close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
ورزش

آنالیز بازی ایران و بوسنی

۴ تیر ۱۳۹۳
جاناتان ویلسون، خبرنگار ارشد ایران وایر در جام جهانی
خواندن در ۵ دقیقه
آنالیز بازی ایران و بوسنی
آنالیز بازی ایران و بوسنی
آنالیز بازی ایران و بوسنی
آنالیز بازی ایران و بوسنی

دفاع سرسخت و منسجم در نهایت کافی نبود. با توجه به بازیکنانی که ایران در اختیار داشت و نیز روند آماده سازیِ آن‌ها برای این رقابت ها، مشکل می توان تصور کرد که عملکردی متفاوت یا بهتر چه‌گونه ممکن بود. آن ها به وضوح فاقد بُرندگیِ لازم برای رسیدن به گل هایی بودند که برای رسیدن به جمع 16 تیم برتر به آن نیاز داشتند.

ایران شجاعانه جنگید و نمایشِ پرروحیه اش برابر آرژانتین، هواداران بسیاری پیدا کرد اما تیمی که در سه بازی تنها یک گل به ثمر می رساند، چندان نمی تواند پیش رود. «کارلوس کی‌روش» توانست تیمی را سامان دهد که هم خوب دفاع می کند و هم کار را برای حریف دشوار می سازد.

رفتار عصبی او در کنار خط طی نیمه دوم و خشمش از پاس‌کاری بازیکنان ایران در زمان حمله نشان می داد که چه‌قدر ناامید است. اما یک مربی همیشه بازیکنانش را می شناسد. او می توانست راهی برای خوب دفاع کردن بیابد ولی بیش از هر چیز، توانایی های محدود بازیکنانش بود که نقشه های تهاجمی او را بر باد می داد.

 باخت سه بر یک، پایان ناامیدکننده ای بود. ممکن بود وقتی ایران به دنبال برد نبود، به تساوی صفر-صفر دست یابد اما این رقابت ها می توانست مایۀ تحسین آن ها باشد. در آخر، تنها یک لحظه جادوی مسی بود که آن ها را ناکام کرد.

 سافت سوشیج»، مربی بوسنی به شدت در پی احیای غرورِ از دست رفته و آرام کردن منتقدانش بود و به همین دلیل در ترکیب تیمی که به نیجریه باخت، پنج تغییر ایجاد کرد؛ «سید کولاسیناچ» (Sead Kolasinac) به سمت راست بازگشت و بوسنی با همان سیستم 2-4-4 رقابت های مقدماتی به میدان رفت.

«سناد لولیچ» (Senad Lulic)، وینگرِ تیم «لاتزیو» بازی قبل را در دفاع راست شروع کرد زیرا سوشیج معتقد بود او باید در کنار «میسیموویچ» (Misimovic)، در سمت چپ بازی کند؛ بازیکنی خلاق که او هم در سمت چپ بازی می کند.

نیجریه از کم تجربگیِ لولیچ در دفاع نهایتِ بهره را برد و مدام با پاس های بلند، به آن ناحیه حمله می کرد. بازگشت کولاسیناچ، این راه را به روی ایران بست.

سوشیج هم‌چنین برادرزاده اش، «تینو-اسوِن ساسیچ» (Tino-Sven Susic) را در چپ و «آنل هادزیچ» (Anel Hadzic) را در راست به جای میسموویچ و «ایزت هایوویچ» (Izet Hajrovic) به بازی فرستاد و به این ترتیب، کارایی خط میانی را بسیار بالا برد.

ایران با همان ترکیبی به میدان رفت که بازی را با نتیجه ای نزدیک، به آرژانتین باخته بود و دست کم در دقایق ابتدایی، با همان احتیاط پیش می رفت. در نتیجه، بازی به رقابتی درگیرانه تبدیل شد که بیش‌تر در مرکز میدان جریان داشت.

ادین ژکو چنان بازی می کرد که انگار از نمایش بوسنی در دو بازیِ قبل خشمگین بود. او تنها شانس واقعی گل‌زنی را در یک ربع ابتدایی بازی خلق کرد. تسلط او در بازی هوایی، تهدیدی همیشگی برای ایران بود. او در دقیقۀ چهارم، «جلال حسینی» را متوقف کرد اما ضربه اش را به بیرون زد. هر چند در میانۀ 45 دقیقۀ نخست، بالاخره دروازه را باز کرد. عبور سریع او از «مهرداد پولادی» و ضربۀ زمینی اش از فاصله 22 متری، به اندازۀ گلی که «مسی» به ثمر رساند، عجیب نبود. شاید بتوان گفت که تنها ضربه های از راه دور می توانست دفاع خوب و عمیق ایران را تسلیم کند اما شاید ژکو چنان که باید سریع مهار نشد و در واقع، فرصت کافی برای شوت‌زنی در اختیار داشت.

 ایران ناگزیر از اقدامی واکنشی بود و چینش اولیۀ 1-5-4 را به 1-3-2-4 تبدیل کرد. شانس گلِ تساوی خیلی زود از راه رسید و «مسعود شجاعی» از نزدیکی های خطِ محوطۀ جریمه، توپ را به تیر دورازه کوبید. اما این را هم نمی شد نشانه ای بر حمله‌های تهدیدآمیز ایران گرفت. بوسنی همان کاری را کرد که ایران در دو بازی قبل کرده بود؛ چیدن دولایۀ دفاعی در برابر دروازه و بستن فضاها. بر خلاف ایران، آن ها کاملاً عقب ننشستند و گاهی جلو می کشیدند تا تلۀ آفساید را شکل دهند؛ حیله ای که ایران را ناامید کرد چون مدام در این دام گیر می افتادند.

 ناتوانی ایران در خلق موقعیت، نیمۀ دومِ عجیبی را رقم زد. آن ها به دو گل نیاز داشتند تا شانس صعود را زنده نگه دارند و در آن سو، بازی آرژانتین و نیجریه به جشنواره ای از گل تبدیل شد. چیزی نگذشت که صعودشان منوط به زدن 3 گل شد، درحالی که تیغ‌شان هم‌چنان کند بود و هیچ ایده، برنامه یا نیرویی برای شکستن مقاومت بوسنی در اختیار نداشتند. برنامۀ آن ها بازی فشرده و رسیدن به گل در ضدحمله ها بود. اما وقتی بوسنی زودتر به گل رسید، آن ها نه به یک گل، که به دو گل نیاز داشتند. این نتیجه، اجتناب ناپذیر بود.

 سرنوشت ایران در دقیقۀ 14 نیمۀ دوم، و زمانی رقم خورد که مالکیت توپ به راحتی از دست رفت و ژکو، «میرالم پیانیچ» را روانۀ دروازه کرد تا او با ضربه ای زیرکانه، کار را تمام کند. حالا ایران به 4 گل برای صعود نیاز داشت؛ چیزی که دست نیافتنی می نمود.

کی‌روش «علیرضا جهانبخش» را به جای «احسان حاج صفی» به میدان فرستاد اما بیش‌تر به نظر می رسید تیری در تاریکی رها کرده است. تغییر سیستم بازی به 2-4-4 تنها موجب باز شدن دروازه ایران شد.

سرانجام توپی بلند در محوطۀ جریمه به «جواد نکونام» رسید و ارسال زمینیِ او را «رضا قوچان نژاد» به گل تبدیل کرد. به نظر می رسید شاید رهایی دیرهنگامی در کار باشد اما در حالی که ایران سراپا حمله بود، «آودیا ورسایه ویچ» (Avdija Vrsajevic) مسافتی طولانی را در سمت راست دوید و با ضربه ای هوشمندانه، دروازه را باز کرد و آخرین کورسوی امید هم خاموش شد.

 این مشکل واقعی ایران بود. اوضاع تا وقتی که خوب دفاع می کردند و حریف را مهار می کردند، بر وفق مراد بود اما مشکلات درست از آن جایی آغاز می شد که قصد حمله می کردند. تیم در حال حمله از هم باز می شد. آن ها به مردانی در جبهۀ پشت نیاز داشتند که استحکام دفاعی را به تیم بازگردانند ولی با این شرایط، گل زدن ناممکن می نمود.

ثبت نظر

بلاگ

چه کسانی از باخت ایران خوشحال می شوند؟

۴ تیر ۱۳۹۳
بلاگ میهمان
خواندن در ۴ دقیقه
چه کسانی از باخت ایران خوشحال می شوند؟