مزار و یادبود عزیزان از دست رفته برای مقاومت در برابر از یاد رفتن آنها است که هم آرامشی برای بازماندگان به شمار میرود و هم با فراموشی مقابله میکند. جمهوری اسلامی اما طی ۴۴ سال جنایت، سیاست خود را بر تخریب مزار کشتههای جنایتهای خود چیده است؛ حال خاوران با هزاران کنشگر سیاسی انقلاب و دهه ۶۰ باشد یا کشتههای خیزشی که فریادش «زن، زندگی، آزادی» است.
«مهسا [ژینا] امینی» که نماد خیزش اخیر با صدها کشته و صدها معترض کور یا نقصعضو شده است، مزارش مثل خاری در چشمان حکومت است. این گزارش، حکایت این روزها مزار ژینا در «آیچی» است؛ بیش از یک سال پس از قتل او به خاطر حجاب اجباری.
چند هفته پس از سالروز کشته شدن مهسا امینی، مثل هر شهروند سقزی دیگری که یکی از نزدیکانش در آرامستان آیچی به خاک سپرده شده است، سری به این آرامگاه زدم؛ آرامستانی که حالا نه تنها با عبور از آن بلکه حتی شنیدن نامش یاد ژینا و شکوه و خروش ۲۶ شهریور، روز خاکسپاری او را زنده میکند و همینطور روز پنجم آبان ۱۴۰۱؛ یعنی چهلم کشته شدن این دختر جوان.
انگار با هر قدمی که برمیدارم، یاد ۲۶ شهریور میافتم؛ آوردن پیکر بیجان مهسا، زیاد شدن جمعیت، حرکت در طول خیابان اصلی داخل آرامستان، شعارهای «ژن، ژیان، آزادی»، «مرگ بر خامنهای»، «مردن برای روسری، تا کی چنین خاک بر سری» و... همگی برایم تکرار میشوند. دلم میخواست با صدای بلند مثل همان روز فریاد بزنم: ژن، ژیان، آزادی!
جمهوری اسلامی تلاش بسیاری کرد تا این شعارها شنیده نشوند اما همگی آوازه جهانی پیدا کردند. جهانی شدن نام مهسا باعث شد که جمهوری اسلامی تلاش کند با نمادها به ستیز برخیزد. قطعا مزار ژینا یکی از این نمادها است که در ضلع شمالی میدان آرامستان آیچی جای گرفته است.در ماههای پیش و پس از کشته شدن ژینا، وقتی قدم به آیچی میگذاشتید و از قسمت پایین به انتهای آرامستان میرسیدید، مزار مهسا خودنمایی میکرد. حالا مزار او در پس خاکی سرخ خودنمایی میکند؛ هرچند حتی ۱۴ ماه پس از قتل او، مزارش همچنان میعادگاه بسیاری از سقزیها و دیگر شهروندانی است که از جایجای ایران خود را به او میرسانند. چند دقیقهای کنار مزار ژینا میایستند و احتمالا همچون من، روزهای اعتراضات را به یاد میآورند. سپس بدون توجه به انبوه دوربینهای مداربسته، چند عکس از مزار مهسا میگیرند و پس از مکثی چند ثانیهای، دور میشوند.
برای همین یادمانها است که حکومت از مدتها پیش از سالروز قتل ژینا، با بولدوزر به جان آرامستان افتاد، خیابان عریض منتهی به میدان را باریک، میدان را تخریب و از هر چهار گوشه آن را با خاک صاف کرد. در چهار گوشه آن خاک سرخ ریخت و در آن قسمت از خیابان هم که باریک شده بود، شروع به کندن قبر کرد. حالا قبرهای تازه کمکم به میدان اصلی نزدیکتر شدهاند و شاید طولی نکشد که به مزار مهسا برسند.
تا پیش از این تغییرات، مزار مهسا در کنار میدان قرار داشت ولی حالا هیچ ردی از میدان نمانده و در صورت ادامه ردیف جدید قبر، این بار مزار مهسا چند ردیف با چهارراهی که ساخته شده است، فاصله پیدا خواهد کرد. اینگونه ممکن است از دید عموم پنهان شود و این هدفی است که حکومت دنبال میکند.
حکایت آشنایی است؛ از همان تابستان خونین ۱۳۶۷ که جمهوری اسلامی پیکر هزاران زندانی سیاسی را دل «خاوران» جای داد، بارها بولدوزر بر آن انداخت، علامت ممنوعه بر در آن زد، دیوار به دورش کشید و دستآخر پیکر بهاییان را بدون رضایت خانوادههایشان در آنجا به خاک سپرد. تمامی این اقدامات یک معنا بیشتر ندارند؛ میخواهند حقیقت را خاک کنند.
نابود کردن مظاهر مخالفت با جمهوری اسلامی و تصرف مکان و زمان توسط حکومت، علاوه بر آزار خانوادههای دادخواه، تاراندن و ناامید کردن مخالفان از پیگیری مطالباتشان هم هست؛ امری که یکی از خطوط فکری و عملی جمهوری اسلامی است و رد آن را از خاوران تا آیچی میتوان یافت.
ثبت نظر