«جستجوی حقیقت»، «تلاش در راستای منافع عمومی» و «کوشش برای به حداقل رساندن آسیب»، سه اصل کلیدی در کار رسانهای است که شاکله کار یک خبرنگار حرفهای را تشکیل میدهد. رعایت درست این اصول و به کار بردن نهایت دقت در گزارشنویسی، متضمن اخلاق حرفهای است.
اخلاق حرفهای حکم میکند که یک خبرنگار پس از انتشار یک گزارش برای اطمینان خاطر از دقیق بودن خروجی، مطمئن شود:
- دادهها و تحلیل ارائه شده مستند به دادههای معتبر است؛
- دادهها ضد و نقیض نیست و یکپارچه است؛
- واژهها درست به کار رفته و حقیقت را مخدوش نمیکند؛
- تحلیل با دادهها همخوانی دارد؛
- همه اطلاعات پوشش داده شده و چیزی از قلم نیفتاده و خلأیی در گزارش وجود ندارد؛
- تاریخ و زمان و مکان وقوع حادثه دقیق ثبت شده است.
اخلاق حرفهای البته در کار روزنامهنگاری علاوه بر دقیق بودن، معیارهای دیگری همچون بیطرفی، عدالت، صداقت، استقلال، پاسخگویی، پرهیز از آسیب به دیگران، پرهیز از برچسبزنی و رعایت اصل کپی رایت را شامل میشود.
رسانههای حکومتی در جمهوری اسلامی اما به دلیل وابسته بودن به نهادهای قدرت و ثروت، معمولا مقید به اخلاق حرفهای نیستند. حفظ منافع قدرت، ترویج ایدئولوژی حاکم و تخریب منتقدان و مخالفان در این رسانهها بر اخلاق حرفهای تقدم دارد. برای مثال به این گزارش وبسایت «رجانیوز» که با تیتر «جشن فارغالتحصیلی برای یک قاتل در سایه غفلت مسئولان» که روز ۱۶آذر۱۴۰۰ منتشر شده، توجه کنید.
خبرنگار رجانیوز در این گزارش از برگزاری جشن فارغالتحصیلی نمادین «آرمان عبدالعالی» که به اتهام قتل «غزاله شکور» در روز ۳آذر۱۴۰۰ اعدام شد، خبر داده و خواستار پاسخگویی مسئولان وزارت علوم و دانشگاه تربیت مدرس شده است.
این خبرگزاری قتل غزاله را به نقل از آرمان اینگونه روایت کرده است: «در حین صحبت با غزاله عصبانی شدم و او را هل دادم و سر او به دستگیره تخت خورد و از حال رفت. چند بار این حرکت را تکرار کردم (کوبیدن سر مقتوله به دستگیره تخت) و سپس با میله بارفیکس پنج یا شش ضربه به سر او زدم. بعد از این که او را داخل چند کیسه زباله گذاشتم و بعد از جمع کردن جسد و قرار دادن آن داخل چمدان به مدت حداقل ۱۲ دقیقه در آن حالت او را نگهداری و حمل کردم و در آخر در سطل زباله مکانیزه انداختم و فردای آن روز نیز برای بررسی سطل زباله به محل آن در میدان مینا رفتم.» در نتیجه رجانیوز او را «قاتل بیرحم» خوانده و نوشته است: «این اقدام گستاخانه در تمجید از یک قاتل آن هم در یک محیط دانشگاهی اتفاقی عجیب و توهینآمیز است که جامعه علمی کشور با تعجب شاهد آن بوده است. در شرایطی که انتظار میرود مسئولان وزارت علوم به سرعت با عوامل این برنامه برخورد جدی کنند؛ تاکنون هیچیک از مسئولان وزارت علوم و دانشگاه تربیت مدرس درباره این برنامه توضیحی ندادهاند. این عملیات روانی طراحی شده همزمان با دروغگویی رسانههای خارجنشین است که آرمان عبدالعالی را کودک خطاب میکنند. گفتنی است آرمان عبدالعالی در زمان ارتکاب قتل فقط هشت روز تا ۱۸ سالگی فاصله داشت و در زمان اجرای حکم قصاص ۲۵ ساله بود. درحالیکه هفته گذشته تلاشها برای کسب رضایت خانواده مقتول با حضور قاضی و خادمان حرم رضوی به نتیجه نرسید، این قاتل سنگدل به دار مجازات آویخته شد.»
نگارنده در این گزارش نه در پی تایید یا رد برگزاری مراسم «جشن فارغالتحصیلی نمادین برای یک جوان اعدام شده» و نه حتی نسبت به صحت خبر اطمینان دارد، بلکه از منظر سواد رسانهای، این گزارش را مصداق بیاخلاقی رسانهای و فیک نیوز یا خبر جعلی ارزیابی می کند، چراکه:
۱- روایت منتشر شده در این گزارش به نقل از آرمان متهم به قتل غزاله، بخشی از اعترافات آرمان است. اعترافاتی که او در جلسات بعدی دادگاه پس گرفت و اعلام کرد تحت شکنجه بوده است. پس اینجا تنها بخشی از اتفاقات پرونده آرمان روایت شده و بخش بزرگتری از مباحث مطرح در این پرونده، آگاهانه پنهان شده است، پس این گزارش، یک «خبر جعلی» است.
۲- آرمان تا لحظه اعدام، قتل غزاله را بر گردن نگرفت و جنازهای هم پیدا نشد، به همین دلیل وکلای آرمان در آخرین نامه به رییس قوه قضاییه، حکم صادره را غیرقانونی و دارای ابهامات بسیار عنوان کردند، پس زدن برچسب «قاتل بیرحم» یا «قاتل سنگدل» به متهم، آنهم متهمی که پیشتر سابقه عمل مجرمانه نداشته، خلاف اخلاق رسانهای است.
۳- مطابق کنوانسیون حقوق کودک، هر فردی قبل از ۱۸ سال تمام کودک محسوب شده و نباید اعدام و یا به حبس ابد محکوم شود. اینجا فرقی نمیکند متهم ۸ روز یا ۸ هفته یا ۸ ماه تا ۱۸ سال تمام فاصله داشته باشد. آرمان به اتهام قتلی در زمان کودکی (قبل از ۱۸ سالگی) به قصاص نفس محکوم و اعدام شد، پس برخلاف ادعای خبرگزاری رجانیوز، رسانههای خارج نشین در این خصوص دروغ نگفتهاند، بلکه این رجانیوز و سیستم قضایی ایران است که هنوز ۱۸ سال را به عنوان سن کودکی که فاقد مسئولیت کیفری است، به رسمیت نمیشناسد و بر اعدام کودکان اصرار دارد.
۴- تحلیل رویدادها، بخشی از کار رسانهای است؛ اما تحلیل باید مستند به دادههای درست و مستدل باشد. نمیتوان براساس اخبار جعلی، یک رویداد را تحلیل کرد. چنین تحلیلی خود جعلی است و نمیتوان از آن دفاع کرد.
اولین پیامد بیاخلاقی رسانهای از دست دادن اعتماد عمومی است. اعتماد سرمایه یک رسانه به شمار میآید؛ ولی رسانههای حکومتی به دلیل آنکه از منابع عمومی ارتزاق میکنند، چندان به اعتماد عمومی نیز اعتنایی ندارند و برای آنها جلب اعتماد حکومت و قدرت اولویت دارد، نه اعتماد مردم. غافل از اینکه اولین آسیب وجود چنین رسانهای متوجه حکومت خواهد بود، که به مرور زمان مشروعیت و مقبولیت خود را از دست رفته میبیند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر