close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
صفحه‌های ویژه

آزادی رهبر من است؛ روایت فائزه براهوئی، دختر بلوچ از بازداشت

۲ خرداد ۱۴۰۲
سینا انتصاری
خواندن در ۵ دقیقه
«فائزه براهویی» در  اعتراضات زاهدان بازداشت شد و نزدیک به ۵۰ روز را در زندان گذراند
«فائزه براهویی» در اعتراضات زاهدان بازداشت شد و نزدیک به ۵۰ روز را در زندان گذراند
پس از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و شمار بسیار بازداشتی‌ها، برای نخستین بار برگزاری دادگاه‌های آنلاین در سراسر ایران و زندان‌های مختلف در مدت زمان اندک را شاهد بودیم. پرونده فائزه هم در یکی از همین دادگاه‌های آنلاین، بررسی شد
پس از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و شمار بسیار بازداشتی‌ها، برای نخستین بار برگزاری دادگاه‌های آنلاین در سراسر ایران و زندان‌های مختلف در مدت زمان اندک را شاهد بودیم. پرونده فائزه هم در یکی از همین دادگاه‌های آنلاین، بررسی شد

 ده روز قبل از مرگ «مهسا [ژینا] امینی»، خبر تجاوز یک مامور نیروی انتظامی به یک دختر ۱۵ ساله در بلوچستان، فضای اجتماعی را ملتهب می‌کند و منجر به جرقه اعتراضاتی می‌شود که در پیوند با اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در ایران، تاکنون نیز تحت عنوان «جمعه‌های اعتراضی» ادامه دارد. در اعتراضات سیستان‌و‌بلوچستان، اگرچه به‌دلایل متعدد امنیتی و فرهنگی، صدای معترضان زن کمتر به‌گوش می‌رسد، اما نخستین بار است که حضور آن‌ها در اعتراضات به افکار عمومی راه پیدا کرده و تصاویرشان در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، نوید تغییرات اجتماعی «زن، زندگی، آزادی» را می‌دهد. 

در این گزارش، شهادت «فائزه براهویی» را مرور می‌کنیم که در این اعتراضات بازداشت شد و نزدیک به ۵۰ روز را در زندان گذراند. فائزه یکی از صدها زن بلوچ است که تابو حضور عمومی و اعتراضی زنان را در اعتراضات سیستان‌و‌بلوچستان شکست و برای آن هزینه می‌پردازد.

***

فائزه براهویی، دختری ۲۴ ساله است که با شروع اعتراضات سراسری پس از قتل مهسا [ژینا] امینی، هم‌نوا با معترضان، در صفحه اینستاگرام خود نیز پست‌های اعتراضی را باز نشر می‌کرد.  

فائزه برای نخستین بار در تاریخ ۳۱شهریور۱۴۰۱ در اعتراضات خیابانی شرکت کرد: «البته از روزهای اول ماجرای مهسا امینی، من و بسیاری از دوستانم در صفحات اینستاگرام، پست‌های مربوط به اعتراضات را به‌شکل پیگیرانه‌ای بازنشر می‌کردیم. اما وقتی خبر تجاوز به "ماهو" هم تایید شد، اطلاعیه‌ای مبنی‌بر تجمع در خیابان دانشگاه زاهدان دست‌به‌دست شد که من هم آن را منتشر کردم. احساس کردم دیگر نمی‌توانم فقط در خانه بمانم و تصمیم گرفتم که خودم هم در آن شرکت کنم.»

فائزه می‌گوید که اگرچه تجاوز به «ماهو» پیش از قتل مهسا امینی اتفاق افتاده بود، اما به‌علت تابو بودن سخن گفتن از خشونت علیه زنان، مساله در سکوت دنبال می‌شد: «صحبت کردن راجع‌به آن آسان نبود و حتی عده‌ای می‌گفتند شایعه است، تا اینکه اولین بار "مولانا نقشبندی" این موضوع را تایید کرد. مسلما تایید این خبر که همه را به‌شدت عصبی و ناراحت کرد، در کنار وجود اعتراضات سراسری که من هم اخبارش را مرتب باز نشر می‌کردم، "ماهو" و "مهسا" را برایم به دخترانی الهام‌بخش تبدیل کرد. احساس کردم نباید سکوت کرد و باید اعتراضم را علنی کنم. همان‌طور که بعدتر ادامه‌دار شدن جمعه‌های اعتراضی توسط بلوچ‌ها برای سایر مناطق امیدبخش و تبدیل به الگو شد؛ پس همه ما مثل یک خانواده روی هم تاثیرگذار هستیم.»

 

«آزادی، رهبر ماست»

فائزه تنها دو بار در اعترضات خیابانی شرکت کرد. شب دوم یعنی در ۳۱شهریور، پس از پایان اعتراضات توسط ماشین لباس شخصی و ماموران اطلاعات تعقیب و بازداشت می‌شود. 

اما پیش از پرداختن به بازداشت و آنچه او در حبس سپری کرد، به روایت فائزه از حال‌و‌هوای خیابان‌های زاهدان در آن دو شب اعتراضات می‌پردازیم: «شب اول تعداد ما خیلی زیاد بود. دختران زیادی در جمع معترضان بودند و شعارهای ما بیشتر "مرگ بر دیکتاتور" بود. یک شعار دیگر هم بود که من خیلی آن را دوست داشتم و آن را فریاد می زدم "آزادی رهبرماست." اما خیلی زود تمام خیابان دانشگاه زاهدان پر از مامور و ماشین‌های انتظامی و نیروهای لباس شخصی شد که به‌سمت معترضین تیراندازی کردند.» 

کنار فائزه، دختری ۱۷ ساله بود که توسط نیروهای سرکوبگر هدف شلیک سلاح ساچمه‌ای قرار گرفت. خشونت نیروهای سرکوبگر در برخورد با معترضان به‌قدری زیاد بود که در شب دوم حضور فائزه در خیابان، تعداد زنان معترض کمتر شده بود: «آن‌قدر تمام خیابان‌ها پر از مامور بود که ما مجبور شدیم به خیابان‌های فرعی بریم. شال و روسری هم آتش زدیم، اما کمی که خلوت‌تر شد، من توسط بسیجی‌ها و لباس شخصی محاصره شدم، من را سوار بر یک ماشین شخصی کردند و به بازداشتگاه بردند.»

 فائزه بیش از پنجاه روز را در بازداشتگاه و بعد هم زندان زاهدان گذراند. او درباره فضای زندان و سایر دختران بازداشتی می‌گوید: «از همان شب اول بازداشت، پس از بازجویی طولانی، به من اتهام لیدری تجمع را نسبت دادند و بعد هم به زندان منتقل کردند. بعضی‌ها با وثیقه آزاد می‌شدند،‌ اما نمی‌دانم چرا در مورد من تمام پیگیری‌های خانواده برای آزادی بی‌نتیجه ماند. به من گفتند شما بازداشت موقت هستید و از آزادی خبری نیست. من در مدت زندان دختران زیادی را دیدم که در جریان اعتراضات بازداشت کردند، حتی بعضی‌ها را از شهرهای دیگر مانند "چابهار" به زندان آوردند، تا حدی که پس از چند روز تعدادمان به‌قدری زیاد شد که ما را از سایر زندانیان جدا کردند و در اتاق جداگانه‌ای نگه‌داشتند. در میان بازداشتی‌ها حتی دخترانی با سن ۱۵ و ۱۶ سال هم بودند. در مواردی مادر و دختر باهم بازداشت شده بودند و بعدتر حکم حبس هم گرفتند.» 

 

 دادگاه‌های آنلاین با چادر اجباری زندان

پس از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و شمار بسیار بازداشتی‌ها، برای نخستین بار، برگزاری دادگاه‌های آنلاین در سراسر ایران و زندان‌های مختلف در مدت‌زمان اندک را شاهد بودیم. پرونده فائزه هم در یکی از همین دادگاه‌های آنلاین، بررسی شد. 

او را با سه اتهام «حضور در اغتشاشات و برهم زدن امنیت ملی»، «فراخوان به اغتشاش» و «توهین به رهبری» محاکمه کردند. 

اما بلاتکلیفی فائزه همچنان ادامه داشت: «اکثر هم‌بندی‌هایم چند روز پس از دادگاه به قید وثیقه آزاد شدند،‌اما من همچنان بلاتکلیف باقی ماندم. در دادگاه سوم که با اجبار ما را با چادرهای زندان به آنجا بردند، به من گفتند با عفو رهبری، حکم شما از اعدام شکسته شده و تبدیل به سه سال و شش ماه زندان شده است؛ پاسخ من فقط سکوت بود. حتی وقتی گفتند می‌توانی آخرین دفاع خود را بگویی، من فقط سکوت کردم. ولی بعدا به این حکم اعتراض کردم و در نهایت با وثیقه تا زمان دادگاه تجدیدنظر آزاد شدم.»

 

ادامه فشار و تهدید پس از آزادی 

سرانجام این دختر جوان بلوچ بعد از ۵۰ روز بازداشت، در ۲۵آبان آزاد شد. او در مورد حال‌وهوای آزادی از زندان می‌گوید: «خیلی زود فهمیدم که هیچ چیزی مثل قبل نیست. از جزییات اخبار در مدت حبس اطلاع دقیقی نداشتم. از طرفی به‌علت ارعاب بعضی از بزرگان بلوچ در مورد وضعیت من، خیلی به من توصیه می‌کردند که از خانه بیرون نروم و فعالیتی انجام ندهم. حتی بعد از آزادی هم چند مورد در خیابان تعقیب شدم و در یک مورد از من خواستند که همراه آن‌ها برای توضیحات بروم که من مقاومت کردم.»

فائزه براهویی در نهایت، در پی تشدید وضعیت ناامن اجتماعی و سیاسی، همچنین مواجهه با حکم حبس، ایران را ترک کرد و قدم به جهان پناهجویی گذاشت. 

ثبت نظر

گزارش

پهباد‌های ارزان ایرانی در مقابله با ضدهوایی‌های گران‌قیمت اوکراین

۲ خرداد ۱۴۰۲
امیل فیلتنبورگ
خواندن در ۴ دقیقه
پهباد‌های ارزان ایرانی در مقابله با ضدهوایی‌های گران‌قیمت اوکراین