منبع: موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده آمریکا، واشنگتن
بهرغم بیتفاوتی اکثر اروپاییان و متحدان نازیها به قتلعام یهودیان در جریان هولوکاست، در تمام کشورهای اروپایی افرادی با گرایشهای مختلف فکری و مذهبی بودند که جان خود را برای نجات یهودیان بهخطر انداختند. از عملیاتِ سازمانیافته گرفته تا کنشهای فردی، کمکرسانی و نجات یهودیان در ابعادی کوچک و بزرگ صورت گرفت.
نجاتِ یهودیان در جریان هولوکاست با مشکلاتِ زیادی روبهرو بود؛ اولویت متفقین برای «پیروزی در جنگ» و عدم دسترسی به آنهایی که باید نجات مییافتند، عملیات نجات در ابعادی وسیع را مشکل کرده بود. آنهایی نیز که مایل به کمک به یهودیان بودند، میدانستند که باید خطرات زیادی را متقبل شوند و تدارکات بسیاری را برای حمایت از مخفیشدگان در نظر بگیرند. علاوه بر این، نگرش خصمانهی غیریهودیان، بهویژه در شرق اروپا، نسبت به یهودیان سد بزرگی بود که روند عملیات نجات را دچار مشکل میکرد.
عملیات نجات یهودیان اشکال مختلفی به خود گرفت.
دانمارک
در میان کشورهایی که تحت اشغال آلمان نازی یا متحدانش بودند، دانمارک کاملترین و مشهورترین عملیات نجات یهودیان را سازماندهی کرد. در پایان تابستان ۱۹۴۳، مقامات آلمان نازی در واکنش به گسترش روزافزون فعالیتهای جریان مقاومت دانمارک و کارشکنی و خرابکاریهای ایشان، در کل کشور حکومت نظامی اعلام کردند. در این دوران بود که ماموران پلیس امنیت آلمان طرح جمعآوری و تبعید یهودیان دانمارک را به اجرا گذاشتند. در ۲۸ سپتامبر ۱۹۴۳، تاجری آلمانی به مقامات دانمارکی خبر داد که زمان عملیات تبعید یهودیان تعیین شده و شامگاه اول و دوم اکتبر به اجرا گذاشته خواهد شد. اینگونه بود که کل یهودیان دانمارک به کمک دوستان و همسایگان غیر یهودی خود مخفی شدند. در روزهای بعد، جریان مقاومت دانمارک عملیات نجات یهودیان را سازماندهی کرد؛ ماهیگیران مخفیفانه ۷ هزار و ۲۰۰ یهودی را (کل جمعیت یهودیان دانمارک ۷ هزار و ۸۰۰ تن بود) در قایقهای کوچک ماهیگیری خود مخفی کردند و به کشور بیطرف سوئد بردند.
لهستان اشغالی
در مناطقی که به «دولت عمومی مناطق اشغالی لهستان» معروف شد، لهستانیهایی بودند که به یهودیان یاری رساندند. مثلاً «ژِگوتا» (اسم رمز «Rada Pomocy Zydom» یا «شورای کمک به یهودیان») سازمانی زیرزمینی بود که از سپتامبر ۱۹۴۲ به یهودیان کمک کرد و کوشید نیازهای رفاهی آنها را تا حد ممکن برطرف کند؛ گرچه اعضای «ارتش میهنی» (Armia Krajowa) و کمونیستهای «ارتش خلق» (Armia Ludowa) لهستان به مبارزان یهودی کمک میکردند تا در جریان قیام ورشو در آوریل ۱۹۴۳ به مواضع آلمان حمله کنند، جریان مقاومت زیرزمینی لهستان آنقدر که میبایست سلاح و مهمات در اختیار مبارزان یهودی قرار نداد. از آغاز تبعید یهودیان از گتوی ورشو به اردوگاه مرگ «تربلینکا» در اواخر ژوئیه ۱۹۴۲ تا زمانی که نیروهای نازی ورشو را در پاییز ۱۹۴۴ با خاک یکسان کردند و قیام «ارتش میهنی» را خنثی کردند، غیرنظامیان لهستانی به حدود ۲۰ هزار یهودی در ورشو و حومه یاری رساندند و به آنها پناه دادند.
ریشههای مذهبی
تمام گرایشهای مذهبی در عملیات نجات یهودیان نقش داشتند؛ از پروتستان و کاتولیک گرفته تا ارتودوکسهای شرقی و مسلمانان. آنها یهودیان را در کلیساها، یتیمخانهها و در خانههای مردم مخفی کردند. در برخی موارد (مثلاً در مورد خانواده «آن فرانک» در هلند) این مردم عادی بودند که به یهودیان کمک و به آنها پناه دادند. در فرانسه، اقلیت پروتستان دهکده «لو شامبون-سور-لیون» بین ۳ تا ۵ هزار پناهجو را که اکثراً یهودی بودند، پناه دادند. در فرانسه، بلژیک و ایتالیا، شبکه زیرزمینی که روحانیون کاتولیک به راهانداختند، جان هزاران یهودی را نجات داد. جریانهای زیرزمینی، به ویژه در جنوب فرانسه، فعال بودند و تلاش میکردند تا یهودیان را پنهان کرده و آنها را مخفیانه از مرزهای غربی و جنوبی فراری دهند و به سوئیس و اسپانیا بفرستند. پس از آنکه ارتش نازی ایتالیا را در سپتامبر ۱۹۴۳ اشغال کرد، عملیات نجات و مخفیکردن یهودیان در شمال این کشور نیز سازماندهی شد.
افراد
عدهای نیز از نفوذ شخصی خود برای نجات یهودیان استفاده کردند. در بوداپست، پایتخت مجارستان که تحت اشغال آلمان بود، دیپلمات سوئدی «رائول والنبرگ» (که از جمله ماموران «هیأت پناهندگان جنگی آمریکا» بود)، دیپلمات سوییسی «کارل لوتز» و شهروند ایتالیایی «جورجیو پرلاسکا» (که خود را به عنوان یک دیپلمات اسپانیایی جا زده بود)، موفق شدند در سال ۱۹۴۴ برای دهها هزار یهودی مدارکی را تهیه کنند که نشان میداد، آنها تحت «حمایت» کشورهای بیطرف در جنگ قرار دارند؛ مدارکی که به این افراد امکان داد از تبعات اقدامات یهودیستیزانه دولت مجارستان، از جمله تبعید به رایش آلمان بزرگ، در امان بمانند. این سه تن از نزدیک با اعضای جامعه یهودی بوداپست همکاری میکردند؛ مثلاً «پرلاسکا» که شکنندهترین موقعیت را داشت، با «اتو کومولی» و «لازلو و اگینیا ساموزی» کار میکرد و موفق شد، مدارک بسیاری از یهودیان ساکن بوداپست را تنظیم و تهیه کند و به آنها پناه دهد.
«اسکار شیندلر»، صنعتگر آلمانی اهل «سودت»، کارخانه ظروف لعابی خود را در حومه شهر «کراکوف» لهستانِ اشغالی و در نزدیکی گتوی یهودیان تاسیس کرد تا از بیش از هزار کارگر یهودی شاغل در آنجا که ممکن بود، به اردوگاه مرگ آشویتس تبعید شوند، محافظت کند.
تبعیدِ بیش از ۱۱ هزار یهودی از منطقه «تراکیه» در بلغارستان اشغالی، مقدونیه و شهر «پیروت» به اردوگاه مرگ «تربلینکا» در مارس ۱۹۴۳، سیاسیون برجسته کشور، روحانیون و متفکران بلغارستان را شوکه کرد و آنها را بر آن داشت تا آشکارا نسبت به هرگونه دیپورت یهودیان از خاک بلغارستان اعتراض کنند. برخی اعضای دولت و شخص پادشاه، «بوریس دوم» نیز به جریان اعتراضی پیوستند و دولت را مجبور کردند که از خواست آلمان مبنی بر تبعید کل یهودیان بلغارستان سرپیچی کند. در نتیجه فشارهای پادشاه هیچ یهودی از بلغارستان تبعید نشد.
غیر یهودیانی نیز بودند که کوشیدند سیاستهای نازیها و نقشه قتلعام یهودیان را فاش کنند؛ از جمله میتوان به «یان کارسکی» اشاره کرد که از فعالان جنبش مقاومت لهستان و رابط دولت لهستانی در تبعید (مستقر در لندن) و جنبشهای زیرزمینی غیرکمونیستی در کشور بود. «کارسکی»، در اواخر تابستان ۱۹۴۲، با رهبران یهودی در گتوی ورشو و در گتوی موقتِ «ازبیکا» دیدار و ملاقات کرد، و سپس یافتههای آنها از قتلعام دستهجمعی یهودیان در اردوگاه مرگ «بلزک» را به رهبران متفقین گزارش کرد. او همچنین در ژوئیه ۱۹۴۳ با «فرانکلین روزولت»، رئیس جمهور آمریکا، دیدار کرد و گزارش خود را تحویل او داد.
گروهها
برخی از گروههای مستقر در ایالات متحده آمریکا نیز برای نجات یهودیان کوشش کردند. «کمیته آمریکایی خدمات دوستان» (کوئیکرها)، «یونیتارینیستها» [توحیدگرایان] و سایر گروههای مذهبی اقدامات کمکرسانی را به یهودیانی که در طول جنگ به فرانسه، پرتغال و اسپانیا پناه آورده بودند، سازماندهی کردند. چندین سازمان مستقر در آمریکا (اعم از مذهبی و سکولار، یهودی و غیریهودی) برای پناهجویان یهودی ویزای ورود به ایالات متحده آمریکا تهیه کردند و به یهودیان امکان دادند که در این کشور سرپناهی پیدا کنند. آنها در بین سالهای ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۲ برای حدود هزار کودک یهودی بیسرپرست خانه و خانوادهای فراهم کردند.
تصمیمگری در سختترین شرایط
در دوران هولوکاست، چه آنهایی که از هزاران یهودی محافظت کردند و چه آنهایی که جان تنها یک تن را نجات دادند، ثابت کردند که انسان حتی در سختترین شرایط امکان انتخاب دارد. با این حال، رفتار شجاعانه و وجدان بیدار آنها تنها درصد ناچیزی از کسانی را نجات داد که بنا بود قربانی شوند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر