close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

یونیفرم دالتون ها در زندان اوین

۲۴ آبان ۱۳۹۴
ورای سیم خاردار
خواندن در ۶ دقیقه
یونیفرم دالتون ها در زندان اوین
یونیفرم دالتون ها در زندان اوین

چهار اتوبوس مسافربری اجاره ای برای نقل و انتقال زندانی ها وارد محوطه حیاط زندان «رجایی شهر» می شوند. آن ها با بیش از 100 زندانی که اغلب متهم به سرقت یا قاچاق مواد مخدر هستند، روبه رو می شوند که روی چمن های حیاط زندان، زیر نور کم‎یاب آفتاب لم داده اند.

ساعت 9 صبح روز زیبای دوشنبه، دوم شهریور ۹۴ است و این جابه جایی برای زندانیانی که هیچ تنوع و امکانی ندارند، نوعی تفریح و هیجان به شمار می رود.

در طول مسیر ورود و خروج اعزامی ها از زندان به زندان، حدود پنج ایستگاه بازرسی برای زندانیان و دو ایستگاه بازرسی برای سربازان وجود دارد. اغلب سربازان همراه، جوانان بین 18 تا 20 ساله ای هستند که از ساعت شش صبح و با بیدارباش، همراه زندانی می شوند و تا چهار بعدازظهر او را همراهی می کنند. آن ها در روز همراهی با زندانی، از خوردن نهار محروم هستند. البته زندانیان نیز اغلب در طول مدت زمان اعزام به دادگاه تا هنگام بازگشت، از خوردن نهار، استفاده از دست‌شویی و حتی گاهی از نوشیدن آب محروم می مانند.

زندانیان عادی پس از بازگشت از اعزام، حتما به بند قرنطینه منتقل شده و بعد از بازرسی و برهنه شدن کامل، به سمت تخت های سیمی بدون تخته و پتو هدایت می شوند تا شب را در اتاق قرنطینه بگذرانند. این تمهید به این دلیل است تا اگر مواد مخدری بلعیده باشند، در طول مدت زمانی که در اتاق قرنطینه حضور دارند، دفع شود و احتمال قاچاق و حمل مواد توسط آن ها از بین برود.

زندانی ها تا شب قبل از اعزام به دادگاه یا بیمارستان، از این انتقال بی خبرند. شب که می شود، راس ساعت 10، لیست اسامی زندانیانی که فردا جلسه دادگاه یا وقت بیمارستان و جراحی دارند، اعلام می شود. این که به کجا و کدام شعبه و بیمارستان خواهند رفت، به زندانی و خانواده اش هرگز اعلام نمی شود تا از طرح نقشه فرار زندانی و مسایل و مشکلات احتمالی دیگر پیش گیری شود.

«راضیه» یکی از کارمندان دادگاه کیفری استان تهران به «ایران وایر» می گوید: «یکی از ایرادات اساسی که همیشه از سوی قاضی دادگاه و دادسرا طرح می شود، همین مورد است که هیچ گاه تاریخ دادگاه را به زندانی اعلام نمی کنند. متهم به این جا منتقل می شود در حالی که اصلا اطلاع نداشته که آن روز جلسه رسیدگی به پرونده اتهامی او است. به همین دلیل هم  متهمی که در زندان محبوس بوده، فرصت نوشتن لایحه دفاعیه و آماده کردن دفاعیات خود را ندارد. این حق طبیعی متهم است که از قبل نسبت به مسایل مطرح شده در دادگاه آگاهی داشته و فرصت تهیه لایحه دفاعیه داشته باشد. تقریبا همه متهمانی که به این جا می آیند، می گویند که تا زمان انتقال، نمی دانسته اند که قرار است به کجا بروند.»

متهمان هم از این شکل رسیدگی به پرونده های قضایی خود شاکی هستند. آن ها می گویند در طول کم تر از 10دقیقه، جلسات دادرسی به اتهام‌شان در دادگاه های عمومی و انقلاب تمام شده و حکم آن ها به فاصله چند هفته بعد از تشکیل جلسه دادگاه کنسروی و خلاصه شده، صادر می شود. از آن جایی که خانواده های افراد زندانی هم از تاریخ اعزام وی به جلسه دادگاه خبر ندارند، نمی توانند مدارک قضایی و پزشکی لازمی را که می تواند در روند دادگاه یا حتی بیمارستان به فرد زندانی کمک کند، به او برسانند. به همین دلیل هم ممکن است حکم صادره چندان عادلانه نباشد.

«حسن» از زندان رجایی شهر، روایت اعزامش به دادگاه را برای «ایران‌وایر» چنین تعریف می کند: «ساعت شش مرا بیدار کردند تا آماده اعزام شوم. نزدیک ساعت هفت به همراه دیگر اعزامی های آن روز مرا  به شعبه اعزام زندان بردند و در محلی به نام بازداشتگاه که دو اتاق کوچک کثیف و بدون لامپ است، به مدت دو ساعت محبوس کردند. جا تنگ و تاریک بود و ما به علت شلوغی و ازدحام افراد اعزامی در آن روز، ناچار شدیم سر پا بایستیم تا سربازان مامور بدرقه که ما را همراهی می کنند، با پابند و دست‌بند از بیرون زندان به این شعبه برسند.»

حسن می گوید دوستانش در زندان «اوین» به او گفته اند این زندان از دو سال پیش اتاق بزرگ تری را در شعبه اعزام خود برای نگه‌داری موقت زندانیان اعزامی افتتاح کرده که فاقد پنجره و دست‌شویی است و در زمستان زندانی ها را به زحمت می اندازد. اما از لحاظ وسعت نسبت به اتاق واحد اعزام زندان رجایی شهر، زندانی ها در آن احساس راحتی بیش تری می کنند: «تقریبا حدود 50 تا 100 نفر زندانی، همه روزه از زندان اوین، رجایی شهر و "قزل حصار" با مینی بوس، ون و یا پراید و پژو به دادسراها و بیمارستان های مختلف کرج و تهران اعزام می شوند. به همراه هر زندانی، یک سرباز و برای هر دادسرا و بیمارستان یک پاسیار درجه دارهمراه می شود.»

زندانیان سیاسی- عقیدتی نیز با لباس مخصوص زندان و با دست‌بند و پابند به دادگاه ها اعزام می شوند اما در آستانه ورودشان به دادگاه، دستور داده می شود پابند زندانی سیاسی باز شود و بدون پابند وارد جلسه رسیدگی شوند چون قاضی هم به غیرقانونی بودن انتقال یک زندانی عقیدتی با این تجهیزات به خوبی آگاه است. زندانیان عقیدتی در مورد این شیوه انتقال خود به زندان ناچار به پذیرش هستند چون در صورت عدم تمکین در برابر این شکل پوشش، از حضور در جلسه دادگاه و یا دیدار با فرزندان و خانواده و یا حتی اعزام به بیمارستان محروم می شوند.

«عیسی سحرخیز» در بخشی از خاطرات دوران زندانش می نویسد: «با پاهای كشان كشان و سنگين از پابند در حال وارد شدن به محوطه دادگاه بودم كه مامور مربوطه به سرباز و مامور مراقب دستور باز كردن آن را داد. البته خودشان هم به مقررات وارد بودند و در حال بيرون آوردن كليد قفل، برای باز كردن پابند. هر چه اعتراض كردم كه چرا پابند را باز می‌كنی، جواب دادند كه دستور است؛ دستور قاضی كه زندانی با پابند به دادگاه وارد نشود.»

به گفته «رها»، یکی از زندانی های بند سیاسی زندان رجایی شهر، سخت گیری مسوولان این زندان در خصوص انتقال زندانیان عقیدتی با دست‎بند، لباس مخصوص یا حتی پابند، بسیار کم تر از زندان اوین است:«مسوولانی که به وضعیت زندانیان سیاسی رجایی شهر رسیدگی می کنند، در مورد بخش کوچک و مختصری که به انتقال زندانی به دادگاه یا دادسرا است، هم‌دلی بیش‌تری از خود نشان داده و بیش‌تر این حق را مراعات می کنند.»

حسن که زندانی بند عادی است، در انتهای سخنانش به این نکته در مورد شیوه انتقال زندانیان بند عادی اشاره می کند: «زندانیان این بخش معمولا با بستن دست‎بندی که هر دو دست‎شان را به هم قفل کرده و یک سر آن به دست سرباز مراقب وصل شده و با پوشیدن پابند، به دادگاه منتقل می شوند. ما علاوه بر تحقیری که در هنگام بازرسی ها و زمان ورود و خروج از سوی سربازان و پاسیارها متحمل می شویم، مجبور به تعویض لباس هم هستیم و هنگام اعزام به دادگاه یا بیمارستان، یونیفرم معروف به یونیفرم "دالتونی" تن‎مان می کنند. این شکل انتقال، به ویژه وقتی با زن و فرزندان‎مان در راهروهای دادسرا مواجه می شویم، بسیار تحقیرآمیز است. پسر من بعد از این که من را با این سر و وضع دید، در طول سه سال گذشته حاضر به ملاقات با من نشده است.»

ثبت نظر

بلاگ

پاریس، شبِ بعد از ترور

۲۴ آبان ۱۳۹۴
حسین نوش‌آذر
خواندن در ۴ دقیقه
پاریس، شبِ بعد از ترور