امروزه برای بیثبات کردن جامعه و متزلزل کردن ساختارهای اجتماعی، هیچ سلاحی برندهتر از اطلاعات جعلی و یا فیکنیوز نیست. پخش کردن اطلاعات جعلی و فریمبندی اطلاعات، به گونهای که مردم واقعیتها را براساس آن بشناسند، در بلند مدت چیزی از همبستگی اجتماعی، مشروعیت حکومت و ثبات اجتماعی باقی نمیگذارد.
فرض کنید رسانهها در امریکا در مواجهه با تیراندازی در مدارس، که هر از گاهی در این کشور رخ میدهد، بیایند اصل ماجرا و حقیقت را «کتمان» کنند و افرادی که توسط رسانهها به عنوان شاهدان عینی معرفی میشوند را مشتی بازیگر بخوانند که در قبال دریافت پول، حاضر به دروغپردازی شدهاند. برای این که رسانههای جانبدار و موافق آزادی سلاح بخواهند چنین سناریویی را پیش ببرند، باید با پردازش «تئوری توطئه» و نسبت دادن این گونه حوادث به دروغپردازان و دستهای پنهان، به ساخت حقیقتی جعلی برای مخاطبان روی آورند.
این اتفاق اگرچه ممکن است دور از ذهن و مغایر با رسالت رسانهها که همان «کشف حقیقت» است، به نظر آید اما در عالم واقع اتفاق میافتد و اگر هوشیار نباشیم، آنها حقیقت را آنگونه که دوست دارند، برای مخاطب ترسیم میکنند؛ برای نمونه، به این گزارش خبرگزاری «مهر» که روز ۲۶ آذر ۱۴۰۱ با عنوان «سلبریتیها در راهی بی بازگشت/ برای ویزای امریکا!» منتشر شده است، نگاه کنید.
گروه سیاسی خبرگزاری مهر در این گزارش، بدون درج نام نویسنده، با طرح این ادعا که «ویزای امریکا در ازای خونهای ریخته شده به علی کریمی و حمید فرخنژاد اعطا شده»، آورده است: «در جریان اغتشاشات اخیر، پدیده ورود سلبریتیها به ماجرا به لحاظ کمی و کیفی شکل متفاوتی به خود گرفت و قطع نظر از آنکه تعداد بیشتری از آنها در خصوص وقایع پیش آمده به اظهار فضل پرداختند، برخی از آنها مرزهای گستاخی و ساختارشکنی را نیز در گفتار و رفتار خویش درنوردیدند.»
نویسنده این گزارش در ادامه نوشته است: «این بار داستان فراتر از فیگور روشنفکری بود و حضرات سلبریتی رسماً در سناریویی بازی کردند که زمینش را دشمنان تابلودار نظام پس از ۴۳ سال آزمودن همه روشهای مقابله با نظام اسلامی تعیین کرده بودند؛ و آن بهزعم آنها، برانگیختن نسل z از طریق مراجع فکری آنها، یعنی سلبریتیها بود. سلبریتیهایی که در ساختارهای همین نظام رشد کرده و با پول و امکانات همین حکومت به شهرت رسیده و حالا همه هنرشان را در ضریب دادن به روایت دشمن و هیزم آوردن برای آتش معرکه به منظور تغییر فاز اعتراضها به سطح آشوب و اغتشاش به خدمت گرفتند؛ از میدانداری علی کریمی و تحریک و فراخوانهای مکرر او برای خشونت و اغتشاش و اعتصاب گرفته، تا دروغپردازی امثال علی دایی در سناریوی کشتهسازی و حمایت از اغتشاشات، تا کشف حجاب جمعی از بازیگران زن، تا حضور برخی بازیگران در تجمعات ضدانقلاب در خارج از کشور با پرچم رژیم منحوس پهلوی و… .»
در ادامه گزارش مهر آمده است: «این حجم از ساختارشکنی و وقاحت در گفتار و رفتار اما تنها بر مبنای دو مؤلفه قابل توجیه است؛ یا در قبال این نقشآفرینی مزد دندانگیر و قابل توجهی به آنها وعده داده شده، نظیر آنچه در خصوص علی کریمی رقم خورد و به قول فعالان مجازی، ویزای امریکا در ازای خونهای ریخته شده به وی عطا شد، یا میبایست پیشفرض تمام شدن کار نظام آنچنان در ذهن برخی از سلبریتیها تبدیل به باور شده باشد که آنها را به چنین ساختارشکنیها و شکستن همه پلهای پشت سر متقاعد کرده باشد، و الا در صورتی که چنین احتمالی برای آنها مطرح نمیبود، هرگز این اندازه بیپروا به رفتارهایی که پیامدی جز نابودی آینده حرفهای آنها نخواهد داشت، تن نمیدادند.آخرین نمونه این رفتارها، فرار منافقانه و بیاخلاق حمید فرخنژاد بود که علیرغم اذعان به عدم عناد نسبت به نظام اسلامی و سپردن تعهد نزد مراجع قانونی، با فرار از کشور و بیان اظهارات گستاخانه، سرنوشت پروژههایی را که در آنها ایفای نقش کرده با ابهام مواجه ساخته و به همکاران و دوستان خود از پشت خنجر زد. حمید فرخنژادی که از سویی سابقه بازی در نقشهای متعدد انقلابی و ایدئولوژیک دارد و از سویی در روزگاری نه چندان دور افاضه کرده بود همه ۸۰ میلیون ایرانی فدای یک تار موی پسرش باد!
قربانی این پیشفرض مضحک اما تنها عدهای از سلبریتیهای بیبصیرتی نبودند که با این رفتارهای ساختارشکن راه بازگشتی برای خود باقی نگذاشتند بلکه جمع قابل توجهی از جوانان و نوجوان سادهلوحی بودند که با تحریک امثال کریمی به خیابان آمده و حجم گستردهای از خشونت علیه نیروهای مردمی و امنیتی، تهدید و ارعاب مردم، تخریب اموال خصوصی و عمومی و نوعی وندالیسم افراطی، خشونت کلامی و ادبیات رکیک و… را به این خیال در فضای جامعه رقم زدند که کار نظام به زودی تمام است و هیچ تاوانی متوجه اقدامات خشونتبار آنها نیست، از اینرو تا آنجا که میتوانستند در این عرصه تاختند و حالا نادم و پشیمان بایستی در انتظار محاکمه و آینده نامعلوم خود باشند و از سویی خوشگذرانی و بیخیالی کسانی را نظاره کنند که آنان را به آتش این مهلکه فرو انداختند.»
این روایت خبرگزاری مهر از چند جهت قابل بررسی است:
۱- ادعای دریافت ویزای امریکا توسط علی کریمی و حمید فرخنژاد در ازای فعالیت در جنبش اعتراضی چند ماه اخیر که با شعار «زن، زندگی، آزادی» هنوز فعال است، یک خبر کاملا جعلی است، چرا که نه علی کریمی و نه حمید فرخنژاد برای دریافت گرین کارت امریکا نیازی به هیچکدام از این کارها نداشته و ندارند. آنها مشمول قانون گرینکارت افراد خاصAliens of Extraordinary Ability (EB-1A) ) بوده و میتوانستند به سادگی گرینکارت خود را دریافت کنند. بسیاری از ورزشکاران رده ملی، هنرمندان شناخته شده، دانشمندان و … که در سطحی بسیار پایینتر از علی کریمی یا حمید فرخنژاد قرار داشتند، در سالهای گذشته با استناد به همین قانون، گرینکارت خود را دریافت کردهاند و در امریکا زندگی میکنند و یا در رفت و آمد بین ایران و امریکا هستند. بنابراین روشن است که این خبر کاملا جعلی و ساختگی است.
۲- این گزارش مصداق روشن بیتفاوتی یک رسانه به اصول اخلاقی حرفه روزنامهنگاری است. «بی طرفی» یکی از اصول اخلاقی حرفه روزنامهنگاری است که توسط گروه سیاسی خبرگزاری مهر کاملا نادیده گرفته شده و به سان شبنامههای بیهویت عمل کرده است؛ شبنامهها و بولتنهایی که برای تخریب چهرهها و سلبریتیها و با هدف تامین نظر دستگاه پروپاگاندا تولید و منتشر میشوند.
۳- ادعای همراهی سلبریتیهایی چون علی کریمی با جنبش اعتراضی مردم ایران به ازای دریافت ویزای امریکا، ادعایی گمراه کننده یا misleading است که به منظور دستکاری افکار عمومی مطرح شده است.
خبرگزاری مهر در این گزارش درست همانگونه عمل کرده است که رسانهای بخواهد تیراندازی در مدارس امریکایی را کتمان کند و شاهدان آن را به افرادی اجیر شده مورد خطاب قرار دهد. اینگونه گزارشهای جعلی و گمراه کننده، با هدف جلب توجه مخاطب و دستکاری افکار عمومی تولید میشوند. مهم این است که مخاطب هوشیار باشد و بداند که رسانههای حکومتی با طراحی و برنامه هدفمند، ضمن ارایه جلوههای جدید پروپاگاندا، میکوشند واقعیت را به گونهای برای مخاطب ترسیم کنند که خود میخواهند. آنها میکوشند با ایجاد «بحران شناختی»، افکار عمومی را منحرف و فضایی ایجاد کنند که بتوانند واقعیت را قلب و حقیقت را کتمان کنند.
«تفکر انتقادی» راه مقابله با کمپین دیس اینفورمیشن حکومتی است. کمپینی که فریب مخاطبان را نشانه رفته است و میکوشد مخاطب حقیقت را آنگونه که آنها طراحی کردهاند، بشناسد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر