close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

مظاهر حیدری، از درویشان گنابادی؛ دادگاه سه دقیقه‌‌ای، شکنجه، اعتراف اجباری

۲۰ دی ۱۴۰۱
ایران‌وایر
خواندن در ۷ دقیقه
مظاهر حیدری، درویش گنابادی محبوس در انفرادی زندان چابها
مظاهر حیدری، درویش گنابادی محبوس در انفرادی زندان چابها
از مظاهر حیدری زیر شکنجه اعتراف اجباری گرفته‌اند
از مظاهر حیدری زیر شکنجه اعتراف اجباری گرفته‌اند

طبق فایل صوتی که در اختیار «ایران‌وایر»‌ قرار گرفته است، «مظاهر حیدری»، درویش گنابادی که از ۱۴ دی بازداشت شده است، از نحوه بازداشت، حبس، انفرادی و شکنجه خود می‌گوید. 

مظاهر حیدری از درویشان گنابادی است که به خاطر وقایع «گلستان هفتم» در تهران بازداشت شد و یک سال را در زندان سپری کرد. نیروهای امنیتی اما هیچ‌وقت دست از آزار او نکشیدند. برای همین، شهر و زندگی خود را رها کرد و به چوپانی در روستایی در اطراف چابهار مشغول شد. 

ولی این آوارگی هم از نظر حاکمان کافی نبود. او را با خشونت بازداشت و شکنجه‌ کردند، به سلول انفرادی انداختند و از او اعتراف اجباری تحت شکنجه گرفتند. حالا هم در زندان چابهار به سر می‌برد. 

مظاهر حیدری گفته است که تا آزادی بازداشتی‌های اعتراضات اخیر اعتصاب غذا می‌کند. 

او در این فایل صوتی درباره هم‌سلولی‌ خود هم می‌گوید؛ «عبدالمالک حملی»، کودک ۱۷ ساله‌ای که نان‌آور خانواده است و به او اتهامات امنیتی زده‌اند.

***

مظاهر حیدری متولد سال ۱۳۵۳ و پدر چهار فرزندی است که یکی از آن‌ها هنوز به دنیا نیامده است. به گفته خودش در این فایل صوتی، اتهام و جرم‌ او صرفا درویش بودن است. 

مظاهر حیدری در سال ۱۳۹۶ در واقعه گلستان هفتم به یک سال حبس محکوم شد. حبس‌ خود را در زندان «تهران بزرگ» (فشافویه) گذارند. او پس از آزادی، در روستاهای اطراف شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری زندگی می‌کرد و به دام‌داری مشغول شده بود. 

اما دهم مهر ۱۴۰۱ نیروهای امنیتی مسلح به خانه و زندگی او حمله می‌کنند. مظاهر حیدری متواری می‌شود و به سمت چابهار می‌رود. این درویش گنابادی  ۱۴ دی در اطراف چابهار بازداشت می‌شود و حالا در زندان این شهر به سر می‌برد. 

حیدری در این فایل صوتی می‌گوید که پس از بازداشت توام با ضرب و شتم در ۱۴ دی ماه، در دادگاهی سه دقیقه‌ای محاکمه شده است. به گفته خودش، او را در بازداشت کتک زده‌ و مجبور به امضای اعترافات اجباری‌ کرده‌اند. 

این درویش گنابادی توسط اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازداشت شده است. 

در بازجویی، پرسیدن سوال‌هایی مثل طرف‌داری فرزندانش از تیم‌های فوتبال انگلیس و ترجیح او برای حکومت‌داری ایران به روش بریتانیا از مصادیق اتهامش شده است. 

مظاهر حیدری می‌گوید که قاضی دادگاه او را به «اقدام علیه امنیت ملی با شرکت و عضویت در فرقه ضاله و ملحد دراویش» متهم و به یک میلیارد تومان وثیقه و نیز برای «استفاده از کارت شناسایی دیگری»، به ۴۰۰ میلیون تومان وثیقه محکوم کرده است. 

در بخش دیگری از شهادت‌های مظاهر حیدری، او عنوان می‌کند که در حال حاضر در سلول انفرادی زندان چابهار با هم‌سلولی‌ خود به نام عبدالمالک حملی، نوجوان ۱۷ ساله به سر می‌برد و می‌گوید: «عبدالمالک حملی تک پسر خانواده است و پدر هم ندارد و تنها نان‌آور خانواده است.» 

حملی روز ۲۰ آبان ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات اخیر بازداشت شده و حالا به «اخلال در نظم»، «توهین به رهبری» و «اجتماع  و تبانی علیه امنیت ملی داخلی و خارجی» متهم شده است. 

مظاهر حیدری تصریح می‌کند که برای این نوجوان زندانی، حتی یک دقیقه هم دادگاه برگزار نشده است. 

حیدری در پایان فایل صوتی‌ خود می‌گوید تا آزادی تمامی زندانیان اعتراضات سراسری و هم‌چنین آزادی بی‌قید و شرط خود، اعتصاب غذا می‌کند. 

آن‌چه می‌خوانید، متن کامل فایل صوتی مظاهر حیدری است که از زندان چابهار ارسال شده است: «من، مظاهر حیدری، همان درویش گنابادی [هستم] که در سال ۱۳۹۶ به جرم درویشی، یک سال [من را] به زندان انداختید و بعد از آزادی با فشارهای امنیتی و آزار و اذیت شما مجبور شد شهر و شغل مبل‌سازی را رها کرده و به کوه‌ و بیابان پناه برده و به چوپانی و کشاورزی و ذغال درست کردن و کار در زمینه‌های مردم مشغول بشود تا پینه‌های دستش از سنگ‌های بیابان سخت‌تر شوند؛ هما‌ن‌که در تاریخ ۱۰ مهر ماه با لشکرکشی و محاصره مزرعه، قصد کشتنش را داشتید و آن‌همه تیر به سمتش پرتاب کردید تا مجبور شد با همان لباس چوپانی فرار کند و آواره این شهر و آن شهر شود. 

حالا در تاریخ ۱۴ دی، در حالی‌ که سرگردان و آواره در شهر چابهار بودم، شناسایی شدم. با حمله‌ای وحشیانه و با ضرب و شتم دستگیر شدم. در دادگاه سه دقیقه‌ای، من را به جرم اقدام علیه امنیت ملی با شرکت و عضویت در فرقه ضاله و ملحد دراویش، به یک میلیارد وثیقه و استفاده از کارت شناسایی دیگری به ۴۰۰ میلیون وثیقه بازداشت کردید. یادتان رفته روزی که به سمتش تیراندازی کردید، خودتان نگذاشتید شناسنامه و کارت ملی‌ام را بردارم. 

حالا یک هفته است که من را به شکنجه‌گاه اطلاعات سپاه می‌برید و هزاران سوال بی‌ربط از من می‌پرسید که از بین آن‌ها [پرسیده‌اید] بچه‌های‌تان طرف‌دار کدام تیم هستند و جواب من منچسترسیتی و منچستر یونایتد بود و یا این‌که کدام سیستم حکومتی را برای اداره یک کشور می‌پسندید و جواب من کشور انگلستان بود، شنیده‌اید. شما با این جواب‌ها به این نتیجه رسیده‌اید که من قصد مهاجرت به کشور انگلستان را داشته‌ام! 

یادتان رفته که خودتان من را از  مزرعه و کوه و بیابان و گله گوسفندانم جدا کردید و حالا می‌‌خواهید به اتهام جاسوسی برای کشور انگلستان، اقدام به ترک کشور به جهت مخالفت با نظام و هزاران اتهام دیگر من را محاکمه کنید؟ آفرین بر شما. 

چه سناریوی قشنگی چیده‌اید! وقتی در شکنجه‌گاه من را روی شکم خواباندید و از پشت دست‌بند به دست‌هایم زدید و دو نفر دستانم را به جلو فشار می‌دادند و یک نفر با مشت و لگد به پهلوها به پاهایم می‌کوبید که هرچه می‌خواهیم باید اعتراف کنی، وگرنه همین‌گونه که دست‌ و پایت را می‌بندیم و به دریا می‌اندازیم و آب هم از آب تکان نمی‌خورد، نه از روی درد و نه از روی ترس بلکه برای ثبت در تاریخ من این اعتراف را کردم تا شما بتوانید بازی جدیدتان را با من شروع کنید. 

من جلوی دست‌خط دادستان شهر چابهار نوشتم که درویشی جرم نیست و سلسله دراویش و درویش‌ها امنیتی نیستند و او در جواب من گفت که این را من تشخیص می‌دهم!

حالا از تمامی خواهران و برادران ایمانی‌ام و از کلیه یارسان‌‌ها و دراویش دیگر که در مملکت غریب‌مان زندگی می‌کنند، می‌خواهم صدای مظلومیت خود را به گوش جهانیان برسانند و در مقابل ظلمی که به آن‌ها روا می‌دارند، سکوت نکنند. و باید صریح و رسا جرم بودن درویشی را اعلام کنند که اگر درویشی جرم نیست، چرا در هر دادگاهی باید به این اتهامات ما محاکمه شویم. در این‌جا اعلام می‌کنم که من به خیل ۲۱ هزار بازداشتی اخیر کشورم پیوستم. با افتخار این مدال را بر گردنم می‌اندازم و اعتصاب غذای خود را تا زمان آزادی تمامی بازداشتی‌های اخیر و آزادی بی‌قید و شرط خودم اعلام می‌کنم و برای رهایی از ظلم و استبداد تا آخرین قطره خونم ایستاده‌ام. زنده‌باد ایران، زنده‌باد ایرانی، زنده‌باد آزادی و زنده و جاوید نام شهیدان آزادی وطنم. 

در ضمن من در بند قرنطینه، سلول انفرادی زندان چابهار با کم‌ترین امکانات که یک موکت در کف و یک پتو برای رو و یکی برای زیرانداختن است، با بوی رطوبت و تعفن که حال هر انسان دیگر را به هم می‌زند، همراه یک زندانی دیگر به نام عبدالمالک حملی که تک پسر خانواده است و پدر هم ندارد و تنها نان‌آور خانواده است و همواره دلواپس خواهر خردسالش است که در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۲۰ به اتهام اخلال در نظم و توهین به رهبری و اجتماع  و تبانی علیه امنیت ملی داخلی و خارجی و بدون حتی یک دقیقه برگزاری دادگاه متهم و محاکمه شده است، روز و شب را سپری می‌کنم. عبدالمالک حملی ۱۷ سال سن دارد و ما زیر چشم شیطان و دوربین‌ها حتی برای دست‌شویی رفتن در انفرادی هم مشکل داریم. 

درود هم‌وطنان! دستان تمام شما را می‌بوسم و دوست‌تان دارم.» 

ثبت نظر

اخبار

برگزاری هشتمین جلسه دادگاه جمشید شارمهد

۲۰ دی ۱۴۰۱
خواندن در ۱ دقیقه
برگزاری هشتمین جلسه دادگاه جمشید شارمهد