close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
صفحه‌های ویژه

در رژیم نازی چه بر سر زنان هم‌جنسگرا آمد؟

۸ تیر ۱۴۰۱
خواندن در ۱۷ دقیقه
یافتن منابع تاریخی درباره تجربه‌های زنان همجنسگرا در دوران رژیم نازی همچنان برای محققان دشوار است و چنانچه این زنان در تماس مستقیم با رژیم قرار نگرفته باشند، مدارک مستند درباره زندگی و تجربه‌های آنان یا وجود ندارد یا اندک است.
یافتن منابع تاریخی درباره تجربه‌های زنان همجنسگرا در دوران رژیم نازی همچنان برای محققان دشوار است و چنانچه این زنان در تماس مستقیم با رژیم قرار نگرفته باشند، مدارک مستند درباره زندگی و تجربه‌های آنان یا وجود ندارد یا اندک است.
رژیم با بستن مکان‌های تجمع و توقیف مطبوعات همجنسگرایان موفق شد، گروه‌های زنان همجنسگرا را که در دوران جمهوری وایمار شکل گرفته بودند، از میان ببرد.
رژیم با بستن مکان‌های تجمع و توقیف مطبوعات همجنسگرایان موفق شد، گروه‌های زنان همجنسگرا را که در دوران جمهوری وایمار شکل گرفته بودند، از میان ببرد.

منبع: موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده‌ آمریکا، واشنگتن

زنان همجنسگرا در دوران رژیم نازی

در دوران رژیم نازی قانونی یا سیاستی رسمی مبنی بر ممنوعیت روابط جنسی بین زنان وجود نداشت. با این حال، از سال ۱۹۳۳ رژیم نازی دست به سرکوب و نابودی گروه‌ها و شبکه‌های زنان همجنسگرا زد که در دوران جمهوری وایمار (۱۹۱۸ـ۱۹۳۳) توسعه یافته بودند. این شرایط برای بسیاری از زنان همجنسگرا جوی از محدودیت و ترس پدید آورد.

نکات کلیدی

۱. پیش از به قدرت‌رسیدن نازی‌ها در سال ۱۹۳۳ گروه‌ها و شبکه‌های زنان همجنسگرا به‌ویژه در شهرهای بزرگ رشد و توسعه یافتند.

۲. برخورد رژیم نازی با روابط جنسی بین زنان با برخوردش با روابط جنسی بین مردان متفاوت بود. دلیل این امر نحوه تلقی نازی‌ها از نقش زنان در جامعه بود.

۳. آزار زنان همجنسگرا در دوران نازی‌ها نظام‌مند نبود. با این حال در این دوران برخی از این زنان به‌عنوان زندانی سیاسی، مُخِل اجتماع و عضو سایر گروه‌ها در اردوگاه‌های کار اجباری زندانی می‌شدند. 

مقدمه

نازی‌ها زنان همجنسگرا را به شکل نظام‌مند و صرفاً به دلیل گرایش همجنس‌خواهانه آنان مورد تعقیب و آزار قرار نمی‌دادند و قانونی یا سیاستی رسمی مبنی بر ممنوعیت روابط جنسی بین زنان وجود نداشت. بنابراین، شرایط برای این زنان با شرایط مردان همجنسگرا متفاوت بود.

پیش از رژیم نازی، در دوران نازی‌ها و پس از آن مردان متهم به همجنسگرایی بر اساس بند ۱۷۵ مجموعه قوانین کیفری آلمان که به موجب آن روابط جنسی بین مردان جرم محسوب می‌شد، تحت پیگرد قرار می‌گرفتند. ولی روابط جنسی بین زنان مشمول این قانون نمی‌شد. با این حال از سال ۱۹۳۳ رژیم نازی دست به سرکوب و نابودی گروه‌ها و شبکه‌های زنان همجنسگرا زد که در دوران جمهوری وایمار (۱۹۱۸ـ۱۹۳۳) توسعه یافته بودند. این شرایط برای بسیاری از زنان همجنسگرا جوی از محدودیت و ترس به وجود آورد.

در رژیم نازی چه بر سر زنان هم‌جنسگرا آمد؟

«هنی شرمان»

«والدین هنی» در آلمان با یکدیگر آشنا شدند. پدر او تازه از امپراتوری روسیه مهاجرت کرده بود. «هنی» نخستین فرزند از سه فرزند این زوج یهودی بود. این خانواده در فرانکفورت زندگی می‌کردند که مرکز مهم تجارت، بانکداری، صنعت و هنر بود.

۱۹۳۳ـ۱۹۳۹: نازی‌ها پس از به قدرت‌ رسیدن اقدام به آزار یهودیان، روماها (کولی‌های اروپا)، مردان متهم به همجنسگرایی، افراد دارای معلولیت و مخالفان سیاسی کردند. در سال ۱۹۳۸ به‌عنوان راهی برای تشخیص یهودیان فرمانی صادر شد، مبنی بر این که در اوراق رسمی اسم «سارا» به‌عنوان نام وسط به اسامی کلیه زنان یهودی افزوده شود. «هنی» که آن زمان ۲۶ سال داشت با خانواده‌اش در فرانکفورت زندگی می‌کرد و در یک فروشگاه فروشنده بود.

۱۹۴۰ـ۱۹۴۴: در اوایل ۱۹۴۰ هنی در فرانکفورت دستگیر و به اردوگاه کار اجباری «راونسبروک» که مخصوص زنان بود، فرستاده شد. پشت عکس زندان او نوشته شده بود: «جنی (کذا) سارا شرمان، متولد ۱۹ فوریه ۱۹۱۲، فرانکفورت. مجرد. فروشنده در فرانکفورت. همجنسگرای هرزه. فقط در این قبیل بارها (بارهای همجنسگرایان) رفت‌وآمد داشت. از پذیرش نام «سارا» خودداری کرد. یهودی بدون تابعیت.» 

«هنی» جزو شماری از زندانیان «راونسبروک» بود که برای کشتن انتخاب شدند و در سال ۱۹۴۲ در اردوگاه مرگ «برنبورگ» با گاز خفه شد.

به دلیلِ نبودِ یک قانون یا سیاست مشخص در مورد روابط جنسی بین زنان، زنان همجنسگرا در آلمان نازی طیف وسیعی از تجربه‌ها را از سر می‌گذراندند. این تجربه‌ها صرفا مبتنی بر گرایش جنسی آنان نبود، بلکه بیشتر عوامل دیگری زندگی آنان را تحت تاثیر قرار می‌دادند؛ از جمله هویت به‌اصطلاح «نژادی»، عقاید سیاسی، طبقه اجتماعی و هنجارهای جنسیتی. بر پایه این عوامل و عوامل دیگر برخی از زنان همجنسگرا (به‌خصوص از طبقه کارگر) زندانی یا روانه اردوگاه‌های کار اجباری می‌شدند، که در این موارد به عنوان زندانی سیاسی یا مخل اجتماع دسته‌بندی می‌شدند. زنان همجنسگرای یهودی عمدتا به دلیل یهودی بودن با خطر آزار و کشتار جمعی مواجه بودند و در اکثر موارد گرایش جنسی آنان عاملی فرعی بود. در جریان جنگ جهانی دوم شمار نامعلومی از زنان همجنسگرای یهودی به دست رژیم نازی و رژیم‌های همدست آنان کشته شدند. 

پیش از نازی‌ها: زنان همجنسگرا در جمهوری وایمار

جامعه آلمان در دوران جمهوری وایمار دگرگونی‌های اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی پیچیده‌ای را از سر می‌گذراند. از یک سو، دستخوش تلاطم و خشونت سیاسی و همچنین رکود اقتصادی بود و از سوی دیگر، صحنه‌ آزادی‌های سیاسی و اجتماعی گسترده‌تر. این فضا زمینه‌ را برای ظهور جنبش‌های هنری، گسترش مطبوعات، و علنی شدن روزافزون فرهنگ‌های بدیل فراهم کرد. همزمان و به‌ویژه در شهرهای بزرگ از قبیل برلین، هامبورگ و فرانکفورت هنجارهای جنسیتی و جنسی علناً به چالش کشیده می‌شد. 

شبکه‌های و گروه‌های زنان همجنسگرا در جمهوری وایمار

در همین ایام بود که گروه‌های متمایز زنان همجنسگرا شکل گرفتند. این زنان برای حمایت از شبکه‌ها و ارتباط‌های خود دست به تاسیس باشگاه‌ها و انجمن‌های اجتماعی می‌زدند که معروف‌ترین آنها باشگاه زنانه‌ «ویولتا» (Damenklub Violetta) و باشگاه زنانه‌ «مون‌بیژو» (Damenklub Monbijou) در برلین بودند. این انجمن‌ها در بارهای و باشگاه‌های شبانه از قبیل باشگاه رقص «مونوکل‌ـ‌دی‌یل» گردهمایی‌های غیررسمی برگزار می‌کردند. باشگاه شبانه معروف «ال‌دورادو» نیز یکی دیگر از مکان‌های گردآمدن زنان همجنسگرا بود.

در رژیم نازی چه بر سر زنان هم‌جنسگرا آمد؟
آگهی تبلیغ باشگاه زنانه «ویولتا»
یک آگهی در روزنامه برای تبلیغ باشگاه شبانه «ویولتا» در برلین که پاتوق زنان همجنسگرا بود، ۱۹۲۸. پیش از روی کارآمدن نازی‌ها در سال ۱۹۳۳ گروه‌ها و شبکه‌های زنان همجنسگرا در آلمان رشد و گسترش یافتند. 
موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده‌ی آمریکا، اهدایی انجمن «ماگنوس‌ـ‌هرشفلت» 

در مطبوعات جدید ویژه زنان همجنسگرا که در اواسط دهه ۱۹۲۰ پدیدار شدند، ملاقات‌گاه‌های این زنان تبلیغ می‌شد. انتشار نشریات ویژه زنان همجنسگرا به رشد شبکه‌های آنان کمک می‌کرد که از جمله آنها می‌توان به Frauenliebe (عشق زنانه) و Die Freundin (دوست‌دختر) اشاره کرد. در شهرهای بزرگ خوانندگان می‌توانستند این نشریات را از کیوسک‌های روزنامه‌فروشی تهیه کنند و در سرتاسر آلمان می‌توانستند آنها را مشترک شوند و با پست دریافت کنند. ظهور انواع دیگری از متون ویژه زنان همجنسگرا، از جمله رمان، نیز روندی فزاینده داشت.

دیدگاه آلمانی‌ها درباره همجنسگرایی

در آلمان از اواخر قرن نوزدهم پرداختن به موضوع گرایش جنسی وارد عرصه عمومی شد، اما جو اجتماعی دوران جمهوری وایمار فضای بیشتری برای این گفت‌وگوها فراهم آورد. در این میان موضوع گرایش جنسی به هم‌جنس نیز محل بحث و گفت‌وگو بود. افرادی چون «ماگنوس هرشفلت»، پزشک و سکس‌پژوه، همجنسگرایان را در قالب «انجمن‌های دوستی» (Freundschaftsverbände) سازمان می‌دادند که بعضا اعضای غیرهمجنسگرا نیز داشتند. این گروه‌ها در جهت جرم‌زدایی از روابط جنسی بین مردان تلاش می‌کردند و در این تلاش متحدانی در میان گروه‌های سیاسی چپ و میانه می‌یافتند. از جمله:

حزب سوسیال‌-دموکرات (Sozialdemokratische Partei) که حزبی بزرگ با مواضع میانه‌رو‌ـ‌چپ بود.حزب کمونیست آلمان (Kommunistische Partei Deutschlands) که مواضع تندتری داشت.انجمن حقوق بشر آلمان (Deutsche Liga für Menschenrechte) که مواضع صلح‌طلبانه داشت.حزب دموکرات آلمان (Deutsche Demokratische Partei) که میانه‌گرا بود.

«هرشفلت» و دیگران همچنین در جهت آموزش عمومی درباره موضوع گرایش جنسی می‌کوشیدند و برای مثال به ترویج آرای «هرشفلت» می‌پرداختند که همجنسگرایی را امری ذاتی می‌دانست نه گناه یا انحراف.

البته شمار زیادی از مردم آلمان مخالف این قبیل بحث‌های عمومی درباره مسائل جنسی و گرایش جنسی بودند و چنین بحث‌هایی را منحط، بی‌بندوبارانه و غیراخلاقی می‌دانستند. آنان از حضور علنی و فزاینده مسائل جنسی در تبلیغات، سینما و دیگر شئون زندگی روزمره آزرده‌خاطر بودند. در نظر این عده وجود گروه‌های همجنسگرایان یکی از نمادهای به زعم آنان زوال و انحطاط جامعه آلمان بود.

گروه‌های سیاسی راست و میانه‌گرای مختلف و همچنین سازمان‌های مذهبی اصلی نیز در پی مقابله با این وجه از فرهنگ وایمار از طریق ترویج نسخه خودشان از فرهنگ آلمانی بودند، نسخه‌ای که ریشه در موسیقی و ادبیات کلاسیک، مذهب و خانواده داشت. در برخی موارد این گروه‌ها دیگران را مسبب انحطاط فرهنگ آلمانی می‌دانستند و برای مثال یهودیان، کمونیست‌ها و آمریکایی‌ها را مقصر می‌پنداشتند.

دیدگاه نازی‌ها درباره همجنسگرایی

بسیاری از نازی‌ها حتی پیش از به قدرت رسیدن از حضور علنی گروه‌های همجنسگرایان نفرت داشتند و همجنسگرایی را تهدیدی برای ملت آلمان تلقی می‌کردند. حزب نازی رسما با هرگونه تلاش در جهت جرم‌زدایی از روابط جنسی بین مردان مخالف بود و اعضای آن همجنسگرایی را گناهی ویرانگر می‌دانستند. «ویلهلم فریک»، از اعضای نازی «رایشس‌تاگ»، در سال ۱۹۲۷ اظهار داشت: «مردانی که با مردان دیگر اعمال هرزه غیرطبیعی انجام می‌دهند، باید به اشد مجازات برسند. چنین گناهانی به فروپاشی ملت آلمان خواهد انجامید.»

سرکوب همجنسگرایی به دست نازی‌ها

«آدولف هیتلر» در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۳ صدراعظم آلمان شد و طولی نکشید که رژیم تازه گروه‌های همجنسگرایان را تحت فشار و نظارت دقیق قرار داد. این شرایط برای مردان متهم به همجنسگرایی در طی دهه ۱۹۳۰ بدتر و بدتر شد و این عده مورد آزارهای وحشیانه قرار گرفتند.

بستن ملاقات‌گاه‌های همجنسگرایان

از سال ۱۹۳۳ رژیم نازی با حمله به ملاقات‌گاه‌ها و سازمان‌های همجنسگرایان و بستن این مراکز اقدام به سرکوب گروه‌ها و افراد همجنسگرا کرد. اقدامات نازی‌ها در این زمینه در اوایل نامنظم و پراکنده بود و به اولویت‌های مقامات دولت محلی و پلیس محلی بستگی داشت. برای مثال در بهار ۱۹۳۳ پلیس پروس به دستور نازی‌ها اقدام به بستن برخی بارها از جمله «ال‌دورادو» در برلین و «دورنروشن» در کلن کرد. با این حال برخی بارهای همجنسگرایان که جاافتاده‌تر بودند، تا اواسط دهه ۱۹۳۰ در شهرهایی چون برلین و هامبورگ دایر بودند و ملاقات‌گاه‌های زیرزمینی تا بعد از آن هم دوام آوردند. با این همه این اماکن هم زیر نظارت روزافزون پلیس قرار گرفتند. رژیم نازی همچنین به عنوان بخشی از تلاش خود برای محدودسازی مطبوعات آزاد اقدام به بستن روزنامه‌ها و نشریات همجنسگرایان کرد. 

به این ترتیب، رژیم با بستن مکان‌های تجمع و توقیف مطبوعات همجنسگرایان موفق شد، گروه‌های زنان همجنسگرا را که در دوران جمهوری وایمار شکل گرفته بودند، از میان ببرد. 

در رژیم نازی چه بر سر زنان هم‌جنسگرا آمد؟
بستن بارهای همجنسگرایان در آلمان نازی
کولاژ درست شده پس از اقدام رژیم نازی به بستن مکان‌های تجمع همجنسگرایان. منتشر شده در مجله Der Notschrei. برلین، مارس ۱۹۳۳.
منبع: موزه همجنسگرایان برلین

 

گسترش آزار مردان متهم به همجنسگرایی

در طی دهه ۱۹۳۰ هدف قراردادن مردان همجنسگرا در رژیم نازی بیش‌از‌پیش به شکل سرکوب نظام‌مند درآمد. در سال ۱۹۳۵، با اصلاح بند ۱۷۵ هرگونه صمیمیت جنسی بین مردان جرم انگاشته شد. نازی‌ها همچنین مجازات این جرایم را شدیدتر کردند. به دستور آنان دادستان‌ها در دادگاه خواستار حکم‌های خشن می‌شدند و قاضیان نیز اغلب موافقت می‌کردند.

سرانجام «هاینریش هیملر»، فرمانده «اس‌اس»، پرچمدار سرکوب همجنسگرایی در بین مردان شد که آن را «بلای جان ملت» می‌نامید. او در سال ۱۹۳۶ اقدام به ایجاد «اداره مرکزی رایش برای مبارزه با همجنسگرایی و سقط جنین» (Reichszentrale zur Bekämpfung der Homosexualität und der Abtreibung) کرد. یکی از وظایف اصلی این اداره که بخشی از «کریپو» (پلیس امنیت) بود و با «گشتاپو» همکاری نزدیک داشت، زیر نظر گرفتن و تعقیب و دستگیری مردان مظنون به همجنسگرایی بود. پلیس زیاد به زنان همجنسگرا کاری نداشت؛ اما در مواردی آنان را هم مورد تفتیش و بازجویی قرار می‌داد.

زنان همجنسگرا و سیاست‌های زادوولدی نازی‌ها

رژیم نازی هیچگاه روابط جنسی بین زنان را جرم تلقی نکرد. چنین اقدامی قاعدتا در چارچوب تلاش‌های آنان در سرکوب همجنسگرایی قرار می‌گرفت؛ اما چنین نشد، چون از نظر رژیم زنان همجنسگرا با مردان همجنسگرا فرق داشتند. اما چرا چنین بود؟

نزد رژیم نازی زنان همجنسگرا بیش و پیش از هر چیز زن به شمار می‌رفتند. 

به‌زعم نازی‌ها زنان آلمانی وظیفه‌ای خاص برای انجام داشتند و آن مادری بود. بر اساس منطق نازی‌ها، زنان همجنسگرا هم در نهایت زن بودند و بنابراین می‌بایست مادر می‌شدند. وظیفه‌ آنان به دنیا آوردن آلمانی‌هایی با نژاد پاک به‌اصطلاح «آریایی» بود. 

نازی‌ها به منظور تشویق تکثیر نژاد آریایی برنامه‌ها و قوانین متنوعی تدوین کردند. یک نمونه از آنها برنامه Lebensborn (چشمه زندگی) بود که زنان آریایی را به داشتن فرزندان بسیار، حتی خارج از چارچوب ازدواج، تشویق می‌کرد. همزمان رژیم نازی در صدد منع یا محدودسازی زادوولد دیگر گروه‌های به‌اصطلاح پست‌تر بود. در ژوئیه ۱۹۳۳ قانون جدیدی وضع شد که عقیم‌سازی افرادی با معلولیت‌های به‌اصطلاح ارثی را اجباری می‌کرد و قوانین دیگری از قبیل «قوانین نورنبرگ» مصوب ۱۹۳۵ معین می‌کرد که چه کسی با چه کسی رابطه جنسی داشته باشد.

نازی‌ها از آنجا که زنان همجنسگرا را مشکلی برای تکثیر نژاد آریایی به شمار نمی‌آوردند، برای آنها سیاست‌هایی جداگانه تدوین نکردند. مبنای استدلال آنان دیدگاه‌های رایج درباره تفاوت‌های گرایش جنسی در مردان و زنان بود. آنان معتقد بودند زنان همجنسگرای آریایی را می‌توان به‌راحتی ترغیب یا مجبور به فرزندآوری کرد.

واکنش زنان همجنسگرا به آزار رژیم نازی

در دوران رژیم نازی زنان همجنسگرا نمی‌توانستند همچنان مانند دوران جمهوری وایمار زندگی و معاشرت کنند. بخش اعظم جامعه آلمان به زنان همجنسگرا به چشم غیرخودی و وصله ناجور اجتماع می‌نگریست. در نتیجه خطر این که مردم مورد این افراد را به پلیس گزارش کنند و سپس رژیم نازی آنان را هدف قرار دهد، بیشتر بود. 

زنان همجنسگرا در واکنش به این نگرانی‌ها و شرایط تازه رویه‌های مختلفی در پیش می‌گرفتند. نه تصمیم همه آنان یکسان بود و نه انتخاب‌های یکسانی پیشِ رو داشتند. برای مثال زنان همجنسگرای آریایی گزینه‌هایی به‌مراتب بیشتری داشتند تا زنان همجنسگرای یهودی یا کولی که بیش از هر چیز به دلایل نژادی مورد آزار قرار می‌گرفتند.

برخی زنان همجنسگرای آریایی، به‌ویژه آنان که از تمکن مالی برخوردار بودند، می‌کوشیدند گرایش جنسی خود را پنهان کنند و حفظ ظاهر کنند. برخی ارتباطشان را با حلقه دوستان خود می‌گسستند یا خود را از عرصه عمومی کنار می‌کشیدند. برخی دیگر به شهرهای بزرگ یا مناطق روستایی نقلِ مکان می‌کردند. برخی هم تن به ازدواج مصلحتی می‌دادند.

زنان همجنسگرایی نیز بودند که خطر مقاومت در برابر حکومت نازی به دلایل سیاسی و شخصی را به جان می‌خریدند. برخی از آنان همچنان به رفت‌وآمد به ملاقات‌گاه‌های زیرزمینی، به‌ویژه در شهرهای بزرگ، ادامه می‌دادند و برخی هم به گروه‌های مقاومت ضدنازی زیرزمینی می‌پیوستند یا یهودیان را مخفی می‌کردند. 

در رژیم نازی چه بر سر زنان هم‌جنسگرا آمد؟
«فریدا بلینفانته»
«سه ماه تمام ظاهرم را مثل مردها کردم و اتفاقا خیلی هم موفق بودم. چندین بار از کنار مادرم رد شدم و هیچ باری مرا نشناخت.»

 

«فریدا بلینفانته»، زن همجنسگرای نیمه‌یهودی، این ظاهر مردانه را برای پنهان شدن از دید مقامات نازی اختیار کرده بود. او بعدها در مصاحبه‌ای گفت: «الحق خیلی خوش‌تیپ شده بودم.»

مشارکت او در جنبش مقاومت مشتمل بود بر برنامه‌ریزی برای تخریب اداره ثبت احوال آمستردام در مارس ۱۹۴۳، جعل کارت‌های شناسایی و تدارک مخفیگاه برای افرادی که تحت تعقیب نازی‌ها بودند. 

پس از آن که مقامات نازی اشغالگر بسیاری از دیگر اعضای گروه مقاومت همجنسگرایان مستقر در هلند را در سال ۱۹۴۳ اعدام کردند، خود او هم مجبور شد، مخفی شود. «فریدا» در دسامبر ۱۹۴۳ به سوییس گریخت و بعدا به آمریکا مهاجرت کرد. 

فعالیت‌های فریدا گویای ابعاد پیچیده و متنوع جنبش مقاومت و کمک به دیگران در جریان هولوکاست است.

منبع: موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده‌ی آمریکا، اهدایی تونی بومانز

دستگیری و حبس زنان همجنسگرا در اردوگاه‌های کار اجباری 

بر اساس منابع آرشیوی مشخص است که برخی زنان همجنسگرا دستگیر و در اردوگاه‌های کار اجباری زندانی می‌شدند. اما دلایل دستگیری و حبس آنان چه بود، به‌خصوص با توجه به این که روابط جنسی بین زنان در دوران رژیم نازی غیرقانونی نبود؟

پاسخ کوتاه این است که زنان همجنسگرا به‌عنوان عضو گروه‌های دیگر دستگیر می‌شدند:

یهودیروماها (کولی‌های اروپا)مخل اجتماعزندانی سیاسیمجرم حرفه‌ای

مسئولان اردوگاه معمولا در مدارک زندان زنان همجنسگرا به‌عنوان علت اصلی بازداشت آنان دلایل نژادی، سیاسی، اجتماعی یا جنایی ذکر می‌کردند و در موارد معدودی به گرایش جنسی آنان اشاره می‌کردند.  

دشوار می‌توان به نقش گرایش جنسی زنان همجنسگرا در زندانی‌شدن آنان پی برد. گاهی دستگیری آنان ربطی به همجنسگرا بودن ایشان نداشت یا زیاد ربطی نداشت. گاهی هم گرایش جنسی آنان در دستگیری ایشان نقش داشت، به‌خصوص زمانی که دستگیری آنان در پی گزارش‌های مردمی صورت می‌گرفت. این گزارش‌ها غالبا درباره افرادی بود که از دید جامعه غیرخودی محسوب می‌شدند. 

گزارش‌های مردمی درباره زنان همجنسگرا

از دید بخش اعظم جامعه آلمان روابط جنسی بین زنان تابو بود و همسایگان، اعضای خانواده، و دوستان گاهی چنین روابطی را به پلیس گزارش می‌کردند. این افراد احتمالا نمی‌دانستند که روابط جنسی بین زنان غیرقانونی نیست. در برخی از این موارد پلیس این شکایت‌ها را به سبب فقدان مبنای قانونی رد می‌کرد.

با این همه گزارش‌های مردمی گاه سبب می‌شد، زنان همجنسگرا مورد بازرسی قرار گیرند و گاهی به کشف جرایم دیگر از قبیل افشای رابطه با یک سازمان مقاومت، دوستی با یهودیان، یا رفتار سیاسی خرابکارانه منجر می‌شد. در این‌گونه موارد ممکن بود زنان دستگیر و روانه اردوگاه کار اجباری شوند.

مورد «الی اسمولا» و «مارگارته روزنبرگ»    

مورد «الی اسمولا» و «مارگارته روزنبرگ» نشان می‌دهد، رژیم نازی گاه زنان متهم به روابط همجنس‌خواهانه را به اتهامات دیگر دستگیر می‌کرد. در سال ۱۹۴۰ گشتاپو این دو زن را بر اساس گزارش همکاران ایشان بازداشت کرد و مورد بازجویی قرار داد. این همکاران ادعا کرده بودند که این دو زن با زنان دیگر رابطه جنسی دارند. گشتاپو مدعی شد که این روابط جنسی مخل وظایف کاری این زنان در ایستگاه تراموایی در برلین شده است. «اسمولا» و «روزنبرگ» به خرابکاری متهم و روانه اردوگاه کار اجباری «راونسبروک» شدند و در آنجا اسم آنان به‌عنوان زندانی سیاسی ثبت شد، اما در اسناد اردوگاهی‌ مربوط به ایشان عبارت «همجنسگرا» ذکر شده بود.

 زنان همجنسگرا و مثلث صورتی

نازی‌ها زندانیان اردوگاه‌های کار اجباری را بر اساس دلیل زندانی‌شدن به گروه‌هایی مختلف دسته‌بندی می‌کردند و از سال ۱۹۳۸ این گروه‌ها را با نشان‌های رنگی مختلفی که افراد به یونیفورم اردوگاه‌شان نصب می‌کردند، علامت‌گذاری می‌کردند. مردانی که به اتهام تخلف از بند ۱۷۵ زندانی شده بودند، می‌بایست مثلث صورتی بزنند که طبق نظام طبقه‌بندی موجود نشانه‌ «همجنس‌گرا» (homosexuell) بودن آنان بود. اما زنانی که به ادعای خودشان یا از دید دیگران همجنسگرا محسوب می‌شدند، مثلث صورتی نمی‌زدند، بلکه نشانی می‌زدند که به دلیل رسمی دستگیری و زندانی‌شدن‌ ایشان ربط داشت. 

در رژیم نازی چه بر سر زنان هم‌جنسگرا آمد؟
نمودار علامت‌‌گذاری زندانیان
نمودار علامت‌گذاری زندانیان که در اردوگاه‌های کار اجباری آلمان استفاده می‌شد. داخائو، آلمان، حدود ۱۹۳۸‌ـ۱۹۴۲.

 

از سال‌های ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸ اس‌اس اقدام به تدوین نظامی برای علامت‌گذاری زندانیان در اردوگاه‌های کار اجباری کرد. این نشان‌های رنگی که به یونیفورم دوخته می‌شد، دلیل زندانی شدن فرد را نشان می‌داد و از اردوگاه به اردوگاه اندکی فرق می‌کرد. این نمودار نظام علامت‌گذاری زندانیان در اردوگاه کار اجباری داخائو را نشان می‌دهد. 

نمودار

پرسش‌های تفکر انتقادی

چرا «اس‌اس» در درونِ اردوگاه‌ها که همه افراد آن زندانی بودند، نظام نشان‌گذاری و تشخیص هویت برقرار کرد؟ نشان‌ها و اعداد چگونه هویت انسانی افراد را از آنان می‌گیرد؟

منبع: یادمان اردوگاه کار اجباری داخائو

روابط جنسی بین زنان در اردوگاه‌های کار اجباری 

شهادت‌های دست‌اول، خاطرات و روزنوشته‌های زندانیان سابق از وجود تماس‌های جنسی بین زندانیان در اردوگاه‌های کار اجباری حکایت دارد. بنا به این منابع این تماس‌های جنسی از رابطه جنسی با رضایت طرفین  تا روسپی‌گری و حمله جنسی خشونت‌آمیز را دربرمی‌گرفت و در این میان علاوه بر روابط دگرجنس‌گرایانه روابط همجنسگرایانه نیز رخ می‌داد.

برخی زنان زندانی با زنان دیگر رابطه جنسی داشتند. البته چنین روابطی همواره به طور کامل در چارچوب مقوله «همجنسگرایی» نمی‌گنجید، چراکه همه زنانی که در اردوگاه‌ها با زنان دیگر روابط جنسی برقرار می‌کردند، همجنسگرا نبودند. برخی از این زنان بعداً از این روابط به‌عنوان منبع آرامش در محیط اردوگاه یاد می‌کردند و برخی دیگر حتی این‌گونه روابط را برای بقا ضروری می‌دانستند.

روابط همجنسگرایانه در اردوگاه‌ها گاه از دید زندانیان دیگر که از فرهنگ‌ها و زمینه‌های مختلف می‌آمدند، عملی شنیع محسوب می‌شد. برخی از جان‌به‌دربردگان از اردوگاه‌ها در خاطرات و شهادت‌های خود پس از جنگ از زنان همجنسگرا به عنوان تهدیدی برای امنیت و سلامت سایر زندانیان یاد کرده‌اند و برخی دیگر روابط همجنسگرایانه را نمونه زوال اخلاقی ناشی از تجربه اردوگاه ذکر کرده‌اند. این توصیفات حاکی از آن است که در اردوگاه‌ها نیز با زنان همجنسگرا اغلب به عنوان افراد غیرخودی برخورد می‌شده است.  

مستندسازی تجربه زنان همجنسگرا در دوران نازی‌ها

یافتن منابع تاریخی درباره تجربه‌های زنان همجنسگرا در دوران رژیم نازی همچنان برای محققان دشوار است و چنانچه این زنان در تماس مستقیم با رژیم قرار نگرفته باشند، مدارک مستند درباره زندگی و تجربه‌های آنان یا وجود ندارد یا اندک است. اما حتی در مواردی که زنان همجنسگرا دستگیر و روانه اردوگاه‌های کار اجباری شده‌اند، یافتن مدارک دشوار است. یکی از بزرگ‌ترین این دشواری‌ها این است که در مدارک رسمی دوران نازی به‌ندرت از زنان همجنسگرا به این عنوان یاد می‌شد. 

به علاوه هیچ قانون خاصی وجود نداشت که به موجب آن زنان همجنسگرا تحت پیگرد قرار گیرند. از همین رو همیشه جای مشخصی برای گشتن به دنبال مدارک جنایی مربوط به دستگیری و زندانی‌شدن این افراد وجود ندارد. برای مثال سروکله زنان همجنسگرا گاه در مرافعه‌های دادگاهی و پرونده‌های پلیسی مربوط به مخالفت سیاسی یا رفتار مخل اجتماع پیدا می‌شود، اما این موارد در انبوهی از پرونده‌ها و در بایگانی‌های مختلف پراکنده‌اند. محققان به امید پی‌بردن به سرگذشت زنان همجنسگرا در حال بررسی دقیق و طاقت‌فرسای این پرونده‌ها هستند.

دشواری دیگر این است که زنان همجنسگرای بسیار اندکی تجربه‌های خود در این دوران را با دیگران به اشتراک گذاشته‌اند. از جمله به این دلیل که موضوع روابط جنسی بین زنان تا ده‌ها سال پس از دوران نازی همچنان تابو باقی ماند. 

محققان همچنان به تحقیق درباره تاریخچه تجربه‌های زنان همجنسگرا در دوران نازی‌ها ادامه می‌دهند.  

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

صفحه‌های ویژه

درباره آزار و کشتار مردان هم‌جنسگرا در رژیم نازی چه می دانیم؟

۸ تیر ۱۴۰۱
خواندن در ۲۴ دقیقه
درباره آزار و کشتار مردان هم‌جنسگرا در رژیم نازی چه می دانیم؟