در ماه می ۲۰۲۲، «ایرانوایر» با همکاری «موزه یادبود هولوکاست» امریکا یک جلسه پرسش و پاسخ آنلاین درباره نگاه رژیم «نازی» به دشمنانش برگزار کرد. در این جلسه، دو پژوهشگر از این موزه، «پاتریشیا هبررایس»، تاریخدان و «کریستا هگبرگ»، انسانشناس به پرسشهایی در زمینه تعریف نازیها از دشمنانشان پاسخ دادند.
در این جلسه آنلاین، «لیلی نیکونظر»، روزنامهنگار و پژوهشگر دوره دکتری «دانشگاه لوون» بلژیک، «آزاده پورزند»، کنشگر حقوق بشر از «بنیاد سیامک پورزند»، «امید شمس»، پژوهشگر دوره دکترای حقوق «دانشگاه پورتسموث» بریتانیا و «محیا استوار»، مدرس و پژوهشگر «دانشگاه اقتصاد پاریس» حضور داشتند.
آیا دشمنان نازیها فقط یهودیان بودند؟ پاسخ به این سوال، منفی است.
****
میدانیم که نازیها یهودیان را دشمن اصلی خود میدانستند اما چه گروههای دیگری وجود داشتند که نازیها از آنها تحت عنوان «دشمن» یاد میکردند؟ این اولین سوال میزگرد است که از سوی «مازیار بهاری، موسس و مدیر «ایرانوایر» مطرح میشود.
پاتریشیا هبررایس، تاریخدادن موزه یادبود هولوکاست امریکا در پاسخ میگوید: «نازیها دشمنان زیادی داشتند؛ دشمنان واقعی و ساختگی. برخی از آنها را در موزه دشمنان عقیدتی یا دشمنان عملیاتی میخوانیم. نمونه دشمنان عقیدتی، شاهدان یهوه بودند که قدرت عرفی را به رسمیت نمیشناختند؛ یعنی طبق اعتقادات مذهبی خود، اختیارات دنیوی دولتها را در مقابل حجت خدا به رسمیت نمیشناختند و این اعتقاد، آنها را با نازیها درگیر میکرد. بعد دشمنانِ عملیاتی بودند؛ کسانی که اقداماتشان باعث شد نازیها آنها را به عنوان دشمن ببینند. نازیها از آلمانیها خواستند که مقدمات جهانبینی نازیها را بپذیرند و بر اساس آن زندگی کنند. نازیها مخالفت، انتقاد یا عدم انطباق را تحمل نمیکردند. به این ترتیب، فعالان جریانهای مقاومت و اعضای احزاب مخالف آلمانی را سرکوب کردند. اما خشنترین سرکوبها متوجه آن دستهای بودند که تحت عنوان دشمنان بیولوژیکی شناخته میشدند. مهمترین گروه از این دسته، یهودیان بودند اما روماها را هم شامل میشود که به آنها کولی هم میگفتند؛ اصطلاح تحقیرآمیزی که به منظور اعمال تبعیض و سرکوب بیشتر به کار میرفت و در نهایت، بهویژه در مورد یهودیان، به کشتار نظاممند آنها انجامید. همچنین در دسته دشمنان بیولوژیکی، آنهایی که به بیماران وراثتی شناخته شده بودند، جای داشتند؛ یعنی افرادی که از ناتواناییهای جسمی، ذهنی یا اجتماعی رنج میبردند. اما به باور نازیها، نه تنها بار مالی سنگینی بر دوش کشور بودند بلکه از منظر نژادی نیز دردسرساز بودند که این مورد خیلی مهم است.»
رژیم نازی و نیروهای متفقین افراد «روما» و «سینتی» را که به تحقیر، «کولی» میخواندند، به طور نظاممند سرکوب کردند. نازیها این اقلیت قومی را از «نژادپست» میدانستند.
بسیاری از آلمانیها که عضو حزب نازی هم نبودند، با اتکا به تعصبات و پیشداوریهای موجود نسبت به روماها، از سیاستهای نازیها علیه آنها حمایت کردند.
تاریخدانان برآورد کردهاند که نازیها و همدستان آنها بین ۲۵۰ تا ۵۰۰ هزار روما و سینتی ساکن اروپا را در جریان جنگ جهانی دوم به قتل رساندند.
اجداد روماها از سرزمینی که امروز هندوستان شناخته میشود، مهاجرت کردند و در قرن ۱۴ میلادی وارد اروپا شدند.این اقلیت قومی از اقوام متمایز و مختلفی تشکیل شده است.
پیش از جنگ جهانی دوم، سینتیها گروه غالب رومایی در آلمان بودند. بنابراین، اولین گروهی بودند که توسط نازیها مورد آزار و سرکوب قرار گرفتند.
کریستا هگبرگ، انسانشناس موزه یادبود هولوکاست امریکا درباره تفاوت روماها و سینتیها میگوید: «سینتیها، روماهای آلمانیزبانی هستند که بیشتر در آلمان و اتریش، در کشورهای غربی اروپا و عده کمتری نیز در اروپای مرکزی زندگی میکنند. از طرفی، بسیاری از سینتیها خود را عموزادگان روماها ولی از طایفهای متمایز میدانند.»
هگبرگ درباره سرکوب سینتیها و روماها میگوید: «سرکوب روماها و سینتیها تحت عنوان دسته کولیها، بر اساس تعصبات و کلیشههایی انجام شد که در دوران پیش از نازیسم شکل گرفته بود و محدود به تفکرات نازیها نمیشد؛ بهیژه مجرمانگاری روماها و سینتیها که تاریخی چند صد ساله در سراسر اروپا دارد. برای نمونه، در سال ۱۸۹۹، دولت ایالتی باواریا اداره مرکزی امور کلوها را تاسیس کرد که وظیفهاش ساماندهی اقدامات پلیس علیه روماها بود. در دهه ۱۹۳۰، یعنی همزمان با رشد تفکرات نژادپرستانه نازیها، شاهد افزایش تدابیر نظارتی و امنیتی علیه روماها هستیم. نازیها روماها را از منظر نژادی، پستتر میدانستند. از سال ۱۹۳۵ به بعد، در برخی شهرهای آلمان اردوگاههای کار اجباریِ ویژه روماها راهاندازی شدند.»
روماها و یهودیان تنها قربانیان رژیم نازی نبودند، معلولان جسمی و ذهنی نخستین قربانیان «برنامه امحای نازیها» بودند.
برنامه «اتانازی»، قتلعام نظاممند و سازمانیافته معلولان در آلمان بود. هدف از این برنامه، بازسازی آن چه یکپارچگی جامعه آلمان خوانده میشد و حذف «زندگی نالایقان زندگی» بود. نازیها دستکم ۲۵۰ هزار بیمار را که از ناتوانی جسمی و ذهنی رنج میبردند، به قتل رساندند. برنامه اتانازی، راه را برای امحای یهودیان و سایر اقلیتها در جریان هولوکاست هموار کرد.
دستکم ۷۰ هزار بیمار با گاز سمی به قتل رسیدند. ۱۰ هزار کودک در جمع قربانیان بودند. تقریباً تمام آنها غیریهودی و آلمانیهای آریایی بودند.
پاتریشیا در اینباره میگوید: «رهبران آلمان نازی استدلال میکردند که این افراد هیچ نقش مهمی در جامعه ایفا نمیکنند و وجودشان تنها بار سنگین مالی و نژادی است بر دوش جامعه. پس از جنگ جهانی اول، نظریه یوژنیک (اصلاح نژادی) حامیان بیشتری پیدا کرد. جنگ جهانی اول شکست بسیار تحقیرآمیزی برای آلمانیها بود؛ جنگی بسیار خشن که فجایع بیسابقهای به همراه داشت و پیامدش هم تدابیر سختگیرانه اقتصادی بود که در سالهای بین دو جنگ بر مردم آلمان اعمال شد. در این شرایط، جامعه آلمان به دو بخش تقسیم شده بود؛ آنهایی که سالم و سلامت بودند و آلمانیهای مفید که در جبههها جنگیده و جان باخته بودند. بخش دوم، بیفایدههایی بودند که در مراکز درمانی، بیمارستانها، زندانها و آسایشگاهها، به دور از خط مقدم جبهه زندگی میکردند. وقتی نازیها به قدرت رسیدند، اولین فکرشان این بود که آنهایی را که به باورشان دچار ناتواناییهای موروثی جسمی و ذهنی هستند، به زور عقیم کنند. هدف، از بین بردن این بیماریها در سطح کلان جامعه بود. آنها با اتکا به قانون ۱۹۴۱ و در پی ترویج سیاستهای نژادی خود در جامعه پزشکان کشور، حدود ۴۰۰ هزار آلمانی را عقیم کردند. به نظر من، هیتلر چندان اهمیتی در این ماجرا ندارد. او به شکل بیمارگونهای با یهودیان مساله داشت. اما در این مورد مشخص، این جامعه پزشکانِ کشور بود که نه تنها خواهان منزوی و عقیم کردن معلولان، بهویژه در آسایشگاهها بلکه به دنبال حذف و نابودی این افراد از جامعهای بود که برای جنگ آماده میشد.»
«امید شمس» به موضوع اخلاقیات در جامعه اشاره میکند و میپرسد نازیها چهطور این اقدامات غیراخلاقی را در جامعه توجیه میکردند؟
پاتریشیا در پاسخ به این سوال میگوید: «تعریف یهودیان، روماها و سینتیها به عنوان دشمن یک چیز است و کشتن آنها کاملاً چیز دیگری است. اما من فکر می کنم همه باید واقعاً آگاه باشند که این قتل به صورت مخفیانه انجام شده است. به نظرم خیلی مهم است که ببینیم مردم آلمان در آن زمان چه چیزی از ماجرا میدانستند. آنها از تاسیس اردوگاههای کار اجباری در خاک کشورشان آگاه بودند، به این دلیل که قرار بود از آن آگاه باشند.»
نازیها همجنسگرایی را نیز «نابههنجار» میدانستند.آنها میگفتند همجنسگرایی رفتاری «غیرمردانه» است که با جلوگیری از تولید مثل، سیاست تشویق و ترغیب «آریاییها» به زاد و ولدِ بیشتر را به خطر میاندازد.
لیلی نیکونظر در این باره میگوید: «حکومت نازی به مدت ۱۲ سال علیه همجنسگرایان فعالیت کرد اما اگر اشتباه نکنم، هدفِ اصلی، مردان همجنسگرا بودند. چرا فقط مردانِ همجنسگرا و نه سایر اقلیتهای جنسی سرکوب شدند؟»
پاتریشیا در پاسخ به این پرسش میگوید: «روابط جنسی همجنسگرایان در آلمان ممنوع اعلام شده بود؛ ممنوعیتی که در ماده ۱۷۵ حقوق کیفری آلمان ذکر شده بود. اما در ماه جون ۱۹۳۵، نازیها ماده ۱۷۵ را بازنگری کردند و بر اساس نسخه اصلاحشده قانون، طیف وسیعتری از رفتارهای خصوصی و جنسی تحت عنوان جرم، مشمول پیگرد قانونی و مجازات قرار گرفتند. در دوران نازیها، پلیس حدود ۱۰۰ هزار مرد را به اتهام تخطی از این قانون بازداشت کرد که حدود ۵۰ درصد از آنها مجرم شناخته شدند. بین ۱۰ تا ۱۵ هزار مرد را نیز به جرم همجنسگرایی، در اردوگاههای کار اجباری زندانی کردند. آنها مجبور بودند یک مثلث صورتی به سینه بزنند و در شرایط بسیار بدی در این مراکز روزگار بگذارانند. مشخص نیست چه تعداد از آنها در جریان هولوکاست جان خود را از دست دادند. همانطور که شما هم گفتید، این امر فقط شامل مردان همجنسگرا بود. در آلمان و در سایر کشورها، قانونی علیه زنان همجنسگرا وجود نداشت. البته تعدادی از زنان همجنسگرا هم بازداشت و به اردوگاههای کار اجباری تبعید شدند و رنجهای فراوانی نیز بردند اما اکثراً به دلایلی غیر از همجنسگرایی بازداشت شده بودند؛ مثلاً به این خاطر که از دشمنان عقیدتی یا عملیاتی محسوب میشدند که پیشتر به آن اشاره کردم یا به این دلیل که جزو دسته جامعهگریزان تعریف شده بودند که با هنجارهای جامعه همخوانی نداشتند.»
محیا استوار درباره توجیهات نازیها درباره دشمنان سوال میکند: «نازیها چهگونه وجود این دشمنان را توجیه میکردند؟ آیا شگردها و تاکتیکهای خاص برای توجیه ادعاهای خود مطرح میکردند تا این گروهها را از منظر منطقی، دشمن معرفی کنند؟»
کریستا در پاسخ به این سوال میگوید: «به نظر من، برای نازیها خیلی سخت نبود که روماها و سینتیها را در جمع دشمنان خود جای دهند، چون تعصبات و پیشداوریها درباره آنها در سراسر اروپا و در سطحی وسیع در مناطق مختلف وجود داشت. قتلعام روماها در کنار قتلعام نظاممند یهودیان پیش میرفت. آنها را در اردوگاههای مرگ آشویتس-بیرکناو، تربلینکا و احتمالاً در سوبیبور به قتل رساندند. اما به نظر نمیرسد که قتلعام آنها چندان نیازی به توجیه میداشت.»
آزاده پورزند موضوع دیگری را مطرح میکند؛ موضوع ترس و قدرت. او میگوید: «قتی به این وبینار فکر میکردم و مطالبی را در این زمینه میخواندم، خیلی به طنزِ تلخ این شگردهای شبهبیولوژیک و علمی فکر کردم که به باور نازیها، قرار بود نژادِ پستِ یهودیان و روماها و سایر اقلیتها را ثابت کند. بهنظر من، مسأله فقط این نبود که این افراد باری سنگین بر دوش کشور بودند بلکه هدف این بود که مردم از حضور آنها در جامعه هراس داشته باشند. برایم جالب است که نظر شما را در این مورد بدانم که نازیها چهگونه بین این دو تعادل ایجاد میکردند.»
پاتتریشیا میگوید: «قدرت و ترس چندان در مورد معلولان بهکار گرفته نمیشد اما در مورد یهودیان کاملاً این طور بود. نازیها میگفتند یهودیان هم پست هستند و هم بسیار قدرتمند. نازیها یهودیان را هم به سرمایهداری ربط میدادند و هم به صورتی کاملاً غیرمنطقی به کمونیسم. پس یهودی چیز دیگری است؛ آن دیگرِ مطلقی که بسیار قدرتمند هم هست. بسیاری از ایدئولوگها، یهودیان را به عنوان یک عامل بیماریزا، یک میکروب مورد بحث قرار میدهند؛ نکتهای که در ماجرای همهگیری کووید که اکنون همه ما با آن روبهرو هستیم، بسیار قابل توجه است؛ سرطانی که بدنه سیاسی آلمان را از درون میخورد و بنابراین باید ریشهکن شود؛ همان چیزی که باید از آن ترسید و خوار شمرد؛ چیزی که باید تطهیر و ریشهکن شود. این سناریوی سرطان اغلب در پروپاگاندا علیه یهودیان به کار گرفته میشود. بنابراین، فکر میکنم این نکته بسیار مهمی است. یهودیان آن دشمن قدرتمندی هستند که باید ریشهکن شوند. آنها صرفاً به این دلیل که از نژاد پستتر هستند، لزوماً ضعیف نیستند.»
کریستا ضمن تایید حرفهای پاتریشیا، صحبت او را تکمیل میکند: «موافقم که نکته بسیار مهمی است و توجه مرا هم جلب کرده است. روماها بسیار آسیبپذیر هستند. آنها کشوری از آنِ خود ندارند، سرزمینی به نام خود ندارد. حتی پیش از آنکه نازیها به قدرت برسند، بسیار منزوی بودند و معمولاً در جوامع محدود خود زندگی میکردند. با این حال، به دلیل انحطاط نژادی آنها، یک تهدید بالقوه محسوب میشدند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر