تارا اورامی، شهروند خبرنگار، سقز
نخستین ویدیوها از شادی مردم در پی باخت تیم فوتبال ایران مقابل امریکا، مربوط به شهرهای کُردنشین، خصوصا سقز بود؛
شهر «مهسا امینی» که پس از نزدیک به سه ماه قتل، اعتراض، اعتصاب، عزا و سرکوب، بالاخره شادی در آن طنین انداخت؛ آنهم برای باخت تیمی که دو سال پیش مردم ایران برای صعود آن به مسابقات جامجهانی خوشحال بودند.
حالا این تیم به تیم ملی کشوری باخته که طی ۴۳ سال جمهوری اسلامی آن را «دشمن» خوانده است؛ یعنی امریکا.
آنچه در ادامه میخوانید، گزارش شهروندخبرنگار «ایرانوایر» از خیابانهای سقز است که باری دیگر در اختیار معترضان قرار گرفت به رقص و پایکوبی در مقابل ناراحتی حکومت از باخت به مثابه اعتراضی متفاوت.
***
«آن آهنگ شاد کُردی و پایکوبی ماموران با آن پس از بُرد مقابل تیم «ولز»، بازداشت «وریا غفوری» و انتشار چندباره اخبار آزادی و بعد تکذیب خبر و بسیاری اتفاقهای دیگر که در این چند روز دیدم، من را قانع کرده است که با شادی حکومت، شادی نکنم.»
این جملهها را پسر جوان سقزی پس از باخت تیم فوتبال ایران به شهروندخبرنگار «ایرانوایر» میگوید؛ پسری که خودش را عاشق فوتبال معرفی میکند و هر هفته با دوستانش زمانی را به تماشای این ورزش میگذراند.
به چند شب قبل برگردیم؛ جمعه ۴ آذر
تیم ایران با نتیجه دو بر صفر، تیم «ولز» را شکست داد. پس از ۷۰ روز اعتراضات سراسری و قتل و سرکوب معترضان، مردم به خیابان آمدند اما با صحنههای عجیبی مواجه شدند؛ آنها نیروهای سراپا مسلح را دیدند که چماقهایشان را که بر تن فرزندان این مملکت و شهر سقز فرود میآمدند، به خوشحالی در هوا میچرخاندند. نیروهای سرکوب مقابل چشمان بهتزده هزاران نفر که شاید برخی از آنها هنوز آثار ضربوجرح بر تن داشتند، شادی میکردند.
نیروهای سرکوب به پایکوبی با آهنگی کُردی مشغول بودند که برای مردم سقز خاطرات شادی در مراسم عروسی بود. همان لحظات اعلام شده بود که زخمیهای جوانرود به خون نیاز دارند و خبرهایش میان مردم سقز دست به دست میشدند. بهت و خشم دو کلمهای است که گویای حال مردم سقز بود.
عصر سهشنبه ۸ آذر
هنوز بازی شروع نشده بود. در فاصله میان بازی ایران و ولز با بازی ایران و امریکا، جمهوری اسلامی مثل همیشه با تبلیغات خصمانه علیه امریکا، این بازی را به رویارویی سیاسی خود تبدیل کرده بود. اما در افکار عمومی، حالا معترضان بودند که رویاروی جمهوری اسلامی قرار میگرفتند.
سقز بیش از ۲۰ روز در اعتصاب بازاریان بود و تجمعات اعتراضی نیز در آن برگزار میشدند. برخی خانوادههای عزادار مراسم سوگواری عمومی خود را تعطیل کرده بودند تا عزیزی دیگر به دست نیروهای سرکوبگر در مراسم عزیز خودشان کشته نشود.
سرعت اینترنت در این روزها به شدت کاهش داشت و برخی اپراتورها امکان اتصال به اینترنت را نمیدادند.
زمزمههای مردم سقز در کوچه و خیابان حکایت از علاقه آنها به باخت تیم ایران داشت.
چهارشنبه ساعت ۳۰ دقیقه بامداد
هنوز بازی تمام نشده بود که ویدیوهای مردم سقز از خوشحالی گل نخست امریکا در شبکههای اجتماعی پخش شدند.
ویدیوی رسیده به ایرانوایر نشان می دهد که شهروندان سقزی بعد از گل اول آمریکا به تیم فوتبال ایران اقدام به شادی و نورافشانی در شهر کردهاند.#جام_جهانی pic.twitter.com/sNWjrrf99H
— ایران وایر (@iranwire) November 29, 2022
لحظه به لحظه بر تعداد مردمی که برای شادی از خانه خارج میشدند، افزوده میشد. هوای سقز نمناک از بارانی بود که ساعاتی پیش بر شهر باریده بود اما قدمهای همشهریهای مهسا امینی برای گرفتن خیابان، مصممتر از هر مانعی به نظر میآمدند.
مردی حدود ۴۵ ساله که دستهایش را در جیبهای کاپشن خود فرو کرده بود، گفت: «تمام این ۱۰٠ دقیقه را نمیدانستم خوشحال باشم یا ناراحت. تیمی را که همین دو سال قبل برای صعودش به جامجهانی خوشحالی کردم، حالا باید از باختش ناراحت باشم اما حس شادی امشب نتیجه کاری است که حکومت با ما کرد. امیدوارم مردم امشب تلافی آنچه را که ماموران حکومتی در روز بازی ایران و ولز کردند، دربیاورند.»
مردم در خیابان با هم گفتوگو میکردند و با دست نورافشانهای دور و نزدیک را نشان میدادند. ماشینهای عبوری با بوق ممتد و دستهایی که به علامت پیروزی بیرون آمده بودند و روسریهایی که دختران در هوا میچرخاندند، جلب توجه میکردند.
شعار «ژن، ژیان، ئازادی» اوج میگرفت که گویای خشم و پیوند آن به شادی آن دقایق بود. مردم سقز انگار عهدی دوباره میبستند.
یکی دیگر از اهالی این شهرهیجانزده گفت: «یک ذره هم ناراحتی ندارد. البته خوشحالی ما بابت بُرد امریکا نیست بلکه بابت باخت حکومت ایران است. فکر میکنم خداوند به داد ما رسید، وگرنه نه تنها امشب بلکه تا وقتی جمهوری اسلامی بر سر کار است، باید شاهد مانور این حکومت بر سر این پیروزی بودیم.»
به جمع دیگری از مردم در خیابان رفتم. زن و مردی کنار هم ایستاده بودند و با صورتی گشاده، شادی میکردند: «بعد از گل نیمه اول، نمیخواستم دیگر بازی را ببینم. دوست نداشتم نتیجه به نفع تیم جمهوری اسلامی حتی به صورت مساوی رقم برخورد.»
زن در ادامه گفت: «من هم بعد از گل امریکا بازی را ندیدم و صرفا از فضای مجازی پیگیر بودم و هرگاه که کانالها از هجوم تیم ایران و صحنه خطرناک روی دروازه امریکا خبر میدادند، استرس وجودم را میگرفت. ناچار شدم در زمان بین دو نیمه قرص بخورم بلکه از بار فشار روی من کم شود.»
جوانی خندان از جلوی ما رد شد و فریاد کشید: «مهم نتیجه بازی بود که تیم ایران باخت.»
یکی از حاضران در جمع مردم سقز، زنی بود که به تازگی برای دیدار با خانوادهاش به ایران بازگشته است. اینهمه خوشحالی برای باخت تیم فوتبال او را متعجب کرده بود. مدام میگفت: «من هرگز چنین چیزی ندیدهام!»
زن جوان از اقوامش پاسخ داد: «ایران الان سراسر اعتراض است. هر عملی که مخالف حکومت باشد، اعتراض محسوب میشود. این خوشحالی از سر عصبانیت مردم است. این حکومت همه چیز ما را برده است و ما نیز باید پاسخ دهیم.»
ساعت از دو صبح گذشته است و صدای هلهله مردم، آهنگهای شاد کُردی، رقص «ههلپهرکی» (رقص کُردی) و بوق ممتد از فاصله دور همچنان به گوش میرسد. نوجوانی که به پدرش تکیه داده است، از او میخواهد که به مرکز شهر بروند تا شور بیشتری را تجربه کند. پدرش پاسخ میدهد: «برای من مهم باخت ایران بود و این از ته دل من را خوشحال کرده است. همین من را بس است.»
صبح چهارشنبه ۹ آذر
مغازهها و بازار جنبوجوش کمتری نسبت به صبح چند روز قبل دارند. نخستین فکری که به سرم میزند، خستگی مردم از شادی شب پیش است. با هر که تماس میگیرم، همگی همین مساله را تایید میکنند. همزمان هم میگویند که در برخی مسیرها، از جمله «شهناز»، «کریمآباد»، بلوار «انقلاب» و خیابانهای «ملت» و «جمهوری» نیروهای یگان ویژه اموال مردم را مثل خودروهایشان در هم کوبیدهاند.
اما این همه ماوقع نیست، مردم صبح بعد از باخت تیم ایران، در برخی از خیابانها شیرینی پخش کردند و به همدیگر تبریک گفتند. برخی از کارمندان نیز در محلهای کار خود یا در مغازههایشان به یکدیگر شیرینی پیروزی از یک باخت کاملا سیاسی را تبریک میگویند.
یکی از مغازهدارها میگوید: «این شادی غریب، غمی عمیق از خشونت و ستمی تمامعیار بر وجودم نشانده است.»
ثبت نظر