close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
سیاست

بازى كامپيوترى جمعه سياه

۲۵ فروردین ۱۳۹۵
رولاند الیوت بران
خواندن در ۱۰ دقیقه
بازى كامپيوترى جمعه سياه
بازى كامپيوترى جمعه سياه

انقلاب سال ۱۹۷۹ در ایران به مجموعه داستان ها و روایت هایی دامن زد که تا امروز نیز به قوت خود باقی است. انقلابی که در آغاز جنبشی مردمی برای سرنگونی حکومت محمدرضا شاه پهلوی بود محصول فعالیت های احزاب و گروه های مختلفی بود؛ بعضی مذهبی، بعضی سکولار، بعضی لیبرال، و بعضی نیز اقتدارطلب.

از آنجا که امروزه برای بیشتر مردم، انقلاب با چهره آیت الله خمینی تعریف می شود، رسانه های مردمی نتوانسته اند عمق ابعاد مختلف وقایع سال ۱۹۷۹ را بازنمایی کنند. هدف «نوید خوانساری»،  طراح ایرانی-کانادایی بازی های کامپیوتری - که به دلیل همکاری خود با بازی های «اتوموبیل دزدی بزرگ» (Grand Theft Auto) و «مکس پین» (Max Payne) شهرت یافته - این است که این روند را تغییر دهد.

هفته گذشته، پروژه رؤیایی خوانساری، «انقلاب ۱۹۷۹: جمعه سیاه» روانه بازار شد. در این بازی کامپیوتری، بازیگران در دل آشوب های سرنوشت سازترین سال ایران حرکت می کنند، با دیدگاه های متضادی رو به رو می شوند، و در مسیر خود به انتخاب هایی اخلاقی دست می زنند. «ایران وایر» در آستانه انتشار این بازی در ۵ آوریل، با خوانساری صحبت کرده است.

بازى كامپيوترى جمعه سياه

معمولاً بازی های کامپیوتری را به ژانرهای مختلفی تقسیم می کنند. آیا «۱۹۷۹» هم به ژانری تعلق دارد؟

در مورد «۱۹۷۹» هدف ما این بوده که ژانر جدیدی را معرفی کنیم؛ ژانری که اسمش را گذاشته ایم «بازی های واقعی»؛ یعنی بازی هایی که داستان و روایت شان مبتنی بر اتفاقات واقعی بوده است. تمام ویژگی های عالی در مورد وجه تعاملیِ (interactivity) بازی های کامپیوتری را نگه داشته ایم منتها روایت بازی را بر اساس مصاحبه با آدم های واقعی، عکس های موجود، صداهای ضبط شده، و تجربیات واقعی طراحی کرده ایم. سعی ما این بوده که به واقعیت وفادار بمانیم.

 

وقتی در بازی های کامپیوتری صحبت تاریخ می شود، چه نمونه های دیگری به ذهن تان می آید؟ پیشگامان این کار چه کسانی بوده اند؟

بزرگترین چالش ما دقیقاً همین بود که برای این نوع بازی، نمونه هایی نداشتیم. بازی هایی مثل «ندای وظیفه» (Call of Duty) یا «کیش آدمکش» (Assassin’s Creed) از لحظات یا اتفاقات تاریخی استفاده کرده اند و سعی داشته اند که سلاح ها و لباس ها را دقیق و مطابق با واقعیت های تاریخی طراحی کنند، ولی داستان های تاریخی روایت نمی کنند. یکی از بزرگترین مشکلات ما این بود که نه فقط باید آمار و ارقام و اتفاقات تاریخی را دقیق و درست منعکس می کردیم، بلکه باید در مورد احساسات ایرانی ها در ۱۹۷۹ هم دقیق می بودیم و آن را با واقعیت تطبیق می دادیم؛ باید می فهمیدیم چه چیزهایی در آن دوره به مردم حرکت و نیرو می داد تا بعد آن ها را به شکل یک تجربه سرگرم کننده در بیاوریم که همه بتوانند در آن سهیم بشوند. امیدواریم که این بازی به بحث ها و گفت و گوهایی درباره ایران دامن بزند؛ درباره ایرانی که برای کسانی هم که در این ۳۵ سال گذشته اخبار را دنبال می کرده اند هنوز تا حدی ناآشنا است.

بازى كامپيوترى جمعه سياه

می دانم که خانواده تان ایران را قبل از انقلاب ترک کردند. وقتی برای شان از این پروژه صحبت کردید، چه گفتند؟ واکنش شان چه بود؟

مادر و پدر من هم مثل خیلی از ایرانی های دیگر از تغییرات سیاسی که آن موقع داشت در ایران پیش می آمد خوشحال نبودند. می خواستند فرزندان خود را بزرگ کنند، در کنار خانواده خود باشند و از زندگی لذت ببرند. در مورد این پروژه، آن ها بیش از هر چیز نگران عواقبش برای من بودند به خصوص اگر می خواستم به ایران برگردم. به نظر من، آن ها متوجه شده بودند که نگاه من به کل موضوع منصفانه و صادقانه بوده ولی به هر حال، همه به نوعی نگران تولیداتی هستند که در غرب درباره ایران ساخته می شود، چون می تواند در ایران با واکنش بسیار تندی مواجه شود. پدر و مادرم من را از این موضوع آگاه کردند. می دانستند من کارم را ادامه می دهم. چیزی را که آرزویش را داشتم انجام می دهم.

بازى كامپيوترى جمعه سياه

برای بازآفرینیِ ایرانِ انقلابی به چه منابعی تکیه کردید؟ منظورم هم منابع تاریخی است و هم بصری.

از همان اول می دانستم که اگر فقط سراغِ دور و بری ها و آشناهایم برویم و از آن ها کمک بخواهیم، کار به جایی نمی رسد. این بود که رفتیم سراغ مشاوران و کارشناسان دانشگاهی، مشاوران دینی و فرهنگی. تمامِ تلاش مان را کردیم تا طیف وسیعی از آدم ها را پوشش دهیم؛ افرادی با مذاهب، اعتقادات، و موقعیت های اقتصادی متفاوت. حدود ۴۰ مصاحبه انجام دادیم. موضوعات مشترکی در این مصاحبه ها مطرح شد و در واقع همین ها بود که اساس روایت بازی را شکل داد. 

منابع ما در عکس فوق العاده بود. رفتیم پیش «میشل ستبون»، عکاس فرانسوی، و از او کمک خواستیم. از آن دوران عکس هایی از ایران گرفته بود. بسیار سخاوتمند بود؛ گفت «خودتان بروید ببینید و به من بگویید از کدام ها خوش تان آمده». ما هم فکر کردیم به جای آن که از این عکس ها فقط به عنوان منبع استفاده کنیم،  کاری کنیم که مخاطب مان بتواند آن را ببیند. یک گیم‌پلی درست کردیم که به شما امکان می دهد راه بروید و عکس بگیرید. بعد می توانید آن عکس ها را کنار هم ببینید.

فیلم هایی هم داشتیم که پدربزرگم قبل از انقلاب ساخته بود. از تعداد قابل توجهی صدای ضبط شده هم استفاده کردیم. سخنرانی ها و حرف های خمینی در فرانسه خیلی مهم بودند. می گوید هیچ علاقه ای ندارد که در حکومت باشد؛ فقط می خواهد رهبری مذهبی بماند. هدف این بازی آموزش دادن به مردم نیست. هدف این است که مردم را سرگرم کنیم و فضایی را مهیا کنیم که بتوانند خیابان های تهران را در سال ۱۹۷۹ احساس کنند، دیوارنگاری ها و گرافیتی های مجاهدین و یا حزب توده را روی دیوارها ببینند، یا با یک تریاکی در خیابان برخورد کنند، یا در وسط شلوغی ها و خشونت های روز «جمعه سیاه» گرفتار شوند، و یا با خانواده خود سر میز شام بحث کنند.

بازى كامپيوترى جمعه سياه

با توجه به اینکه چند سالی است که عمیقاً به انقلاب فکر کرده اید، آیا به نتایجی اخلاقی هم درباره انقلاب ها به طور کلی رسیده اید؟

ساختار مشترکی که ما به آن دست یافته ایم این است که انقلاب ها نماینده بالاترین نقطه امید مردم است. انقلاب ها نشان می دهند که ما می توانیم با هم متحد شویم و برای تغییر بجنگیم. از طرف دیگر، انقلاب هایی که برای شان می جنگیم - چه انقلاب ایران باشد، چه «بهار عربی» و چه حتی انقلاب اکراین - هیچ گاه هم سو با امیدها و آرزوهای کسانی که آن ها را شروع کرده اند پیش نمی روند. انقلاب ها خلأیی در قدرت به وجود می آورند که به خشن ترین و سلطه جو ترین افراد یا گروه ها امکان می دهند وارد شوند و قدرت را در دست بگیرند.

انقلاب ایران «انقلاب اسلامی» نام گرفته. اسلام و هویت اسلامی چه طور در بازی شما جای می گیرند؟

استدلال من این است که انقلاب ایران بعد از انقلاب، «انقلاب اسلامی» شد، نه قبل از آن. ولی اسلام تأثیر عمده ای داشت. نبرد میان حکومت و رهبریِ روحانیت که هنوز هم ادامه دارد در تاریخ ایرانِ قرن بیستم حک شده است. اسلام در ایران و فرهنگ ایرانی حضور دارد؛ بنابراین، خیلی مهم بود که این نکته را در بازی هم نشان دهیم. هدف ما این بود که به اسلام احترام بگذاریم. جایی در بازی هست که کسی از شما می پرسد آیا مایلید با او بروید نماز بخوانید. اگر تصمیم بگیرید که او را همراهی کنید، کتابچه ای می آید که در آن ترجمه دقیق متن نماز به انگلیسی نوشته شده است. می دانستیم که مردم به این نکات دقت می کنند. می خواهند ببیند ما که از غرب می آییم چه گونه با این مسایل برخورد می کنیم. آسان ترین کار این بود که به کل از کنارش می گذشتیم. ولی در این صورت، دیگر کارمان اصیل و دقیق نمی شد.

بازى كامپيوترى جمعه سياه

۱۹۷۹ هنوز در ذهن و خاطره مردم زنده است. و شما وارد قلمرویی شدید که بسیار محل بحث و مناقشه است. آیا فکر می کنید دنباله ای هم به نام «۲۰۰۹» در کار خواهد بود؟

یکی از اهداف ما در این بازی این بوده که شباهت های زیادی را که [بین انقلاب سال ۱۹۷۹] و اتفاقات سال ۲۰۰۹ [۱۳۸۸] وجود دارد نشان بدهیم. فکر می کنم اگر نقش بعضی از شخصیت ها را کمی عوض کنید، به راحتی می توانند در نسخه ۲۰۰۹ این بازی جای بگیرند، فقط با موهای مدل سال های ۱۹۷۰ و لباس هایی زشت و بد. این پروژه به ما کمک کرد که چارچوبی تهیه کنیم که بتوان رویدادهای تاریخیِ دیگری را هم در آن جای داد. می خواستیم در این بازی، بیشترین تجربه ممکن را برای مخاطب مان ایجاد کنیم. یعنی کامل باشد و لزوماً نیازی به یک دنباله نداشته باشد. البته واقعاً خیلی دل مان می خواهد دنباله آن را تهیه کنیم. می تواند ماجرای ادامه یافتن و اجرایی شدنِ انقلاب، وقوع جنگ ایران و عراق، و مشکلات ایران در ۱۹۸۰ باشد.

واکنش ایرانی ها تا به این جا با این بازی چه طور بوده؟

یکی از جالب ترین چیزها همین واکنش جامعه ایرانی ها در خارج و داخل کشور بود. خودش واقعاً گویای اختلاف بین نسل ها است. وقتی پروژه ام را شروع کردم، اول فکر کردم آسان ترین راه برای تهیه سرمایه جامعه ایرانی ها است، ولی متأسفانه این طور نبود. آن هایی که سرمایه در اختیار داشتند متعلق به نسلی بودند که سعی می کردند جذب جهان غرب شوند؛ می خواستند انقلاب را فراموش کنند. ولی کسانی که زیر سی سال بودند، هم در داخل و هم در خارج از کشور، واقعاً حمایت و تشویق می کردند. آن هایی که در ایران هستند بالاخره می توانند نقش کسی را بازی کنند که شبیه آن ها است و تروریست شماره ۱، ۲، یا ۳ نباشد. از نظر آن هایی که خارج زندگی می کنند، انقلاب سال ۱۹۷۹ اتفاقی است که باعث شده آن ها دیگر نتوانند در کشور خود زندگی کنند؛ ولی با این حال از نظر فرهنگی به شدت به ایران نزدیک اند. اشتیاق زیادی دارند که دوباره با تاریخ پیوند یابند. امید من این است که بتوانیم این شکاف را پل بزنیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ثبت نظر

استان تهران

متروی تهران خطای خود را جبران کرد؛نام عکاس ها به عکس هایشان...

۲۵ فروردین ۱۳۹۵
شهرام رفیع زاده
متروی تهران خطای خود را جبران کرد؛نام عکاس ها به عکس هایشان برگشت