مجلس رفته بودم، آن جا را بلد بودم و می‌دانستم برای دسترسی به طبقات باید از کدام طرف رفت. برای همین به محض این که تروریست ها وارد ساختمان شدند و شروع به تیراندازی کردند، عماد را بغل کردم و خودم را دوان دوان به طبقه اول رساندم. دفتر نماینده شهرمان در همان طبقه بود. تمام کارکنان بیرون آمده بودند و می‌پرسیدند که چه شده؟ من هم داد می زدم تو را به خدا کمکم کنید، دارند همه را می کشند! با همین فریادهای من، آقای بهرامی، مسوول دفتر نماینده شهرمان عماد را از من گرفت و به داخل دفتر پناه بردیم. بلافاصله در را قفل کرد و به طرف پنجره رفت. صدای تیراندازی و فریادها نزدیک‌تر می‌شد. آقای بهرامی پنجره را باز کرد و به من گفت باید از این جا بپرید.  پایین پنجره، سقف یک طبقه دیگر بود که تقریبا یک و نیم متر با ما فاصله داشت. خودش پایین رفت و عماد را از من گرفت. ارتفاع زیاد بود و من جرات پریدن نداشتم. تا این که صدایی از پشت سرم فریاد می‌کشید همه را بیرون بیارید و بُکشید! از ترس چشمانم را بستم و پریدم.  روی سقف پایینی، یک فضایی از نمای ساختمان بود که ما زیر آن به طور نیم خیز و مچاله پنهان شدیم. خیابان را می‌دیدم و عابرانی که به آن ها تیراندازی می‌شد کاملا از آن جا معلوم بود. از بالا هم به طرف ما تیراندازی می‌کردند که دقیقا تیرها به جلوی ما برخورد می‌کرد و گرد و خاک از زمین بلند می‌شد.
چون محل پنهان شدن ما در تیررس و دید مستقیم تروریست‌ها بود، تقریبا از ساعت 10و15 دقیقه تا یک و نیم بعد ازظهر مجبور شدیم در همان محل بمانیم. عماد گریه می‌کرد. خسته شده بود و نمی‌توانستیم تکان بخوریم. عماد بیمار است و حالش مرتب بدتر می شد. دودی هم که در محل پیچیده بود، نفس کشیدن را برایش سخت‌تر می‌کرد. چند بار اشهدم را خواندم. مدام دعا می خواندم و ذکر می‌گفتم. اصلا باور نمی کردم دوباره زنده بمانم و بتوانم بچه هایم را ببینم. من به جز عماد، دو بچه دیگر هم دارم که در شهرستان چشم به راهم بودند.»

 مادر عماد اضافه کرد:« پس از چند ساعت، بعد از این که طبقات اول پاک سازی شدند، ماموران امنیتی خودشان را به روی سقف رساندند. انگار تمام دنیا را به من داده بودند و دوباره متولد شده بودام. فرزندم را دوباره زنده می دیدم و این جان چندباره بود برایم. جلیقه ضد گلوله پوشیدیم و ماموران با شکستن شیشه طبقه اول، ما را به آن جا منتقل کردند. آن تصویری هم که از عماد گرفته شد، از همان موقع است که ماموران امنیتی در حال انتقال عماد از روی سقف به طبقه اول بودند. به طبقه اول که رسیدیم، دود همه جا را پر کرده بود. هیچ چیز دیده نمی‌شد. بلافاصله ما را به زیرزمین ساختمان منتقل کردند که پر بود از مردم. همه کسانی را که در ساختمان بودند، به زیرزمین آورده بودند. بعد از مدتی هم به ما اجازه خروج دادند. »

گفته است بعد از درگیری مجلس هم به دلیل دود ناشی از انفجار و تیراندازی، فرزندش در بیمارستان طبی کودکان بستری و دیروز ظهر از بیمارستان مرخص شده است.  عماد نیاز به کمک دارد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

نقل و انتقالات لیگ برتر؛ شایعه رامین و خبر قطعی رفیعی

۲۰ خرداد ۱۳۹۶
گفتگوی ورزشی
خواندن در ۴ دقیقه
نقل و انتقالات لیگ برتر؛ شایعه رامین و خبر قطعی رفیعی