close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
استان‌وایر

شاهد دادگاه حمید نوری: چرا کسی از زنان اعدام شده چیزی نمی‌گوید؟

۲۲ مهر ۱۴۰۰
خواندن در ۷ دقیقه
شاهد دادگاه حمید نوری: چرا کسی از زنان اعدام شده چیزی نمی‌گوید؟

استان‌وایر- بیست و هفتمین جلسه دادگاه «حمید نوری»، دادیار سابق قوه قضاییه (بدون احتساب جلسه فوق‌العاده برگزار شده) امروز پنج‌شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۰ با شهادت دو تن از شاهدان از کمپ «سازمان مجاهدین خلق» از آلبانی برگزار شد.

حمید نوری (عباسی) متهم است که در کشتار زندانیان سیاسی و اعدام‌های مخفیانه تابستان ۱۳۶۷ دست داشته و در فرآیند بازجویی و آماده کردن زندانیان برای حضور در برابر «هیات مرگ» و سپس اعدام حضور داشته است.

«مهناز میمنت» و «مهری حاجی‌نژاد»، از هواداران سازمان به شکل ویدیویی و آن‌لاین شهادت خود را به دادگاه ارایه دادند؛ شهادتی که به دلیل اشکالات فنی در انتقال صدا و تصویر، با وقفه‌های پیش‌بینی نشده و طولانی همراه شد.

در نوبت صبح دادگاه، مهناز میمنت، از اعضای سازمان مجاهدین خلق که چهار نفر از خویشاوندانش، از جمله مادر و دو برادرش را در جریان مبارزه با جمهوری اسلامی از دست داده است، به روایت اعدام یکی از برادرانش به نام «محمود میمنت» پرداخت که در جریان اعدام‌های سال ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت اعدام شد.

مهناز میمنت علاوه بر برادرش محمود، مادر و همسرش را در جریان هواداری از سازمان مجاهدین خلق در عراق از دست داده و برادر بزرگ‌ترش، «مسعود میمنت» نیز در دهه ۶۰ کشته شده است.

محمود میمنت در سال ۱۳۵۷ و هنگامی که دانشجوی معماری در «دانشگاه تهران» بود، به عضویت سازمان مجاهدین درآمد و از آن جایی که فردی شناخته شده بود، در سال ۱۳۶۱ شناسایی و دستگیر شد.

به گفته مهناز میمنت، محمود ابتدا به زندان «اوین» منتقل و به چهارسال حبس محکوم شده بود.

محمود میمنت دوران محکومیت خود را در زندان‌های اوین، «قزل‌حصار» و «گوهردشت» گذراند و به گفته خواهرش، در دوران حبس به دلیل فعالیت‌ها و مواضعش، مورد شکنجه و آزار قرار گرفته بود.

این زندانی سیاسی اعدام شده پس از چهارسال، از زندان آزاد اما در سال ۱۳۶۵ دوباره دستگیر شد.

بنابر روایت مهناز میمنت، برادرش محمود بهمن‌ ۱۳۶۶ از زندان اوین به زندان گوهردشت انتقال یافت.

او گفت این موضوع را از طریق پدرش شنیده بود و به پدرشان گفته بودند برای ملاقات با محمود باید به زندان گوهردشت برود.

محمود میمنت در دومین نوبت بازداشت نیز به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق، به پنج سال زندان محکوم شد.

مهناز میمینت گفت اگر چه در آن دوران از کشور خارج شده و به سازمان مجاهدین خلق پیوسته بود اما یکی از نام‌هایی که به کرات از پدرش شنیده، نام حمید عباسی بوده است.

این شاکی حمید نوری گفت مهر ۱۳۶۷، وقتی با پدرش تماس گرفته، متوجه شده است که برادرش را اعدام کرده‌اند: «پدرم گفت که در پروسه‌ای دو ماهه تلاش کرده است تا از زندان خبر بگیرد اما تلاش‌هایش به جایی نرسیده و نتیجه‌ای به دنبال نداشته‌اند تا این که در مهر ماه با او تماس می‌گیرند که بیا وسایل پسرت را بگیر. در همان زندان گوهردشت، یک ساک کوچک از وسایل برادرم را به او تحویل می‌دهند. پدرم گفت خیلی تلاش کرده تا بفهمد برادرم کجا دفن شده است اما چیزی به او نگفته‌اند.»

مهناز میمنت گفت از یکی از هم‌بندی‌های برادرش به نام «حسین فارسی» که او نیز از اعضای مجاهدین خلق است، شنیده بود که «ناصریان» و حمید عباسی هفت مرداد همان سال فهرستی از زندانیان سیاسی را فرا خوانده‌اند که برادرش هم یکی از آن‌ها بوده است و آن‌ها را به اتاق هیات مرگ برده‌اند.

دومین شاهد و شاکی دادگاه امروز در نوبت عصر، مهری حاجی‌نژاد، یکی دیگر از هواداران و اعضای سازمان مجاهدین خلق بود. مهری حاجی‌نژاد حدود پنج سال در ایران زندانی بوده و  چهار نفر از بستگانش، یعنی همسر و سه برادرش به نام‌های «احد»، «صمد» و «علی» را از دست داده است.

شهادت او درباره برادرش، علی حاجی‌نژاد بود که تابستان سال ۱۳۶۷ در کشتار مخفیانه زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت اعدام شد.

علی حاجی‌نژاد در سال ۱۳۶۰، وقتی دانشجوی سال دوم ریاضیات در شهر کرج بود، به دلیل عضویت در سازمان مجاهدین خلق دستگیر و به ۱۰ سال زندان محکوم شد و دوران محکومیت خود را در زندان‌های قزل‌حصار و گوهردشت گذراند.

مهری حاجی‌نژاد در کتاب خاطرات خود نوشته است که برادرش از سال ۱۳۶۲ تا اواخر سال ۱۳۶۳ در سلول‌های انفرادی زندان گوهردشت زندانی بود و در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۶۷ اعدام شد.

مهری حاجی‌نژاد که خود نیز با اتهامات سیاسی تا سال ۱۳۶۵ در زندان بوده است، گفت در طول دوران زندان موفق شده بود قاضی «سعید مرتضوی» را ببیند اما حمید عباسی (نوری) را ندیده است.

او به نقل از مادرش گفت ناصریان و حمید عباسی (نوری) را در زندان گوهردشت ملاقات کرده و مطلع است که «ابراهیم رئیسی» از اعضای هیات مرگ و دادستان وقت شهرستان کرج که امروز رییس دولت سیزدهم جمهوری اسلامی است، برادرش را محاکمه کرده است.

مهری حاجی‌نژاد گفت مادرش برای مدت ۹ ماه به زندان قزل‌حصار مراجعه می‌کرده است اما به او می‌گفته‌اند زندانی به نام علی ندارند و در نهایت توانسته بود او را در زندان گوهردشت بیابد: «مادرم تعریف کرد که علی را به شدت شکنجه کرده بودند، ریش بلندی داشت، موهای سرش ریخته بودند و پایش را به روی زمین می‌کشید [نمی‌توانست درست راه برود]. حتی قادر نبوده به درستی صحبت کند و اطلاع نداشته که در زندان گوهردشت زندانی است.»

مهری حاجی‌نژاد درباره ملاقات‌های خود با برادرش در گوهردشت گفت به دلیل این که به او اجازه ملاقات نمی‌دادند، با شناسنامه خواهر بزرگ‌ترش به ملاقات علی در زندان گوهردشت رفته است: «من در ملاقات اول، ۱۰ دقیقه فرصت داشتم و به او گفتم به زودی از ایران خارج می‌شوم. به او گفتم هر اتفاقی افتاده است، به من بگوید که من به سازمان بگویم چه بلاهایی سرش آمده است. آخرین ملاقاتم با علی هم مهرماه سال ۱۳۶۵ در زندان گوهردشت بود ولی ملاقاتم این بار حضوری بود. توانستم برادرم را بغل کنم و او را ببوسم. به او گفتم کمتر از یک ماه دیگر از ایران خارج می‌شوم. از او خواستم آثار شکنجه روی بدنش را به من نشان بدهد اما راضی نمی‌شد. تا این که من وادارش کردم جورابش را در بیاورد. کف پاهاییش را دیدیم، آثار شکنجه بود.»

او تصویری را به دادگاه نشان داد که در آخرین ملاقات و در زمانی که برادرش ۲۵ سال داشت، از او گرفته بود.

این زندانی سیاسی سابق در شهادت خود گفت مادرش برای آخرین بار در اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۷ موفق به ملاقات با برادرش علی شده بود: « برادرم به مادرم گفته بود وضعیت زندان مشکوک است و زندانیان را جابه‌جا می‌کنند و شاید من دیگر ملاقات نداشته باشم  و به همین دلیل نگران من نباش.»

مهری حاجی‌نژاد گفت مادرش از طریق یک پاسدار که دهم یا یازدهم آذرماه، یعنی دو ماه بعد از اعدام برادرش به خانه آن‌ها مراجعه کرده، از اعدام علی مطلع شده بود: «یک پاسدار به خانه مادرم رفت و گفت فردا به گوهردشت بیایید. مادرم گفت همه پسرانم را کشته‌اید، خودم باید بیایم، کسی دیگری را ندارم بفرستم. مادرم گفته بود نکند می‌خواهند به من جسد تحویل بدهند، برای همین با همسایه‌‌مان رفته بود. آن‌ها را به اتاقی برده که سه پاسدار نشسته بودند و به مادرم گفته بودند او [علی] دشمن اسلام و خدا بود، اعدامش کردیم! مادرم گفته بود از خدا نترسیدید بچه‌های بی‌گناه را کشتید؟»

مهری حاجی‌نژاد در پاسخ به سوال دادستان که از او خواست کمی درباره شرایط زنان در زندان بگوید، گفت از روزی که دادگاه حمید نوری تشکیل شده است، تنها موردی که آزارش داده، همین بوده است که کسی از زنان قتل عام شده صحبت نمی‌کند: «سال ۱۳۶۵ از زندان آزاد می‌شدم، تعدادی از دوستانم حکم‌شان تمام می‎‌شد و باید آزاد می‌شدند ولی بدون استثنا آزاد نشدند و همه آن‌ها در قتل عام سال ۱۳۶۷ در زندان اوین اعدام شدند.»

او نام تعدادی از زندانیان زن اعدام شده را برد و گفت زنان زیادی را اعدام کردند و آن‌ها از طریق صدای شلیک تیرها می‌دانستند که تعداد اعدام‌ها در زندان اوین بالا است.

حمید نوری، دادیار سابق قوه قضاییه که بنا به گفته شاهدان حاضر در دادگاه، در قتل‌عام و شکنجه زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ نقش داشته است، ۱۸ آبان در فرودگاه استکهلم بازداشت شد. او در حال حاضر ۶۰ ساله است و به اتهام‌های «نقض فاحش قوانین بین‌المللی» و «جنایت جنگی» در این دادگاه محاکمه می‎‌شود.

وکلای حمید نوری می‌گویند او این اتهامات را قبول ندارد و اگر چه گفته است به عنوان کارمند دفتری در زندان‌های اوین و گوهردشت مشغول به کار بوده اما در زمان اجرای احکام اعدام در مرداد و شهریور ۱۳۶۷ به علت به دنیا آمدن فرزندش، در مرخصی به سر می‌برده است.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر