close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
صفحه‌های ویژه

مرور رسانه‌ها؛ رجزخوانی حکومتی علیه معترضان ویران کردن ایران

۸ بهمن ۱۴۰۱
پژمان تهوری
خواندن در ۵ دقیقه
مرور رسانه‌ها؛ رجزخوانی حکومتی علیه معترضان ویران کردن ایران

کار دستگاه پروپاگاندا، دست‌کاری اطلاعات با هدف جلب افکار عمومی و تاثیرگذاری بر نگرش، نظرات و رفتار مخاطبان است. آنها در تولید محتوا بر ارزش‌ها، ترس‌ها، امیدها و رویاهای مخاطبان سوار می‌شوند تا ایده خود را به پیش ببرند. طبیعتا پروپاگاندا برای موفقیت نمی‌تواند به «شعار» بسنده کند، شعار خوب در لحظاتی می‌تواند هیجانات مخاطبان را برانگیزد، ولی شعار به خودی خود سازنده نیست. 

پروپاگاندا به پیام تاثیرگذار نیازمند است، پیامی که ریشه در هویت فرد یا نهاد ترویج‌گر داشته و باور‌پذیر باشد. «باور‌پذیری» رکن مهم تولید محتوا توسط مبلغان یک اندیشه یا یک کالاست. از این حیث، یکی از مهم‌ترین وظایف پروپاگاندا پیام‌سازی است.  پیامی که بتواند با مخاطب ارتباط بگیرد، ذهن مخاطب را درگیر سازد، بر اندیشه و رفتار او تاثیر بگذارد و ماندگار باشد. 

محتوای پیام اگر با هویت، خواست و ارزش‌های فردی و سازمانی نهاد مربوطه، همخوانی نداشته باشد، باورپذیر و اثرگذار نخواهد بود، چون مخاطب به سادگی در می‌یابد که فریبی پشت پیام نهفته است و گمراه نمی‌شود.

برای روشن شدن مساله به پیام شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی برای دهه پیروزی انقلاب اسلامی ۵۷ دقت کنید. «محمدحسین موسی‌پور»، رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در جلسه اعضای ستاد مرکزی دهه فجر انقلاب‌اسلامی، محور برنامه‌های دهه فجر امسال را حول شعار «ایران استوار؛ ۴۴ سال افتخار» اعلام کرده است.

چرا این پیام نتیجه عکس دارد؟

لحن و روح پیام باید برای مخاطب پراهمیت و باورپذیر باشد. درست است که مردم به طور عموم، مخاطب شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی نیستند ولی حتی برای مخاطبان خاص این نهاد حکومتی که وظیفه‌اش مدیریت و هماهنگی ارکان دستگاه پروپاگاندا نظام اسلامی است، این نه شعار خوبی است و نه پیامی اثرگذار.

چرا‌؟ ادعای استواری، در بی‌ثبات‌ترین شرایط کشور و در بحرانی‌ترین شرایط اقتصادی، امنیتی و سیاسی و افتخار به آن، تنها نوعی رجزخوانی برای مردم معترضی است که این روزها پرسش‌شان، چرایی ویرانی ایرانی است که می‌توانست امروز سرآمد منطقه باشد. ایرانی که اینترنت‌اش در سانسور و فیلترینگ، هوای‌اش آلوده به ناپاکی‌ها، مدارس‌اش تعطیل، اقتصادش رو به تباهی و جوانان‌‌اش غرق در خون و مادران و پدران‌اش رخت ماتم بر تن دارند.

پیام برخلاف شعار باید با جملات پشتیبان و اقناع کننده همراه باشد، پیام باید علاوه بر انگیختن احساسات، ناقل عقلانیتی باشد که او را به حرکت یا اقدامی وادارد. وقتی پیام شعاری و نسبتی با هویت سازمان مبلغ ندارد، نه باور‌پذیر می‌شود و نه اثری دارد. چه زمانی «ایران» برای نظام اسلامی حاکم، اولویت بوده که به استواری آن افتخار کند، آنها که همیشه اسلام را بر ایران و مسلمانان را بر ایرانیان ترجیح داده‌اند وقتی در بحران شعار ایران سر می‌دهند، یعنی دارند شعاری را مطرح می‌کنند که خود واقف‌اند که ادعایی جعلی و پوچ است. 

به همین دلیل نیز،‌ چنین شعاری یا چنین پیامی، نتیجه معکوس دارد، چون از طرف نهادی مطرح می‌شود که متولی پروپاگانداست و مخاطب می‌داند که جریانی تولید کننده این پیام است که کارش فریبکاری‌ست.

هدف پروپاگاندا، تصرف قلب و ذهن مخاطب است. برای تحقق این هدف نمی‌توان به شعار توخالی متوسل شد، تحقق این هدف نیازمند طراحی پیامی است که پشتوانه منطقی و عقلانی داشته باشد و هیجان برانگیز باشد.

 آیا در شرایطی که کشور چند ماه پر بحران را پشت سرگذاشته و مردم بدترین شرایط اقتصادی را در چند دهه اخیر تجربه می‌کنند، اعلام افتخار به تاریخ ۴۴ ساله‌ای که آنها را به این روز انداخته، واجد عقلانیت است؟ آیا صرف توسل به نام ایران و استوار خواندن آن، هیجانی بر می‌انگیزد؟

پیام باید رنگ و بوی حقیقت داشته باشد، تا باورپذیر شود. نهادی که کارش تبلیغات اسلامی است و تقویت اسلام فقاهتی و ولایتی، برایش یک هدف غایی است، پیام‌اش هم باید پیش‌برنده سیاست و استراتژی‌اش باشد، وقتی پیام یا شعار چنین نهادی، در تناقض با کارنامه و عقبه اوست، نه تاثیرگذار است و نه چنین سازمانی را به نتیجه مورد انتظار می‌رساند.

از سوی دیگر، پیام وقتی نتواند توجه رسانه‌ها را به خود جلب کند، یعنی کمپین تبلیغاتی در همان بدو تولد شکست خورده است. رسانه‌ها به پیامی توجه نشان می‌دهند که برای مخاطب پراهمیت و پرمعنا باشد. در شرایط امروز دنیا که هر مخاطبی صاحب رسانه است و می‌تواند برای تحقق اهداف، یک ترویج‌گر باشد، پیام باید در مخاطب ایجاد انگیزه کند و اثر الهام‌بخش داشته باشد تا مخاطب نیز به تحرکی وادار شود تا در چرخش و انتقال پیام بازیگر باشد.

همانطور که اشاره شد هدف پروپاگاندا تصرف قلب و ذهن مخاطب و تاثیر بر اندیشه و رفتار است. در واقع دستگاه پروپاگاندا با دست‌کاری اطلاعات و اثرگذاری بر اندیشه مخاطبان، می‌کوشد رفتار آنها را تحت تاثیر قرار دهد، یعنی مخاطب در نتیجه باید رفتاری در جهت تحقق اهداف، از خود نشان دهد ولی چنین پیامی چه تغییر رفتاری را در مخاطب ایجاد می‌کند؟

واکنش عموم مردم نه، واکنش مخاطبان خاص این پیام چه خواهد بود؟ هیچ. چرا؟ چون مخاطب عام که اساسا با چنین پیامی و چنین نهادی ارتباط برقرار نمی‌کند. شورای تبلیغات اسلامی همواره مخاطب خاص داشته و دارد و هر شعار و پیامی از سوی این نهاد برای مخاطب خاص تولید می‌شود، مخاطب خاص شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی نیز قادر به ارتباط گیری با چنین پیامی نیست، چون در طول ۴ دهه یاد گرفته که آنچه ارزش است اسلام است و نظام ولایت فقیه، نه ایران استوار. چنین مخاطبی دنبال نظام استوار است برای مبارزه با باطل حکومت ساخته. 

رسانه‌ها ابزار انتقال پیام‌اند و طی بیست روز آینده، رسانه‌های غیرآزاد وابسته به حکومت، پیام‌های تبلیغی دستگاه پروپاگاندا را بی‌چون و چرا بازتاب می‌دهند، پس شناخت عناصر تشکیل دهنده پیام، سازمان یا نهاد تولید کننده،‌ اهداف آشکار و پنهان پیام، سیاست تبلیغی و سمت و سویی که به اندیشه و رفتار ما می‌دهند، به مخاطب کمک می‌کند تا برخوردی آگاهانه و انتقادی با آن داشته باشند. داشتن تفکر انتقادی و ذهن پرسشگر، راه مقابله با آثار مخرب پروپاگاندا و حفاظت از خود است.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

حذف جامعه رنگین‌کمانی در رسانه های فارسی، نشانه‌ای از تبعیض؟

۸ بهمن ۱۴۰۱
رنگین کمان ایران
خواندن در ۵ دقیقه
حذف جامعه رنگین‌کمانی در رسانه های فارسی، نشانه‌ای از تبعیض؟