close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
ورزش

گفت و گو با چیرو بلاژویچ، ماموریتی برای صلح

۱۹ خرداد ۱۳۹۳
جاناتان ویلسون، خبرنگار ارشد ایران وایر در جام جهانی
خواندن در ۶ دقیقه
آسمیر بگوویچ٬‌دروازه‌بان تیم بوسنی
آسمیر بگوویچ٬‌دروازه‌بان تیم بوسنی
میروسلاو بلاژویچ
میروسلاو بلاژویچ
اسلاون بیلیچ٬ مدافع تیم ملی کرواسی در جام جهانی ۱۹۹۸
اسلاون بیلیچ٬ مدافع تیم ملی کرواسی در جام جهانی ۱۹۹۸
ادین ژکو
ادین ژکو
امیر اسپاییک مدافع آن زمان لوکوموتیو مسکو که در سال ۲۰۰۸ از بازی در تیم ملی سرباز زد
امیر اسپاییک مدافع آن زمان لوکوموتیو مسکو که در سال ۲۰۰۸ از بازی در تیم ملی سرباز زد
ساسا پاپاچ مدافع آن زمان رنجرز که در سال ۲۰۰۸ از بازی در تیم ملی سرباز زد
ساسا پاپاچ مدافع آن زمان رنجرز که در سال ۲۰۰۸ از بازی در تیم ملی سرباز زد
نظارت بلاژویچ بر تولد دوباره فوتبال بوسنی، احتمالا بزرگ‌ترین دستاوردش محسوب می‌شود.
نظارت بلاژویچ بر تولد دوباره فوتبال بوسنی، احتمالا بزرگ‌ترین دستاوردش محسوب می‌شود.
بلاژویچ در سال ۱۹۹۸ کرواسی را به نیمه نهایی جام جهانی فوتبال برد
بلاژویچ در سال ۱۹۹۸ کرواسی را به نیمه نهایی جام جهانی فوتبال برد
بلاژویچ  در طول ۴۶ سال، ۲۷ شغل داشته، در سوییس و کرواسی  قهرمان لیگ شده و تیم ملی پنج کشور، از جمله ایران را رهبری کرده است.
بلاژویچ در طول ۴۶ سال، ۲۷ شغل داشته، در سوییس و کرواسی قهرمان لیگ شده و تیم ملی پنج کشور، از جمله ایران را رهبری کرده است.
میروسلاو بلاژویچ
میروسلاو بلاژویچ

مصاحبه با «چیرو بلاژویچ» آدم را خسته می‌کند، حتی در 79 سالگی، او چند سالی سنش را کم کرد تا وقتی یک روزنامه‌نگار بوسنیایی گواهی تولدش را در صومعه‌ای «ترانویک» یافت.

او سرشار از انرژی است. هیچ گاه نمی‌تواند بیش از چند دقیقه یک‌جا بنشیند و مدام برمی‌خیزد تا نقشی بازی یا به نکته‌ای اشاره کند. در طول 46 سال، 27 شغل داشته، در سوییس و کرواسی  قهرمان لیگ شده و تیم ملی پنج کشور، از جمله ایران را رهبری کرده است.

از نظر آمار، بهترین لحظه برای او وقتی بود که در سال 1998 کرواسی را به نیمه نهایی جام جهانی فوتبال برد. اما نظارتش بر تولد دوباره فوتبال بوسنی، احتمالا بزرگ‌ترین دستاوردش محسوب می‌شود. بلاژویچ در سال 2009 تیم ملی بوسنی را ترک کرد؛ یعنی بعد از شکست از تیم پرتغال در «پلی‌آف» که به قیمت از دست رفتن سهمیه جام جهانی تمام شد. جای او را «سافت ساسیچ» گرفت که او هم دو سال بعد، در پلی‌آف به پرتغال باخت؛ این بار در راه رسیدن به یورو 2012.

امروز رهبریِ ساسیچ، بوسنی را به جام جهانی رسانده است. نباید هوش تاکتیکی یا توان او برای گرفتن تصمیم درست، آن هم زیر فشار را دست کم گرفت اما می‌توان گفت دوران بلاژویچ، بخشی انکارناپذیر از بالندگی بوسنی است. اشتیاق و کاریزمای او از تقریبا هیچ، رویایی آفرید که ساسیچ و تیمش را برای نخستین بار به جام جهانی رساند.

وقتی بلاژویچ در سال 2008 کار را به دست گرفت، فوتبال بوسنی ضعیف و درهم ریخته بود. «مهو کودرو» به دلیل واکنش خشمگینش در برابر فدراسیون فوتبالِ بوسنی که بدون اطلاع او، با ایران قرار یک بازی دوستانه گذاشته بود، اخراج شد، بدون آن که اعلام شود 180 هزار دلار از 300 هزار دلار پول این بازی به اعضای فدراسیون رسیده است. هرگز معلوم نشد این فقط یک اشتباه بود یا تلاشی برای اختلاس.

برکناری کودرو، بوسنی را در آستانه بازی ِدوستانه‌‌اش با آذربایجان، بدون سرمربی رها کرد. رسانه‌ها پریشان از رویدادهای پیش آمده، سعی کردند تیم ملی را تحریم کنند تا این که کودرو دوباره فعال شد و سرسختانه در پی مقدمات برگزاری یک بازی خیریه در سارایوو برآمد؛ درست هم‌زمان با بازی دوستانه تیم ملی در «زنیکا».

وظیفه جانشینی موقت کودرو، بر عهده «دنیال پیریچ»، مربی تیم جوانان گذاشته شد. از بازیکنانِ فراخوانده شده، «ساسا پاپاچ» مدافع رنجرز، «امیر اسپاییک» مدافع لوکوموتیو مسکو و «زوژدان میسیموویچ» از بازی در تیم ملی سرباز زدند و 16 بازیکن دیگر یا قربانی غذاهایی اسرارآمیز شدند و یا درگیر تعهدات اجتناب‌ناپذیر خانوادگی. پیریچ در سارایوو به راه افتاد و درِ خانه تک تک بازیکنان را زد تا ببیند کسی در دسترس هست یا نه.

او یک فکس به باشگاه «ان کی پوسوژ» فرستاد تا اطلاع دهد «کرستانوویچ» به تیم ملی فراخوانده شده اما چون در باشگاه، دو بازیکن با نام کرستانوویچ بودند، کسی نفهمید منظور او چه کسی بود.

در هتل «هرزگووینا»، جایی که بازیکنان تیم باید خودشان را معرفی می‌کردند، همه چیز آشفته و مغشوش بود. هیچ‌کس آن دیگری را نمی‌شناخت. مسوول تدارکات تیم، یکی از بازیکنان را دید که در هتل پرسه می‌زند. به سمتش رفت، کلیدی در دستش گذاشت و گفت زود به اتاق 212 برود و لباس عوض کند. اما مشکل این بود که متوجه نشد او بازیکن نیست و تنها منتظر دوست دخترش است تا در آن‌جا با هم بستنی بخورند.

هواداران هم از تحریم پشتیبانی کردند. در شش روز باقی‌مانده تا بازی، تنها پنج بلیت از طریق مراجع رسمی فروخته شد. تلویزیون دولتی تصمیم گرفت بازی خیریه را پخش کند. بر اساس تخمین‎ها، 15 تا 20 هزار نفر برای تماشای بازی به ورزشگاه کوزوو رفتند و بسیاری از آن‌ها پارچه‌نوشته‌ای در دست داشتند که از اعضای کمیتۀ فدراسیون فوتبال می‌خواست استعفا دهند. هم‌زمان در زنیکا، 250 مأمور پلیس حلقه محافظی به دور 150 تماشاگر زده بودند؛ در ورزشگاهی که 100 برابر این تعداد ظرفیت داشت.

پیریچ اعتراف کرد که با وجود ترکیب ناقص تیمش، نتیجه برایش اهمیتی ندارد و تنها خواسته است تیم را به زمین بفرستد تا مانع اعمال تحریم از سوی فیفا شود.

«وقتی کودرو اخراج شد، فکر کردم همه چیز خراب می‌شود.» این را مهاجم تیم، «ادین ژکو» می‌گوید. در عوض، شکوفایی چشم‌گیری در راه بود. بلاژویچ در جریان آخرین مبارزه برای جام جهانی، به یک سیاستمدار عوام‌فریب می‌مانست. پیش از آخرین بازی خانگی در برابر ترکیه، حدود 300 هوادار بیرون زمین تمرین منتظر بودند تا یک نظر او را ببینند. کمی بعد، او به میان جمعیت رفت، با آن‌ها دست داد، بچه‌ها را در آغوش گرفت، زنان را بوسید و با همان ادا و اطوار و سلام نظامی معروفش در بازی‌های جام جهانی 1998، ژست عکس ‌گرفت.

«اسلاون بیلیچ»، یکی از مدافعان تیم ملی کرواسی در جام جهانی 1998 می‎گوید: «او قدم به قدم شما را تهییج می‌کند. هر روز چیزی در سر دارد تا از آن حادثه کوچکی بسازد و همه را بیدار و هوشیار کند. آخر سر هم به همه می‌گوید به یک باشگاه شبانه بروند. در جلسه‌های تیم، مثلا می‌گوید که استونی مثل خود برزیل لعنتی است. می‌دانید دروغ می‌گوید، می‎دانید حقیقت ندارد اما با خود می‌گویید لعنتی، بازی سختی خواهد بود! یا ممکن است پیش از بازی با آرژانتین، به شما بگوید آرژانتین تیم بدی نیست ولی هیچ کدام از بازیکنانش در بهترین تیم‌های اروپایی بازی نمی‌کنند. بعد به او نگاه می‌کنید و می‌گویید این مزخرفات چیست؟ اما حرف‌های او واقعا تأثیر داشتند.»

آن شب در برابر ترکیه، بلاژویچ چند لحظه‌ای در تونل منتظر ماند؛ شاید یک دقیقه، تا این که بازیکنانش سررسیدند. او صبر کرد تا حسی از انتظار میان تماشاگران شکل بگیرد و درست وقتی همه دنبالش می‎گشتند، با یک پیراهن سیاه و کت سفید از تونل به بیرون قدم گذاشت. هم‌چنان که کنار زمین می‌رفت تا به نیمکت برسد، کل ورزشگاه نام او را فریاد می‌زد. حتی هواداران ترکیه که در گوشه‌ای جمع شده بودند، با احترام برایش دست می‌زدند. این یک نمایش استادانه بود.

بوسنی آن شب تنها توانست یک بر یک مساوی کند و تردیدها در مورد درک تاکتیکی بلاژویچ دوباره قوت گرفت و بعد از پلی‌آف حتی بیش‌تر هم شد. با این حال، کار او ملت را متحد کرد. پیش از بازی با ترکیه گفت: «ماموریت من آوردن صلح به میان مردم است. ملت ما کوچک‌تر از آن است که بخواهد چند پاره شود. در تیم من، همه شبیه یک‌دیگرند و من پدر آن‌ها هستم. من مفتخرم به این که مردم را به روشی با یک‌دیگر متحد می‌کنم که سیاستمداران نمی‌توانند. اما مأموریت من به نتایج بستگی دارد.»

او تأکید می‌کرد که هر پیروزی، «گامی است به سوی یکپارچگی کشور». این شاید کمی خیال‌بافی به نظر برسد اما هنوز هیچ عرصه دیگری برای گرد آمدن بوسنیایی‌های متشکل از نژادهای مختلف وجود ندارد؛ زنان مسلمان بوسنیایی با روسری‌هایی به رنگ پرچم کشور از یک سو  و صرب‌های بوسنی با پرچم‌هایی که نام پایتخت‌شان، «بانیا لوکا» روی آن حک شده، از سوی دیگر. زنیکا بیش‌تر منطقه‌ای مسلمان‌نشین است اما آن شب کل ورزشگاه یک‌صدا «نمانیا ساپیچ»، دروازه‌بان صرب تبار تیم را تشویق می‌کرد.

بلاژویچ می‌گوید: «بزرگ‌ترین پیروزی من وقتی بود که آن‌ها با فریاد، نمانیا، دروازه‌بان ما را تشویق می‌کردند.» امروز ساپیچ هم مثل بلاژویچ، رفته و «آسمیر بگوویچ» جایش را درون دورازه گرفته است. نقش بلاژویچ در تاریخ بوسنی از یاد نرفتنی است. او تیمی را در دست گرفت که هیچ نبود و  هیچ نداشت ولی آن را با نیروی شخصیت خود و اشتیاق صعود به جام جهانی، ساخت و زنده کرد. ساسیچ بود که پروژه را کامل کرد اما بدون بلاژویچ، هیچ پروژه‌ای در کار نبود. 

ثبت نظر

استان تهران

پیش‌بینی گردش 10میلیاردی نصب دیش در تهران/ طوفان آمد و عید نصابان...

۱۹ خرداد ۱۳۹۳
خواندن در ۲ دقیقه
پیش‌بینی گردش 10میلیاردی نصب دیش در تهران/ طوفان آمد و عید نصابان ماهواره شد