غنچه قوامی به اتهام "تبلیغ علیه نظام" در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد

استان وایر: غنچه قوامی پس از بیش از 100 روز بازداشت روز سه شنبه در دادگاه انقلاب تهران به اتهام "تبلیغ علیه نظام" برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری ایسنا، جلسه دادگاه غنچه قوامی به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" صبح سه شنبه بیست و دوم مهر ماه در شعبه 26 دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شد.

این خبرگزاری تاکید کرده است که دادگاه غنچه قوامی به صورت "غیرعلنی" برگزار شده و در پایان شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران "ختم رسیدگی" به این پرونده را اعلام کرده است.

غنچه قوامی شهروند ایرانی-انگلیسی 30 خرداد ماه سال جاری پس از آن که به منظور تماشای مسابقات والیبال به ورزشگاه آزادی مراجعه کرد در جریان ممانعت ماموران از ورود زنان برای تماشای مسابقه والیبال تیم ملی ایران بازداشت شد. او ساعاتی بعد آزاد شد اما چند روز بعد برای پس گرفتن لوازم شخصی خود مراجه کرد که دوباره بازداشت شد و بیش از 100 روز است که در بازداشت به سر می برد.

غنچه قوامی از چهارشنبه نهم مهر ماه به همراه آتنا فرقدانی در زندان اوین تهران اعتصاب غذا کردند اما روز سه شنبه بیست و دوم مهر ماه سوسن مشتاقیان، مادر غنچه قوامی، با انتشار یادداشت کوتاهی ضمن انتشار خبر برگزاری دادگاه، خبر داد که "غنچه قوامی" دیگر در اعتصاب غذا نیست.

سوسن مشتاقیان در یادداشت خود نوشته است که "دوشنبه شب تا صبح نخوابیدم. امروز روز دادگاه دخترم بود. دادگاه امروز غیرعلنی بود. قبل از شروع وقتی غنچه را آوردند صورت ماهش را بوسیدم و بهش تا می توانستم آرامش دادم."

به نوشته مادر غنچه قوامی برگزاری دادگاه "یک ساعت و نیم" طول کشیده و خانواده وی در جریان برگزاری دادگاه اجازه حضور در آن را نداشتند اما "آخر دادگاه قاضی اجازه داد همه فامیل که پشت در اتاق منتظر بودند وارد اتاق(دادگاه) شوند."

سوسن مشتاقیان نوشته است: "بعد از مدت ها برای بیست دقیقه دور هم جمع شدیم. غنچه پدربزرگش را که برای اولین بار بعد از این صد و چند روز دیده بود، می بوسید و گریه می کرد. خاله زهره مهربانش بغل کرد. بعدش با دست خودم موز و هندوانه ای که از خانه برده بودم دهن دخترم گذاشتم تا مطمین شوم دیگر اعتصاب غذا نیست."

مادر غنچه قوامی همچنین خبر داده است که رئیس شعبه 26 دادگاه انقلاب که قاضی این پرونده است، "قرار شد هفته دیگه جواب بدهد."

سوسن مشتاقیان نوشته است: "دلم می خواد هفته دیگر این موقع کابوس من تمام شده باشد و دخترم توی بغلم باشد. برام دعا کنید."