close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
سیاست

طرح محرمانه برای تخریب صنعت نفت ایران در دوران جنگ سرد

۱۰ تیر ۱۳۹۵
رولاند الیوت بران
خواندن در ۸ دقیقه
پالایشگاه آبادان
پالایشگاه آبادان
دکتر محمد مصدق به همراه جورج مك گى کارمند وزارت خارجه آمريكا كه به طور مخفيانه به دولت بریتانیا فشار آورد تا از دسترسی نفت به اتحاد شوروی جلوگیری شود.
دکتر محمد مصدق به همراه جورج مك گى کارمند وزارت خارجه آمريكا كه به طور مخفيانه به دولت بریتانیا فشار آورد تا از دسترسی نفت به اتحاد شوروی جلوگیری شود.

در اولین دهه پس از جنگ جهانی دوم، امریکا و بریتانیا به شکلی محرمانه، طرح هایی می پروراندند تا صنایع نفت خاورمیانه را در صورتی که روسیه شوروی در منطقه مداخله کند، ویران سازند و یا از فعالیت بازدارند.

مطابق اسنادی که «آرشیو امنیت ملیِ» ایالات متحده (پروژه ای تحقیقاتی در دانشگاه «جورج واشنگتن») منتشر کرده است، امریکا و بریتانیا با شرکت های عمده نفتی همکاری می کردند با این هدف که از طریق عملیات انفجاری و یا حملاتی نظامی، زیرساخت های نفتی [در خاورمیانه] را تخریب کنند.

بریتانیا پس از ملی شدن صنعت نفت ایران در سال ۱۹۵۱، حتی به فکر استفاده از سلاح های اتمی می افتد تا بلکه صنایع نفتی ایران را ویران کند. البته روشن نیست که آیا این ایده حتی به مرحله طرح هم رسیده باشد یا نه.

در اواخر سال های دهه ۱۹۴۰ و اوایل ۱۹۵۰، امریکا و بریتانیا از مداخله های «ارتش سرخ شوروی» - که تازه همین اخیراً ثابت شده که علیه آلمان نازی بوده - بیم داشتند و تهدید می کردند که با حمله نظامی، روسیه را از مداخله و پیشروی بازخواهند داشت.

«ملکم بایرن»، قائم مقام آرشیو امنیت ملی امریکا می گوید: «در آن سال های اولِ پس از جنگ جهانی دوم، جهان جای بسیار سرد و غم‎زده ای بود. از شر تهدید نازی ها تازه خلاص شده بود ولی سؤالی که ذهن استراتژیست ها را به خود مشغول می کرد، این بود که چه گونه می توان نگذاشت دولت دیگری جهان را با تهدیدهای همان نوع رو به رو کند.» 

به اعتقاد بایرن، تهدیدی که استراتژیست ها از آن صحبت می کردند، واقعی بود و توهم نبود. در پایان جنگ، یعنی در سال ۱۹۴۵، اتحاد جماهیر شوروی از قطع همکاری خود با منطقه نفت خیز آذربایجان ایران سرباز زد و این خود به یکی از اولین بن بست های جنگ سرد انجامید که البته با بیرون آمدن روسیه در سال بعد پایان یافت.

در این میان، روس ها بخش اعظمی از اروپای شرقی را به تصرف خود درآورده و کودتایی کمونیستی را در سال ۱۹۴۸ در چکسلواکی با موفقیت پیش برده بودند. آن ها همان سال مسیرهای زمینیِ «متحدان غربی» را نیز به سمتِ برلینِ اشغال و مسدود کرده بودند.
بایرن می گوید: «این اتفاقات، فکری را در ذهن افرادی چون "هری ترومن"، رییس جمهوری امریکا بیدار کرد و آن این بود که این ها تهدیدهایی جدی محسوب می شوند و باید برای مقابله با آن ها، به شکلی جدی برنامه ریزی کرد. در این میان، خاورمیانه به دلیل منابع نفتی، اهمیتی اساسی داشت و این نگرانی هم مطرح بود که مبادا روس ها به آن نقطه از جهان هم پا بگذارند.»

 

کشف طرح های محرمانه «منع»

ابعاد طرح های امریکا و بریتانیا برای جلوگیری از دسترسی روسیه به نفت خاورمیانه آشکار نمی شد اگر در سال ۱۹۸۵، در «موزه و کتاب‎خانه پرزیدنت هری ترومن» در شهر «ایندیپندنس» در ایالت میزوریِ امریکا، گافی اطلاعاتی پیش نمی آمد. در آن سال، یکی از مسوولان امور بایگانی به اشتباه سندی محرمانه را به شماره ثبت NSC 26/2 که به تأیید پرزیدنت ترومن نیز رسیده بود، منتشر می کند. پیش از آن که به این اشتباه پی ببرند، از این سند کپی تهیه و به صورت میکروفیش به کتاب‎خانه های دیگر توزیع شده بود. این سند، طرح کلی «سیاست منع» را به دست می داد که شامل طرح هایی می شد که به موجب آن ها، باید روسیه را از دسترسی به نفت خاورمیانه از طریق تخریب و یا اخلال در صنایع نفتیِ متحدان امریکا در منطقه منع کرد. با این که این طرح ها بر محور همکاری با شرکت های نفتی غربی در منطقه تنظیم شده بودند ولی متضمنِ دخالت مستقیمِ دولت های میزبان نمی شدند. در ضمن، دولت های میزبان را از وجود این طرح ها مطلع نکرده بودند.

«استیو اورلی»، خبرنگار پیشینِ روزنامه «کانزاس سیتی استار» از پرونده های قضاییِ مربوط به گاف اطلاعاتی در «کتاب‌خانه ترومن» مطلع شد و در اواسط سال های دهه ۱۹۹۰ با یکی از همکارانش، «چارلز کرامپلی»، تحقیق خود را در چند و چون این ماجرا آغاز کرد. آن ها در واقع، اولین کسانی بودند که پرده از این داستان برداشتند و در سال ۱۹۹۶ آن را در رسانه های همگانی منتشر کردند.
هنوز هم اورلی هر از گاهی در مورد بعضی از ابعاد این ماجرا کار می کند. به گفته خودش، شکی نیست که «سیا» از افشای آن سند خیلی آشفته بود و احتمالاً بیم آن را داشت که در آن منطقۀ همیشه بحران زا [یعنی خاورمیانه]، واکنش های شدید ضد امریکایی ایجاد شود. بیش تر آن افراد حالا مرده اند ولی می گفتند که حتی در سال های دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ که مشغول تدارک این طرح ها بودند، مقامات ارشدشان به آن ها یادآور می شدند که این بخش از دنیا جایی است که می تواند واکنش هایی بسیار منفی و تند از خود نشان دهد.

طرح های اولیه امریکا که بنا بود در صورت تجاوز و مداخله شوروی به عربستان سعودی اجرایی شود، حاکی از برنامه هایی بود برای به خدمت گرفتنِ کارکنانِ شرکت نفت و مأموران مخفی سیا در جهت اخلال و تخریب زیرساخت ها از طریق استفاده از انفجارهای نظامی، شعله افکن ها و نارنجک های قوی. استفاده از سلاح های پرتوی برای آلوده ساختنِ ساختمان های استخراج و تصفیه نفت نیز مورد بررسی قرار گرفته بود هرچند البته به تصویب نرسید.

امریکا در ابتدا قصد داشت «ملک عبدالعزیز» را از طرح های در دستِ بررسی مطلع کند ولی مقامات نگران بودند که شاید با واکنش هایی منفی مواجه شود. بنابراین، ترجیح دادند سکوت اختیار کنند. امریکا و بریتانیا سیاست های منع خود را در مورد تمام شرکت های عمده نفتی در خاورمیانه گسترش می دهند؛ از جمله در کویت، قطر و بحرین که بریتانیا هم‏چنان بر آن ها اقتدار داشت و حرف اول را می زد؛ هم‎چنین در عراق و ایران که بریتانیا صنایع نفتی آن ها را در اختیار خود داشت.

 

ایران: گزینه ای برای حملات هسته ای؟

اورلی که در مورد سیاست های منعِ امریکا به شکل گسترده ای تحقیق کرده، سال ها بود که می خواست ببیند در میان اسناد بریتانیا به چه نکاتی درباره این طرح ها دست می یابد. می گوید: «لُب و کلید این ماجرا در بایگانی اسناد بریتانیا جای دارد. حدود یک سال پیش، چند هفته ای را در بایگانی اسناد بریتانیا در "کیو" گذراندم. مطالبی را که این اواخر خواندید، بر اساس همین تحقیقات بوده است.»

بیش تر نکاتی که اورلی به آن دست یافته، درباره ایران بوده است. خودش می گوید: «چیزی که واقعاً درباره این استنادِ بریتانیا در خور توجه بود، این بود که معامله با ایران برای آن ها سخت ترین و بزرگ ترین چالش بوده است.»

به گفته او، بریتانیا نگران این بوده که ارتش ایران در طرح های منع دخالت کند. در آن سال ها، بریتانیا در مورد تجارت نفت با ایران روابط پرتنشی داشت که مدام هم داشت پرتنش تر می شد.

«شرکت نفت ایران و انگلیس» توافق کرد که در طرح های ارتش بریتانیا برای خراب‎کاری و اخلال در ایران شرکت کند. ولی پس از ملی سازی صنعت نفت ایران به دست «محمد مصدق»، نخست وزیر وقت در سال ۱۹۵۱، ارتش بریتانیا با چالش تازه ای مواجه شد؛ از آن جا که بریتانیا دیگر کنترلی بر صنعت نفت ایران نداشت و نیز نمی خواست که حکومت این کشور را از طرح های خود مطلع کند، هیچ راهی در اختیار نداشت تا بتواند صنعت نفت ایران را از راه زمینی تخریب کند. به همین دلیل، در سال های ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ به این فکر افتاد که در صورت مداخله روسیه، برای تخریب تسهیلات نفتی ایران از حملات هوایی بهره ببرد. ولی از آن جا که بریتانیا برای تخریب تمام تسهیلات نفتی ایران از طریق بمب های معمول، هواپیما به اندازه کافی در اختیار نداشت، این ایده را طرح می کند که از سلاح های هسته ای استفاده کند و یا از امریکا بخواهد این کار را انجام دهد.

با این که این ایده هرگز تصویب نشد و به نظر بعید می رسد که امریکا هم آن را تأیید کرده باشد، اسنادی از «کمیته رؤسای ستاد بریتانیا» حکایت از دوره ای دارند که در آن استراتٰژیست ها هنوز به استفاده «تاکتیکی» از سلاح های اتمی فکر می کردند.
بایرن می گوید: «شکی نیست که این ایده برای ارتش بریتانیا بسیار جدی بوده است. در آن دوران، تولید سلاح های هسته ای به هیچ وجه به اندازه حالا نبود ولی با این حال، این فکر وجود داشت که اگر استفاده از آن لازم باشد، نتایج و عواقب آن مهم نیست. این پیش از هر چیز نشان می دهد که استراتژیست ها تا چه حد از مداخله روسیه در این کشورها بیم داشتند. بدون شک، این طرح ها بی نهایت خطرناک و مهلک بودند.»

 

پرسش های بی پاسخ

در سال های دهه ۱۹۵۰، طرح های منع در مورد نفت خاورمیانه به شدت قبل نبودند. در سال ۱۹۵۷، «دوایت آیزنهاور»، رییسِ جمهوری امریکا، طرح شماره «NSC 5714» را جایگزین طرح «NSC 26/2 » کرد. تأکید طرح اخیر بر این بود که جلوی استخراج نفت گرفته شود به این منظور که برای آینده، نفت موجود باشد؛ یعنی به جای آن که بر تخریب چاه های نفت پیش از مداخله روسیه تأکید کنند، می گفتند در صورتی که این منابع به دست روسیه بیفتند، امریکا برای تخریب آن ها «مستقیماً اقدام» خواهد کرد. با این حال، حکومت هایی که میزبان منابع نفتی بودند، هم‌چنان نمی بایست از این طرح ها مطلع شوند.
آخرین ارجاع به طرح های منع در اسناد آرشیو امنیت ملی امریکا به دوران دولت «جان اف. کندی» برمی گردد. مطابق این سند، کاخ سفید صرفاً از کنسول سؤال می کند که آیا طرح «NSC 5714» هم‏چنان در دستور کار سیاست های امریکا قرار دارد یا خیر؛ اما هیچ پاسخی دیده نمی شود.

به اعتقاد «ارواند آبراهامیانِ» مورخ، امریکا و بریتانیا با تمام این اوصاف، آن قدرها هم نگران نبودند: «روس ها پس از سال ۱۹۲۱ ظاهراً علاقه چندانی به منطقه نداشتند؛ البته مادامی که غربی ها پایگاهی در ایران نمی داشتند. با این حال، امریکا و بریتانیا به این فرض احمقانه قائل بودند که نفت روس ها در حال اتمام بود و بنابراین، به چاه های نفت ایران نیازمند بودند.»

این نکته نیز مایه تعجب آبراهامیان بوده که امریکا و بریتانیا کاملاً منافع ایران را که متحد آن ها بود، نادیده می گیرند و به آن توجهی نمی کنند: «شاه واقعاً چه فکر می کرد اگر می فهمید که دوستان صمیمی اش می خواهند اموال گران بهای او را به آتش بکشند»؟

 

 

 

ثبت نظر

تصویری

شازده کوچولو و زشت ترین منظره دنیا

۱۰ تیر ۱۳۹۵
شازده کوچولو و زشت ترین منظره دنیا