close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

در قاب عکس استراليايی؛ معلوم نيست ما مال کجا هستيم

۲۳ مهر ۱۳۹۳
همایون خیری
خواندن در ۴ دقیقه
در قاب عکس استراليايی؛ معلوم نيست ما مال کجا هستيم
در قاب عکس استراليايی؛ معلوم نيست ما مال کجا هستيم

اول تابستان هر سال يک رقابت تنگانگ در ايالت کوئينزلند به راه می‌افتد. در اين رقابت فقط آقايان شرکت دارند، سن و سال هم ندارد و به قول آقای قاطبه "گِشت همه ا َی اوخ می‌شوند". و بطور خارق‌العاده‌ای همه‌ی آقايان بدترکيب می‌شوند. اين عزيمت آقايان به وادی بدترکيبی به مناسبت اين است که همه می‌روند موهای‌ سرشان را از ته می‌زنند که کمتر گرم‌شان بشود. اينروزها وارد يک مغازه سلمانی که می‌شوید بايد منتظر ديدن قبل و بعد از عمل مردها باشید. ديدار با يک آقای سلمانی دقيقأ برای همين روزها مناسب است. در گير و دار آماده شدن آقايان برای مسابقه با آقای سلمانی هم گپ هم می‌زديم گفتم اهل کجا هستی؟

سلمانی: من يونانی‌الاصل هستم. تو کجايی هستی؟

من: ايرانی‌ الاصل. اهل آتن يا يک جای ديگه؟

سلمانی: من اهل کرت هستم. يک روستايی نزديک کرت.

من: خيلی ساله آمدی استراليا؟

سلمانی: حدود 44 ساله. از 19 سالگی آمدم استراليا.

من: کار سلمانی بلد بودی که آمدی توی اين رشته؟

سلمانی: نه، اولی که آمدم رفتم توی يک قهوه‌خانه کار کردم. انگليسی هم که اصلأ بلد نبودم. بعد از يک مدتی خسته شدم رفتم توی يک مزرعه کار کردم. يک سالی توی کارهای مزرعه بودم بعد رفتم پيش يکی از بستگانم که مغازه‌ی ماهی و سیب زمينی داشت. يک سالی هم آنجا کار کردم.. بعد رفتم وردست يک سلمانی شدم و ديگه همين شغل را ادامه دادم. اين عکسی که می‌بينی پشت شيشه گذاشتم مربوط به 26 سال بعدش است که خودم رفتم يک مغازه خريدم.

 

من: لابد همين جا ازدواج کردی؟

سلمانی: آره با يک دختر يونانی ازدواج کردم و چهار تا هم بچه داريم. دو تا پسر، دو تا دختر.

من: هيچکدام از بچه‌ها اين شغل را ادامه ندادند؟

سلمانی: نه علاقه‌ای نداشتند. رفتند توی کارهای فنی و اداری. پسر بزرگم مربی بدنسازی‌ شده. اين دو تا عکسی که می‌بينی مربوط به 5 سال پيشه که قهرمان بدنسازی شد.

 

من: شاگرد چطور؟

سلمانی: الان شاگرد ندارم. ولی قبلا که مغازه‌ام يک جای ديگری بود يک نفر می‌آمد با هم کار می‌کرديم بعد که آمدم اين جا تنها شدم.

من: خوب حالا موهای خودت رو کی کوتاه می‌کنه؟

سلمانی: خودم. فقط همسرم يک آئينه می‌گيره پشت که موهام رو ببينم، باقيش با خودمه.

من: اين عکسی که گذاشتی اين جا واقعيه؟


سلمانی: آره. می‌بينی که موهای اضافی رو ريختم توی همين روپوش سلمانی. حدود دو ساعت وقت برد تا موهاش رو کوتاه کردم. به نظرم 10 کيلو سبک شد.

من: يک سالی وقت می‌بره موهای آدم به اين بلندی بشه.

سلمانی: نه، سه ماه بعد اومد دوباره، همون شکلی شده بود. بعضی‌ها موهای سرشون خيلی زود بلند ميشه.

من: ببينم اين يکی عکسه مال چيه؟ انگار پرچم يونانه دست مردم؟


سلمانی: اين مراسم رژه‌‌ی يونانی‌های استرالياست. يک جشنی بود توی همين بريزبن که اولش يونانی‌ها با لباس محلی پرچم يونان و استراليا رو حمل کردن. يعنی معلوم نيست ما مال کجا هستيم.

من: ببينم اين روزها آقايون زياد ميان موهاشون رو کوتاه کنن؟

سلمانی: زياد. ميان با نمره 2 می‌زنن. گرمه کسی حوصله نداره صبح‌ها موهاش رو شونه کنه. ميان از ته می‌زنن.


من: اين قيمت‌هايی که بيرون زدی چطوری حساب شدن؟ من گاهی می‌بينم برای يک کار مشابه بيشتر می‌‌گيرن.


سلمانی: خوب من می‌دونم چه کسانی ميان اين سلمانی برای همين هم ارزون‌تر حساب می‌کنم که بيشتر بيان.

من: کيفيت چطور؟ همکارای ديگه‌ات نمی‌گن چرا ارزون‌تر حساب می‌کنی؟

سلمانی: من يک بار جايزه گرفتم برای کارم. تشويق نامه‌اش پشت شيشه‌س. اگه خواستی می‌تونی ازش عکس بگيری. چون جايزه گرفتم بهم نمی‌تونن بگن کيفيت کارت خوب نيست. قيمت هم دست خودمه ولی از يک حدی بيشتر نمی‌گيرم چون ممکنه مشتری‌هام ديگه نيان اينجا.


من: اين گفتگو رو میذارم روی اينترنت. اشکالی که نداره؟

سلمانی: هر جايی که خواستی بذار فقط يادت باشه اسمم رو بنويسی. اگه خواستی برام تبليغ کنی من اجازه می‌دم.

من: تشکر.

سلمانی: حالا چه وقت دوباره می‌آی؟

من: يعنی فکر می‌کنی زودتر از 6 ماه ديگه موهام اونقدر بلند شده که بيام کوتاهشون کنی؟

سلمانی: حالا اگه نشده بود بيا من مرتبش می‌کنم پول هم نمی‌گيرم.

من: راستی ديدم پشت شيشه نوشتی تعميرات لباس. مگه خياط خونه هم داری؟

سلمانی: نه مال مردمه. ميان ميگن می‌خوايم برای کارمون تبليغ کنن منم می‌گم اگه شيشه رو کثيف نکنين مشکلی نيست. خودشون ميان شیشه‌ها رو تميز می‌کنن.

من: خوب من برم. تشکر ازت.

سلمانی: اگه ديدی از مدل موهات راضی نيستی بيا درستش کنم. دفعه‌ی بعد اگه خواستی با نمره 2 می‌زنم برات. بهتر از آب درمياد.

من: آره به نظرم نمره 2 یهتر از آب درمياد. حالا فعلا که خيلی عجيب شده.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان قزوین

اعتصاب غذای کارگران در کارخانه "شیشه آبگینه" قزوین

۲۳ مهر ۱۳۹۳
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۲ دقیقه
اعتصاب غذای کارگران در کارخانه "شیشه آبگینه" قزوین