«تئوری توطئه» ردی در اخبار درست دارد اما تنها گوشهای از حقیقت را میگیرد و آن را چنان بسط میدهد که به یک جمعبندی خیالی و توهمآمیز میرساند. «عباس میلانی» تئوریتوطئه را قائل شدن به یک دست نامریی همهتوانی که در واقع یک عرصه پهناوری از سیاست یا هستی و یا جهان را اداره میکند، تعریف میکند.
عناصر تشکیل دهنده تئوری توطئه از نظر جامعهشناسان به این شرح است:
فرضیاتی وجود دارند که افراد و رویدادها را به هم مرتبط میکنند.فعالیت توطئهچینان، جهانی است.گروهی بدکار و دروغگو وجود دارند که در راستای اهداف خود تلاش میکنند.احتمال آسیبدیدن دیگران از سوی توطئهچینان وجود دارد.کارها و هویت افراد توطئهچین مخفی هستند که باعث میشوند رد کردن تئوریهای توطئه بسیار دشوار شود.
اعتقاد به تئوری توطئه، برآمده از ویژگی روانی و شخصیتی افراد است. تئوری توطئه پدیدهای جدید و منحصر به جغرافیای خاصی نیست، هرچند در جوامعی که سانسور در آن بیشتر حاکم است، احتمالا رواج بیشتری دارد. زیرا در جوامعی که جریان اطلاعات آزاد وجود ندارد و صحبت از هر پدیدهای مجاز نیست، فضا برای نشر و توسعه تئوریهای توطئه بیشتر مهیا است.
گزارش خبرگزاری «فارس» با عنوان«افشاگری یک نماینده مجلس درباره فعالیت میز پاریس در بخش سینمایی کشور» که روز ششم تیر ۱۴۰۱ منتشر شده است، میتواند مصداق عینی تئوری توطئه باشد.
فارس در این گزارش به نقل از «بیژن نوباوه»، نماینده تهران و نایب رییس «کمیسیون فرهنگی» مجلس شورای اسلامی مدعی شده است: «محفلی به نام میز پاریس در بخش سینمایی کشور، سناریوهای دیکته شده توسط کشورهای معاند را دریافت و به فیلمسازان ارایه میدهد تا نسبت به سیاه نمایی از وضعیت کشور اقدام کنند.»
در این گزارش، به نقل از بیژن نوباوه آمده است: «در سالهای قبل این جاسوسیها به صورت مخفیانهتر انجام میشدند اما در این سالها شاهد هستیم که افراد فعال در این بخش با صراحت بیشتری به جاسوسی برای دشمن میپردازند.
امروز جاسوسی در قالبهای مختلف و بهویژه در قالب فعالیتهای فرهنگی انجام میشود و با رنگ و لعاب فرهنگی برای دشمن جاسوسی میکنند.هنرمندانی که با فیلمهای سینماییشان به دنبال سیاهنمایی هستند و سعی دارند تصویری سیاه را از جامعه ایران در فیلم خود به نمایش بگذارند، پیادهنظام دشمن هستند.سناریوی این گونه فیلمها عموما از خارج از کشور به این افراد داده میشود و این هنرمندان نیز مجری این دستورات هستند و حتی سفارتخانههای برخی از کشورها در این مساله نقش دارند.از حدود ۱۰ سال پیش محفلی به نام میز پاریس در بخش سینمایی ما فعال شد که این محفل سناریوهای نوشته شده و دیکته شده برای سیاهنمایی از وضعیت جامعه ایران در قالب فیلمهای سینمایی را از کشورهای معاند دریافت میکردند و عمده فیلمهای سینمایی که بر اساس این سناریوها ساخته میشدند، در دوران اصلاحات مجوز گرفتند.جامعه اروپا خود درگیر مسایل و مشکلات فراوانی است و سیاستمداران کشورهای اروپایی برای انحراف افکار عمومی سعی دارند تصویر غیرواقعی و مخدوش از جامعه ایران به نمایش بگذارند.»
تنها نکته درست این ادعا، قاعدتا تلخ بودن مضامین بسیاری از فیلمهای ایرانی است. مابقی هرچه در این گزارش عنوان شده، «فیک نیوز» و یا «اخبار جعلی» هستند، چراکه راوی نه فکت و دیتایی ارایه میکند و نه مخاطب را به منبعی معتبر ارجاع میدهد و نه راوی و نه رسانه ناشر (خبرگزاری فارس) از اعتباری برخوردارند که بتوان ادعای مطرح شده را به واقعیت نزدیک دید.
مصادیق تئوری توطئه، معمولا نمونههای جالبی برای معرفی فیکنیوز یا گزارش جعلی هستند؛ گزارشی که بر اطلاعات نادرست استوار است و گزارشگر عامدانه میکوشد با ارایه اطلاعات غیرواقعی، مخاطبان را گمراه کند و نتایجی هدفمند از آن به دست آورد.
«محفل پاریس سازمان سینمایی کشور»، همان «محفل نیویورک وزارت امور خارجه» و «محفل امنیتی اصلاحات» و… است که برای باورپذیر کردن یک ادعا، در خبرگزاریهای دیگر عنوان شده است، بی آن که واقعیتی پشت آن نهفته باشد.
سینمای ایران تلخ است اما حقایق تلخی که در آن روایت میشوند، اخبار و اطلاعات جعلی نیستند بلکه واقعیتهای جامعه امروز ایران هستند. بهترین راه برای فرار از مسوولیت، توسل به تئوری توطئه است؛ یعنی این که مسوولان به جای این که توضیح دهند چرا سینمای ایران به روایتگر و تصویرساز مصیبتها، ناهنجاریها، فقر و فلاکت تبدیل شده است، با طرح تئوری توطئه و ارجاع به «دشمن»، از خود سلب مسوولیت کردهاند و با انحراف افکار عمومی، میکوشند بر کاستیها سرپوش بگذارند.
مسوولان فرهنگی نمیخواهند بپذیرند سانسور، خودسانسوری، ممیزی، فیلترینگ و هستههای گزینش، باب ورود به بسیاری از حوزهها را مسدود و دسترسی مردم به محتوای خلاقانه هنرمندان و کالاهای فرهنگی فاخر را سد کردهاند، لذا با طرح تئوریهای توطئه، علل رویدادها را به دست نامریی دشمن ارجاع میدهند.
نوباوه در این گفتوگو میگوید: «از حدود ۱۰ سال پیش محفلی به نام میز پاریس در بخش سینمایی ما فعال شد که این محفل، سناریوهای نوشته شده و دیکته شده برای سیاهنمایی از وضعیت جامعه ایران در قالب فیلمهای سینمایی را از کشورهای معاند دریافت میکردند و عمده فیلمهای سینمایی که بر اساس این سناریوها ساخته میشدند، در دوران اصلاحات مجوز گرفتند.»
او فراموش کرده است که از پایان عمر دولت اصلاحات بیش از ۱۷ سال میگذرد.
داشتن تفکر انتقادی، تنها راه حفاظت از خود در برابر طراحان و مروجان تئوری توطئه است. آنها میکوشند با اطلاعات جعلی و دیس اینفورمیشنها، ما را گمراه و متقاعد سازند تا جعلیات شان را بپذیریم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر