close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
صفحه‌های ویژه

چشم‌هایش؛ امیر ولایتی: شلیک، پایان پریشانی نیست

۱۲ اسفند ۱۴۰۱
آیدا قجر
خواندن در ۵ دقیقه
«امیر ولایتی» یکی ازمعترضانی است که چشمش هدف شلیک سرکوبگران شد
«امیر ولایتی» یکی ازمعترضانی است که چشمش هدف شلیک سرکوبگران شد
«امیر ولایتی» از ۱۴ سالگی به بازار کار وارد شد. حالا ۱۰ سال بعد، هم چشمش را از دست داده است و هم کارش را اما باورش به تغییر را هرگز
«امیر ولایتی» از ۱۴ سالگی به بازار کار وارد شد. حالا ۱۰ سال بعد، هم چشمش را از دست داده است و هم کارش را اما باورش به تغییر را هرگز
امیر همواره تبعیض و نابرابری را زندگی کرده است. اما دوم مهر بود که چشمش را هم از دست داد
امیر همواره تبعیض و نابرابری را زندگی کرده است. اما دوم مهر بود که چشمش را هم از دست داد

تداوم در روایت قربانیان سرکوبی خشونت‌بار، ایستادن مقابل فراموشی است. هر کدام از قربانیان سرکوب گسترده اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ یکی از مبارزان راه آزادی‌خواهی هستند که زنده مانده‌اند و مبارزه‌ خود را از مسیری دیگر ادامه می‌دهند؛ برخی با چشم‌های‌شان که از آن‌ها گرفته شد. 

تحقیقات «ایران‌وایر» پیرامون نابینا کردن شهروندان در اعتراضات سراسری در پی کشته شدن «مهسا [ژینا] امینی» و ثبت روایت‌های گوناگون از قربانیان، بیان‌گر طرحی هدفمند برای شلیک به چشم‌های معترضان است که در گزارشی توضیح داده‌ایم چه‌طور مصداق «جنایت علیه بشریت» به حساب می‌آید. 

«امیر ولایتی» یکی ازمعترضانی است که چشمش هدف شلیک سرکوبگران شد؛ پسر ۲۴ ساله‌ای که از وقتی چشم به جهان گشود، نابرابری را زندگی کرد. او از ۱۴ سالگی به بازار کار وارد شد. حالا ۱۰ سال بعد، هم چشمش را از دست داده است و هم کارش را اما باورش به تغییر را هرگز. 

***

شغلش آرایش‌گری بود. شش سالی می‌شد که قیچی به دست گرفته بود و با اصلاح موی مشتریان‌ خود، به آن‌ها حس بهتری می‌داد؛ مثل همان حسی که هر انسانی بعد از رفتن به آرایشگاه تجربه می‌کند. اما پیش از آرایش‌گری، کودک کار به حساب می‌آمد. از ۱۴ سالگی کارهای بسیاری کرده بود؛ مثل نجاری، لباس‌فروشی، پخش بسته و…. 

پدر امیر سال‌ها پیش درگذشته است. پس او ماند و مادر و خواهرش. درآمد زندگی آن‌ها از حقوق پس از درگذشت پدر حاصل می‌شد و آرایش‌گری امیر. اما از همان دوم مهر، وقتی نیروهای سرکوب سوار بر موتور او را هدف سلاح ساچمه‌ای قرار دادند، آرایش‌گری هم کنار گذاشته شد. 

چشم‌هایش؛ امیر ولایتی: شلیک، پایان پریشانی نیست

اهل تهران است، منطقه «نارمک». او همواره تبعیض و نابرابری را زندگی کرده است. اما دوم مهر بود که چشمش را هم از دست داد. ویدیوهای منتشر شده در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی از همان شب، نارمک را نشان می‌دهند که مردم در گروه‌های مختلف به خیابان آمده بودند و اعتراض خود را فریاد می‌زدند. 

ویدیوهای دیگری هم از شب‌های بعد از اعتراضات سراسری، از منطقه هشت تهران، یعنی نارمک منتشر شده‌اند؛ مثل سوم مهر که فریاد شادی مردم معترض برای فراری دادن نیروهای سرکوب بلند شد. در آن زمان کسی خبر نداشت که یک شب قبل از آن، دست‌کم یک معترض در حوالی همان خیابان‌ها با شلیک هدفمند نیروهای سرکوب، چشم خود را از دست داده است. 

 

آخرین تصویر؛ یک نور سفید و بعد تاریکی 

نخستین هفته اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در پی قتل حکومتی مهسا [ژینا] امینی بود. دوم مهر یکی از چندین شبی بود که امیر و رفقایش به اعتراضات پیوسته بودند. 

منطقه نارمک تهران از نخستین مناطقی به شمار می‌رود که از همان هفته نخست به اعتراضاتی پیوست که از کردستان، محل زندگی و مزار مهسا [ژینا] امینی آغاز شد. در آن هفته نخست، مردم معترض تهران در نارمک و «ولی‌عصر» تجمعات اعتراضی را آغاز کرده بودند. 

ساعت حدود ۱۰ شب بود و امیر هنوز در خیابان. نیروهای سرکوب موتورسوار و پیاده به رویارویی مردمی آمده بودند که جز فریاد‌های‌شان هیچ نداشتند. سرکوبگران ابتدا به سینه و پاهای امیر شلیک کردند و کمی بعد، فقط یک نور سفید دید و دیگر هیچ. 

یکی از رفقای امیر که همراه او بود، می‌گوید: «وقتی به اعتراضات می‌رفتیم، فکر می‌کردیم بازداشت یا کشته می‌شویم اما اصلا نمی‌دانستیم که با سلاح ساچمه‌ای می‌زنند.»

تیراندازی سرکوبگران به معترضان شروع شد. ماموری که امیر را هدف گرفته بود، از نیروهای سرکوب موتورسوار بود. یکی ترک موتور نشسته و به سمت معترضان نشانه می‌گرفت. مردم در حال فرار بودند. امیر هم چند قدمی برداشت و ناگهان به زمین افتاد و از هوش رفت. رفقا و معترضان او را از محل درگیری دور کردند. یکی از اهالی محل در خانه‌اش را باز کرد و وقتی امیر به هوش آمد، خودش را در حیاط آن خانه یافت. 

به گفته دوست امیر، او چندین بار به هوش آمده و باز از حال رفته بود. امیر را به چندین بیمارستان برده بودند اما پذیرفته نشده بود تا آن‌ که بالاخره در یکی از بیمارستان‌های تهران متوجه حقیقتی شد که شاید تا آن لحظه به ذهنش هم خطور نمی‌کرد. پزشکان به او گفتند یک ساچمه در یک میلی‌متری مغزش جای گرفته است. 

چشم‌هایش؛ امیر ولایتی: شلیک، پایان پریشانی نیست

 

دو عمل جراحی و ۲۰ روز بستری بودن در اتاقی تاریک 

یکی از نزدیکان امیر می‌گوید بیش از ۵۰ میلیون تومان هزینه درمان او تاکنون شده است. دو بار عمل جراحی برای حفظ ظاهر چشم آسیب‌دیده‌اش و جراحی دیگری که در راه است. 

در پشت شبکیه چشم امیر، برای جلوگیری از جداشدگی، روغن تزریق شد. اما به گفته نزدیکانش، سیاهی چشم آسیب‌دیده‌اش در حال سفید شدن است و حالا باید روغن را تخلیه کنند. عمل لیزر شبکیه آخرین اقدامی است که برای جلوگیری از جداشدگی شبکیه انجام خواهد شد. در آینده احتمال دارد که چشم او کوچک‌تر شود و بیش از پیش این از دست دادن را به رخ بکشد. بازگشت بینایی در کار نیست، حتی در حد تشخیص نور و سایه. تاریکی‌ است و سیاهی. 

طبق توضیحات دکتر «روزبه اسفندیاری»، پزشک سابق اورژانس تهران به «ایران‌وایر»، احتمالا این ساچمه در نزدیکی عصب بینایی قرار گرفته است: «وقتی ساچمه‌ از جلو وارد چشم شود و کره چشم را رد کند، به استخوان می‌رسد. احتمالا ساچمه‌ای که چشم این شخص را کور کرده، نزدیک عصب بینایی که جزیی از سیستم اعصاب مرکزی است، قرار گرفته است. شاید دلیل تصمیم به تخلیه روغن، این باشد که جدا شدگی شبکیه جواب نداده و امکان بیشتر شدن آن است.»

این پزشک هم‌چنین درباره سفید شدن سیاهی چشم توضیح می‌دهد: «اگر منظور بخش رنگی بیرون چشم (عنبیه و مردمک) باشد، سه علت رایج دارد؛ آب‌ مروارید، جدا شدن شبکیه و عفونت داخلی چشم. من حدس می‌زنم که عفونت باعث این سفید شدن و تصمیم به خارج کردن روغن است.»  

 

روزمرگی‌های بعد از آسیب 

امیر پیش از آسیب دیدن ورزش می‌کرد اما حالا به تشخیص پزشکان، بیش از دو کیلوگرم وزن نباید از زمین بردارد. ممکن است هر فشاری، آسیب به چشم او را تشدید کند. او ۲۰ روز نخست آسیب‌دیدگی را در اتاقی تاریک گذراند. هر نوری آزارش می‌داد. حتی نمی‌توانست به تنهایی راه برود و کمک نیاز داشت. 

اما حالا روی موتور هم می‌نشیند. البته امیر همیشه موتورسوار بود. این روزها در مسیرهای کوتاه، موتورسواری می‌کند و ضمن وقت‌گذرانی با دوستانش، در اینستاگرام هم پست‌هایی از خودش را با کلماتی مثل «آزادی» منتشر می‌کند

امیر با وجودی که نیاز به چشم‌بند ندارد ولی هم‌چنان آن را حفظ کرده است. 

چشم‌هایش؛ امیر ولایتی: شلیک، پایان پریشانی نیست

خودش در اینستاگرام در همین‌باره نوشته است: «این رو می‌زنم که شاید پیش خودم فکر کنم این تاریکی که هست برای چشم‌بنده. یه جورایی خودمو گول می‌زنم.» 

در پست‌ها و استوری‌های صفحه‌اش اما یک برگ از کتاب شعر خودنمایی می‌کند: «به چشم‌هایم شلیک کردی | و هیچ ندانستی| که شلیک| پایان پریشانی نیست| ایرادی ندارد| دنیایی دیگر| بر صفحه‌ تاریک مردمکم| ترسیم خواهم کرد…| این‌بار اما تو را شعر| خواهم آفرید.» 

چشم‌هایش؛ امیر ولایتی: شلیک، پایان پریشانی نیست

ثبت نظر

گزارش

تعیین کلمات ممنوعه، تفتیش منازل و بازداشت روزنامه‌نگاران؛ سرکوب رسانه‌ها ادامه دارد

۱۱ اسفند ۱۴۰۱
سولماز ایکدر
خواندن در ۶ دقیقه
تعیین کلمات ممنوعه، تفتیش منازل و بازداشت روزنامه‌نگاران؛ سرکوب رسانه‌ها ادامه دارد