close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

نصرت رحمانی؛ یک شاعر داغ‌دیده اما امیدوار به تغییر

۱۳ خرداد ۱۳۹۳
محمد تنگستانی
خواندن در ۵ دقیقه
نصرت رحمانی؛ یک شاعر داغ‌دیده اما امیدوار به تغییر
نصرت رحمانی؛ یک شاعر داغ‌دیده اما امیدوار به تغییر
نصرت رحمانی؛ یک شاعر داغ‌دیده اما امیدوار به تغییر
نصرت رحمانی؛ یک شاعر داغ‌دیده اما امیدوار به تغییر

در گفت‌و‌گو با گیسو شاکری

نصرت رحمانی (۱۳۰۸ - ۱۳۷۹)  گفته بود «داورِ شعر یک ملت است ، نسل پشت نسل.» اکنون نسل‌ها از پی هم آمده و رفته‌اند و همچنان شعر نصرت رحمانی در همه این سال‌ها بر سر زبان مردم بوده است. رحمانی یک شاعر داغ‌دیده بود اما به تغییر امید داشت. می‌خواهیم بدانیم رحمانی تا چه حد معاصر ماست و شعر او تا چه اندازه از امید و نومیدی نشان دارد. نصرت رحمانی در ۲۷ خرداد ۱۳۷۹ در رشت چشم بر جهان ما فروبست. در سالگرد درگذشت او، با گیسو شاکری، خواهرزاده شاعر درباره این موضوعات گفت‌و‌گو کرده‌ایم.  

چه تعریفی می‌توانید از شعر نصرت رحمانی به دست دهید؟

 نصرت در شعرش جاری است. راستش را بخواهید، شعر نصرت را مثل جیوه می‌بینم؛ سیال و شفاف. گاهی این جیوه به شکل آینه در اشعارش نمایان می‌شود و  گاهی هم سمی است: «آیینه‌دار رابطه‌ام، بنشین اما نام مرا بر لب مبند که مسموم می‌شوی، من داغ دیده‌ام.»

 آیا شعر نصرت رحمانی با زندگی او و زندگی‌اش با شعرش درآمیخته بود؟

کسانی‌ که نصرت را می‌شناسند، می‌دانند که شعر و زندگی او کمابیش یکی بود. ما تضاد واقعیت‌های زندگی آن روزگار را در شعر و زندگی نصرت می‌بینیم. دنیای شعری نصرت به نظرم، مجموعه‌ای‌ست از شعرهای صمیمی، شفاف و بسیار روان و در عین حال، پیچیده و متضاد. فکر می‌کنم همین صمیمیت است که در خواننده شعرهای نصرت هم جاری می‌شود: پژواک است، رنگ است، درد و بی‌عدالتی و عشق و خیانت است، امید است و ناامیدی‌ست، اعتراض و شورش است، سنت‌شکنی‌ست. همه این‌ها بر قلم نصرت جاری هستند و دنیای شعری نصرتِ پریشان‌موی را شکل می‌دهند.

از امید در شعر نصرت رحمانی یاد کردید، شعر نصرت را اما بیشتر شعر سیاه و شعر ناامیدی می‌نامند.  

با نگاهی به شعرهای نصرت می‌توان به‌راحتی، امید را در جای‌جای کار او دید: «من خسته نیستم، درهم شکسته‌ام، این خود، امید بزرگی‌ نیست؟» شما در این شعر امید نمی‌بینید؟  

 می‌گوید: «من خسته‌ نیستم، در هم شکسته‌ام». این سطر معنای دیگری هم دارد. فضای اشعار رحمانی سیاه است. این‌طور نیست؟

 فضای سیاسی، اجتماعی سیاهی در آن دوران وجود داشته است. نصرت در شعری می‌گوید: «بازی کنید، از باختن مهر اسید، پیروزی است باخت.» من امید و ناامیدی را در شعر نصرت در کنار هم می‌بینم. می‌گوید: «قفل یعنی‌ که کلیدی هم هست.» ‌ امید می‌دهد که بگرد دنبال کلید. راه حلی برای مشکلات پیدا کن. این را سیاه می‌بینید یا سپید؟ من نصرت را شاعر اضداد می‌‌نامم؛ همه چیز را سیاه می‌بیند اما در بین این سیاهی‌ها، کورسوی امیدی هم به تو نشان می‌دهد. در شعری می‌گوید: «همیشه راهی‌ هست، همیشه گامی‌ هست، همیشه دامی هست.» یعنی‌ بی‌عملی را از تو می‌گیرد. به تو هشدار می‌دهد که دام را در راه ببین و آگاهانه قدم بردار. وقتی فکر می‌کنی هیچ‌ کاری نمی‌شود کرد، می‌گوید: «بازی کنید، از باختن نهراسید، پیروزی است باخت.» در شعر دیگری می‌گوید: «از سلطه درگذر، با سیاهی شب در ستیز.» و در شعری دیگر: «هنوز بیدارم، زمان بیداری‌ست.» این‌ سطرها چه معنایی دارد؟ من از کودکی نصرت رحمانی را می‌شناختم. در زندگی شخصی‌اش هم همین امید را در او سراغ دارم. فکر می‌کنم در کار و زندگی نصرت، ایستایی و توقف نبود، عصیان و اعتراض بود؛ و در اثر یک هنرمند معترض وعصیان‌گر، حتماً امید و مقاومت وجود دارد: «بیا به اشک بپیوند، جوی باریکی‌ست، سپس به رود، اگر در هوای دریایی.»

 به‌عنوان خواهرزاده نصرت رحمانی، او را به این شکل می‌بینید یا واقعاً دنیای شعری او از عصیان و امید نشان دارد؟  

اصلاً بحث خواهرزادگی و خویشاوندی را بگذارید کنار. نصرت برای من یک شاعر است؛ شاعری که با شعر‌هایش بزرگ شده‌ام.  

آیا اعتیاد تأثیری در شخصیت ادبی‌ نصرت رحمانی داشت؟

فکر می‌کنم ارتباط بین زندگی شخصی آدم‌ها و کار و هنرشان بحث ساده‌ای نیست.

به‌نظر شما آیا اعتیاد بخشی از فرهنگ جامعه در سال‌های دهه ۱۳۴۰بود؟

متأسفانه در آن زمان و در حلقه اشخاصی هم که پیرامون نصرت گرد آمده بودند، این تصور وجود داشت که اگر معتاد باشید، شاعر هم می‌شوید. این تصور طبعاً غلط است. نصرت پیش از اینکه به اعتیاد روی بیاورد، شاعر بود.‌‌ همان‌طور که بعدش هم شاعر ماند و شاعر بودن او هیچ ربطی‌ به اعتیاد و مواد مخدر نداشت.

شکست نهضت ملی و سرخوردگی روشنفکران چه نقشی داشت در روی آوردن به مواد مخدر در حلقه‌هایی از شاعران؟

  بعد از کودتای ۲۸ مرداد، یک حکومت مستبد روی کار آمد. چه‌کار می‌خواستند بکنند با روشنفکر‌انی‌ که هرکدام مثل یک بمب ساعتی‌ عمل می‌کردند؟ بمب ساعتی‌ را باید از کار می‌انداختند و چاشنی آن را درمی‌آوردند. اعتیاد به مواد مخدر ‌را آن‌قدر زیبا جلوه می‌دادند که همه شیفته‌اش می‌شدند.  

نصرت رحمانی آیا یک شاعر حزبی بود؟

همه روشنفکران، در آن زمان سیاسی بودند. بیشتر روشنفکران ایران پیش از کودتای ۱۳۳۲ گرایش‌های سیاسی چپ داشتند. این یکی‌ از ویژگی‌هایی‌ بود که در آن نسل آن‌قدر برجسته بود که به حضور و نگاه‌شان در جامعه، بُعد دیگری داده بود. شما نمی‌توانید نگاه منتقدانه نداشته باشید و بعد شعر انتقادی بگویید: «صدای سلسله و بند و دار می‌آید.»

  نصرت رحمانی چقدر از محبوبیت و شهرتش‌ را مدیون فعالیت‌های سیاسی‌ست؟

  شعر نصرت نه به خاطر جهت‌گیری‌های سیاسی او به جامعه راه پیدا کرد و نه در نشریه‌های حزبی منتشر می‌شد که بگوییم به خاطر آن به محبوبیت رسید. شهرتش فقط به دلیل کلامش بود؛ به دلیل گستاخ بودنش، به علت استفاده از واژه‌ها و نوشتن اشعاری که جرأت می‌خواست؛ چه از نظر سیاسی، چه به لحاظ اجتماعی و احساسی‌. سرودن شعر «کفر» حتی در دوران معاصر هم جرأت می‌خواهد. ‌نصرت سنت‌شکن بود. او دور بود از تجمل، شاعر مردم بود و شاعر قهوه‌خانه‌ها و شاعر کوچه و بازار: «پیراهن من را به در خانه بیاویز تا مردم این شهر بدانند که بودم، جز راه عزیزان وطن ره نسپردم، جز نغمه آزادی شعری نسرودم.»

 

ویدئو: «سپیده‌دم» از نصرت رحمانی با صدای گیسو شاکری

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان ایلام

انکار مصرف الکل عواقب خطرناکی دارد

۱۳ خرداد ۱۳۹۳
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۲ دقیقه
انکار مصرف الکل عواقب خطرناکی دارد