close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
رنگین کمان ایران

افراد اینترسکس، قربانی خودخواهی و ناآگاهی والدین

۳۰ مهر ۱۴۰۲
رنگین کمان ایران
خواندن در ۷ دقیقه
افراد اینترسکس‌ مجبور به انجام جراحی‌های اندام جنسی و مصرف داروهای هورمونی برای تطابق با دوگانه جنس و جنسیت نیستند، زندگی با بدن و اندام جنسی و همان خصوصیات جنسی‌ که با آن‌ متولد شده‌اند، حق طبیعی آن‌ها‌ست
افراد اینترسکس‌ مجبور به انجام جراحی‌های اندام جنسی و مصرف داروهای هورمونی برای تطابق با دوگانه جنس و جنسیت نیستند، زندگی با بدن و اندام جنسی و همان خصوصیات جنسی‌ که با آن‌ متولد شده‌اند، حق طبیعی آن‌ها‌ست
«اینترسکس»، «میان‌جنسی» یا «بینا‌جنسی»، به افرادی گفته می‌شود که اندام جنسی، آرایش کروموزومی و یا هورمون‌ها و یا ویژگی‌های ثانویه جنسی آن‌ها، با معیارهای دوگانه جنسی زن و مرد مطابقت ندارد
«اینترسکس»، «میان‌جنسی» یا «بینا‌جنسی»، به افرادی گفته می‌شود که اندام جنسی، آرایش کروموزومی و یا هورمون‌ها و یا ویژگی‌های ثانویه جنسی آن‌ها، با معیارهای دوگانه جنسی زن و مرد مطابقت ندارد

شایا گلدوست

اسمش «امین» است. در یکی از شهرهای غربی کشور در خانواده‌ای به‌شدت سنتی و مذهبی به دنیا آمده است. هنگام تولد، بیشتر اعضای بدنش شبیه به بدن منتسب به زنانه بود. فاقد بیضه و دارای واژن و اندام جنسی منتسب به مردانه، ولی بسیار کوچک. چیزی که از نظر پزشکان و خانواده غیر‌عادی به‌نظر می‌آمد. 

امین می‌گوید: «از همان سنین کودکی و حتی در سن هفت سالگی احساساتم دخترانه بود، مثلا با دخترها عروسک بازی می‌کردم و همیشه سرم با دخترهای هم‌سن‌و‌سال خودم گرم بود و از بودن کنار پسرها نفرت داشتم. این کار باعث عصبانیت والدینم می‌شد، چون آن‌ها به همه گفته بودند بچه ما پسر است. این موضوع باعث می‌شد تنبیه شوم. پدرم بارها و بارها کتکم می‌زد و حتی داغ روی دستانم می‌گذاشت، با منی که هنوز دست راست و چپ خودم را نشناخته بودم، خیلی بدرفتاری می‌کرد. زمان گذشت و ده ساله شدم، پدرم من را پیش دکتر برد تا جراحی شوم و به قول خودش "تک جنسیتی" و پسر باشم».

***

«اینترسکس»، «میان‌جنسی» یا «بینا‌جنسی»، به افرادی گفته می‌شود که اندام جنسی، آرایش کروموزومی و یا هورمون‌ها و یا ویژگی‌های ثانویه جنسی آن‌ها، با معیارهای دوگانه جنسی زن و مرد مطابقت ندارد. به زبان ساده‌تر، نوزادی متولد می‌شود که اندام جنسی او با ویژگی‌ها و صفات بیولوژیکی که ازنظر علم پزشکی برای جنس زن و مرد تعریف می‌شود، همخوانی ندارد و متفاوت است. 

این تفاوت‌ها می‌تواند آشکار و از بدو تولد در ظاهر اندام جنسی قابل مشاهده باشد، یا اینکه نهفته و به اندام‌های جنسی داخلی، کروموزوم‌ها و هورمون‌های فرد مربوط باشد و در سال‌های بعد و با بالا رفتن سن بروز کند، یا اینکه هرگز علائمی نداشته و فرد بدون اینکه بداند، تا پایان عمر با این تفاوت‌ها زندگی کند. 

به‌عنوان مثال، نوزادی با ظاهر اندام جنسی منتسب به زنانه متولد می‌شود، اما درون بدن خود بخش‌هایی از اندام جنسی منتسب به مردان را نیز دارد، یا آرایش کروموزومی و یا هورمون‌های او با آنچه ا‌زنظر پزشکی به زنان نسبت داده می‌شود، تفاوت دارد. از نگاهی دیگر، نوزادی که با ظاهر اندام جنسی منتسب به مردانه متولد شده، اما بخش‌هایی از اندام جنسی منتسب به زنانه را نیز به‌صورت نهفته دارد. به‌عنوان مثال، بخش‌هایی از اندام‌های جنسی داخلی زنانه مانند رحم و تخمدان. حتی نوزادی متولد می‌شود که ظاهر اندام جنسی او، ترکیبی از هر دو اندام جنسی منتسب به مردانه و زنانه است و این مساله به‌وضوح قابل مشاهده است. حتی در مواردی این تفاوت در سال‌های ابتدایی زندگی فرد به‌هیچ عنوان قابل مشاهده نیستند و با بالا رفتن سن و مخصوصا در دوران بلوغ، با نشانه‌هایی خود را بروز می‌دهند که دلیل‌ آن می‌تواند تفاوت در هورمون‌های جنسی و یا کروموزوم‌های فرد باشد. 

برخلاف آنچه که تصور عموم است، اینترسکس بودن پدیده نادر و کمیابی نیست. تخمین زده می‌شود که به‌صورت میانگین ۱/۷ ٪ از مردم در دنیا اینترسکس به دنیا می‌آیند که این آمار، با تعداد افرادی که با موی سرخ متولد می‌شوند، برابری می‌کند. 

امین آن روزهای سخت و درناک را خوب به‌خاطر دارد، روزهایی که به اجبار او را زیر تیغ جراحی فرستادند. او به‌خاطر می‌آورد: «یادم می‌آید هر‌چه التماس کردم و ضجه زدم فایده‌ای نداشت. گوش پدرم به این حرف‌ها بدهکار نبود، در مقابل صدای من کر بود و چشم‌هایش برای دیدن اشک‌های من کور شده بود. من واقعا پسر نبودم، اما او‌ پسر می‌خواست. از همان سنین کودکی خودم را یک دختر هویت‌یابی می‌کردم، اما پدرم به این‌ موضوع توجه نمی‌کرد.

خلاصه به اجبار جراحی شدم و به خیال خودشان مرا به یک پسر تبدیل کردند، اما همان جراحی پسر شدن هم کاملا ناقص انجام شد. اندام جنسی‌‌ام را ناقص کردند، واژنم را دوختند، چون نمی‌توانستند برش‌دارند، به این‌دلیل که روده‌ام هم پاره می‌شد. هرچه در میان شکمم به دنبال بیضه گشتند پیدا نکردند. به جز یک دانه بسیار کوچک که نصف‌اش خراب شده بود و مجبور شدند تخلیه‌اش کنند. فقط یه ذره‌اش را پایین آوردند و در کیسه بیضه قرار دادند».

او در ادامه می‌گوید: «بعد از اینکه ترخیص شدم و به خانه آمدم، همه شاد بودند به‌غیر از من. خوشحال بودند که مثلا بچه‌شان کاملا شده است، اما در دل من جهنمی برپا بود و روز و شب گریه می‌کردم. با اینکه بچه بودم، اما یک چیز امیدوارم می‌کرد، و آن این بود که واژنم را برنداشته‌‌اند و شاید وقتی بزرگ شدم، دوباره با جراحی بتوانم بازش کنم».

افراد اینترسکس‌ مجبور به انجام جراحی‌های اندام جنسی و مصرف داروهای هورمونی برای تطابق با دوگانه جنس و جنسیت نیستند. زندگی با بدن و اندام جنسی و همان خصوصیات جنسی‌ که با آن‌ متولد شده‌اند، حق طبیعی آن‌ها‌ست؛ مگر اینکه تصمیم فرد تطابق هرچه بیشتر جسم و اندام جنسی‌اش با هویت جنسیتی‌ است، که برای خود تعریف می‌کند.

در گذشته نوزادانی را که اینترسکس متولد می‌شدند و اینترسکس بودن در ظاهر اندام جنسی آن‌ها از ابتدای تولد یا در سال‌های اولیه زندگی آشکار بود، تحت عمل‌های جراحی اجباری قرار می‌دادند، برای اینکه در دوگانه زن یا مرد گنجانده شوند، بدون اینکه خود فرد در این تصمیم دخالتی داشته باشد. اما امروزه توجه به هویت جنسیتی فرد، از الزامات بوده و از اهمیت زیادی برخوردار است.

از‌این‌رو که این جراحی‌ها معمولا بدون بازگشت است، باید این فرصت به فرد داده شود تا خود و هویت جنسیتی خود را به‌درستی بشناسد و برای انجام دادن یا ندادن جراحی و یا مصرف داروهای هورمونی، تصمیم بگیرد. جراحی اجباری در دوران کودکی ممکن است زندگی و آینده فرد را تباه کند. 

بسیاری از افراد اینترسکس که در دوران کودکی تحت عمل‌های جراحی اجباری قرار گرفته‌اند، در دوران بزرگسالی مشکلات زیادی را تجربه می‌کنند. مشکلات جنسی، ناباروری، ناتوانی در برقراری رابطه جنسی لذت‌بخش به‌دلیل آسیب به اندام جنسی، و همچنین مشکلات روحی فراوان که بر اعتماد‌به‌نفس و عزت‌نفس این افراد تاثیر منفی می‌گذارد. مانند امین که خانواده و‌ پزشک ناآگاه، زندگی‌اش را تباه کردند.

«با وجود اینکه خانواده‌ام‌ همه تلاش‌شان را کرده بودند که به قول خودشان من را پسر کنند، اما رفتارهای دخترانه من همچنان ادامه داشت. لباس دخترانه می‌پوشیدم و وقتم را با دخترها سر می‌کردم. یادم‌ می‌آید روزی توی اتاقم لباس دختر‌عمویم که هم‌سن خودم بود را پوشیده بودم و داشتم توی آینه به خودم نگاه می‌کردم و لذت می‌بردم، که ناگهان پدرم در را باز کرد.

وقتی من را با آن لباس دید خیلی عصبانی شد. یک چراغ وسط اتاق خواب روشن بود، پدرم یه چیز فلزی مثل قاشق آورد و روی چراغ گذاشت تا داغ‌داغ شد، تا حدی قرمز شده بود که من از ترس مثل بید می‌لرزیدم. با لحن کودکانه گفتم "بابایی می‌خوای چه کار کنی؟" گفت "من باید این حس دختر بودن را از سرت بیرون کنم". بعد مرا به زور روی زمین خواباند و فلز داغ را روی واژنم گذاشت تا جایی که بوی سوختن گوشتم را حس می‌کردم. از شدت درد بیهوش شدم، وقتی به هوش آمدم، روی دست‌های خواهر بزرگم بودم.»

زمان گذشت، اما همه چیز سخت‌تر شد، امین ادامه می‌دهد: «به سن چهارده سالگی رسیدم. احساس می‌کردم که سینه‌هایم دارند رشد می‌کنند. پانزده سالگی این حس به اوج خود رسید و پدرم که متوجه این موضوع شده بود، مجدد من را پیش دکتر برد تا سینه‌هایم را تخلیه کنند. روزی که این کار را کردند، بدترین روز زندگی‌ام بود. ازنظر روحی و روانی بسیار به‌هم‌ریخته بودم، تا حدی که نتوانستم ادامه تحصیل دهم، در‌حالی‌که شاگرد نمونه مدرسه بودم، اما ترک تحصیل کردم. دلم از پدرم خون بود، آنقدر زیاد که در هجده سالگی از خانه فرار کردم و آواره غربت شدم و از آن روز تا به حالا، در تهران تنها زندگی می‌کنم.»

او‌می‌گوید‌ که‌ به‌خاطر آن جراحی‌های زیادی که روی بدنش انجام شده است، مشکلات جسمی زیادی پیدا کرده، آنقدر که آرزو می‌کند روزی بدون درد زندگی کند. معمولا درد و خون‌ریزی دارد و مشکلات فراوان دیگر‌مثل تنگی مجرای ادرار یا فیستول، که هر‌سال مجبور می‌شود ‌جراحی‌اش کند. 

هنگام ادرار کردن سوزش‌های دردناکی را تحمل می‌کند و حالا که بیشتر از سی سال سن دارد، اندازه آلت تناسلی‌‌اش شبیه به یک نوزاد است و هیچ وقت رشد نکرده است.

به گفته امین، او تا به امروز ۳۶ بار جراحی شده‌ است و فقط به‌خاطر خودخواهی والدینش، تمام این رنج‌ها و دردها را تجربه کرده است. 

می‌گوید که تازه حالا بعد سال‌ها به‌دنبال دریافت مجوز جراحی از دادگاه است تا شاید بتواند عمل کند و از این زندان جسم خلاص شود. زندانی که آدم‌ها برایش درست کردند. او در پایان به والدین و خوانواده‌ها توصیه می‌کند که: «این خلاصه‌ای از رنج‌نامه زندگی من بود. اگر بخواهم همه روزها و لحظه‌های تلخ زندگی‌ام‌ را بگویم، می‌شود مثنوی هفتاد من کاغذ. دلم می‌خواهد به پدر و مادرهایی که بچه‌های بیناجنسی دارند بگویم تو را به خدا از زندگی من درس بگیرید و اجازه دهید فرزندتان خودش برای زندگی‌اش تصمیم بگیرد، نه مثل من که مثل یک موش آزمایشگاهی، هزار و‌ یک جور داروی هورمونی به بدنم تزریق کردند تا قیافه‌ام و ظاهرم باب میل‌شان شود. خواهش می‌کنم که به فرزند بیناجنسی خود رحم کنید».

 

مطلب مرتبط:

لغت‌نامه مختصر اصطلاحات حوزه جنس و جنسیت

ثبت نظر

اخبار

برگزاری دادگاه منوچهر بختیاری از زندان و از طریق ویدئو کنفرانس

۳۰ مهر ۱۴۰۲
خواندن در ۱ دقیقه
برگزاری دادگاه منوچهر بختیاری از زندان و از طریق ویدئو کنفرانس