close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
صفحه‌های ویژه

شهدای بهایی جنگ ایران و عراق؛ فیض الله جابری

۸ خرداد ۱۴۰۱
کیان ثابتی
خواندن در ۷ دقیقه
مهندس فیض الله جابری همراه با دختر کوچکش
مهندس فیض الله جابری همراه با دختر کوچکش
آخرین عکس باقی مانده از مهندس فیض الله جابری
آخرین عکس باقی مانده از مهندس فیض الله جابری
خانواده پدری - فیض الله جابری (کودک سمت راست عکس)
خانواده پدری - فیض الله جابری (کودک سمت راست عکس)
فیض الله جابری با همسر و دو فرزندش _نوروز ۱۳۵۹
فیض الله جابری با همسر و دو فرزندش _نوروز ۱۳۵۹
مهندس فیض الله جابری همراه با دختر کوچکش
مهندس فیض الله جابری همراه با دختر کوچکش

 

 

در دوران جنگ هشت‌ ساله ایران و عراق، هزاران شهروند بهایی مانند سایر هم‌وطنان‌ خود به جبهه رفتند و ده‌ها تن از آن‌ها کشته، مجروح یا اسیر شدند. جمهوری اسلامی تمایلی به نام بردن از آن‌ها در کنار سایر شهدای جنگ ندارد. «ایران‌وایر» در سلسله مطالبی به معرفی شهدای بهایی جنگ هشت‌ ساله می‌پردازد.

شما هم اگر شهدای بهایی را می‌شناسید و روایت دست‌‌اولی از زندگی آن‌ها دارید، با ایران‌وایر تماس بگیرید.

***

در جنگ هشت ساله ایران و عراق، چندین هزار نفر از سربازان و شهروندان عادی کشور به اسارت ارتش عراق درآمدند. در زمان مبادله اسرا، بسیاری از اینان هیچ‌گاه به ایران بازنگشتند و از سرنوشت آنان اطلاعی در دست نیست. بنیاد شهید با اطلاع از نام آن‌ها، اینان را در زمره شهدا به حساب آورد. مطلب زیر، داستان زندگی یکی از این اسرای مفقود شده است؛ اما تفاوتی که این فرد با دیگران دارد این است که بنیاد شهید و نهادهای مشابه، او را به دلیل اعتقادات دینی در زمره شهدا و مفقودین به شمار نمی‌آورد. جمهوری اسلامی، تبعیض را در مورد بهاییان جان‌باخته در راه وطن هم اِعمال می‌کند. 

دوران کودکی و جوانی فیض‌الله جابری چگونه گذشت؟

«فیض‌الله جابری»، فرزند «علی جابری» و «هما تاج مظفری» در ۲۸مرداد۱۳۲۷ در شهر شیراز به دنیا آمد. خانواده جابری، ساکن خرمشهر بودند و فیض‌الله دوران کودکی و نوجوانی را در این شهر گذراند. او دیپلم خود را در رشته مکانیک از هنرستان گرفت و سپس برای ادامه تحصیل به دانشگاه تبریز رفت. 

در سال ۱۳۴۵ رشته مهندسی ماشین‌های کشاورزی در دانشگاه تبریز با پذیرش ۲۵ نفر دانشجو در مقطع کارشناسی تحت عنوان «مکانیک و ماشین‌آلات کشاورزی» راه‌اندازی شد که شامل دو سال آموزش عمومی و دو سال آموزش تخصصی بود. فیض‌الله جابری، یکی از نخستین فارغ‌التحصیلان این رشته از دانشگاه تبریز بود. 

مهندس جابری پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه، خدمت سربازی را با درجه افسری به عنوان «سپاهی ترویج و آبادانی» در روستاهای کشور گذراند. او پس از پایان دوره سربازی به خرمشهر برگشت و در شرکت ملی نفت استخدام شد. 

وضعیت خرمشهر در نخستین روزهای جنگ چگونه بود؟

۳۱شهریور۱۳۵۹، عراق حمله‌ای همه‌جانبه را از سه جبهه جنوب، میانی و شمال به ایران آغاز کرد. ارتش عراق در جبهه جنوب تهاجم خود را از پنج محور آغاز کرد. مهم‌ترین محور عملیاتی آنان، محور شلمچه برای تصرف آبادان و خرمشهر بود. خرمشهر از دوم مهر ماه زیر آتش سنگین بمباران هوایی، توپ و تانک نیروهای عراقی قرار گرفت. ۱۱ مهر، فشار نیروهای عراقی برای اشغال خرمشهر افزایش پیدا کرد و شهر از اروندرود تا کارون به محاصره درآمد. مدافعان شهر که شامل تکاوران سبزپوش نیروی دریایی ارتش، بخشی از لشکر ۹۲ زرهی اهواز و داوطلبان دانشکده افسری ارتش، با همراهی مردم بومی و تعدادی دانشجو بودند، از تصرف کامل شهر توسط ارتش عراق جلوگیری می‌کردند. بین روزهای ۱۵ تا ۱۷ مهر، ارتش عراق به دروازه‌های خرمشهر وارد شد و تا مسجد نو پیش‌روی کرد؛ اما همچنان با مقاومت نیروهای مردمی و ارتش روبه‌رو بود.

شرایط خانواده جابری در روزهای آغازین جنگ چگونه بود؟

آبادان و خرمشهر، زیر آتش توپخانه و حملات هوایی ارتش عراق قرار داشتند. شرایط بسیار ناامنی برای اهالی شهر به وجود آمده بود و عملاً زندگی عادی غیرممکن بود. مهندس جابری بر سر دو راهی قرار گرفته بود، از سویی، بمباران پالایشگاه نفت و خروج تعداد زیادی از مردم از شهرهای آبادان و خرمشهر، شرکت نفت را با کمبود پرسنل مواجه کرده بود و به طور مرتب از بلندگوهای شرکت نفت اسامی پرسنل اعلام  و از آن‌ها خواسته می‌شد تا وظایف خود را در آن شرایط ترک نکنند. تعهدش به شرکت نفت، او را ملزم می‌کرد تا در آن وضعیت که شرکت به او بیش از گذشته احتیاج داشت، پای‌بند بماند. 

از طرف دیگر، جابری نگران دو طفل خردسال چهارساله و یک سال و نیمه‌اش بود. امنیت روانی و جسمانی خانواده‌اش در خطر بود. سرانجام، او تصمیم گرفت تا خانواده‌اش را به شیراز ببرد و خودش برگردد. او نمی‌خواست شرایط خطرناک جنگی باعث شود تا خاکی را که در آن بزرگ شده بود، ترک کند و مردمی را که از کودکی با آن‌ها انس گرفته بود، تنها بگذارد. 

جابری، همسر و فرزندانش را در شیراز گذاشت و خودش با اتومبیل شخصی همراه با سه بهایی دیگر برای انجام خدماتی که در شرکت نفت عهده‌دار بود، به طرف آبادان حرکت کرد.  

چه واقعه‌ای منجر به اسارت فیض‌الله جابری شد؟

۱۹مهر۱۳۵۹، جاده منتهی به آبادان در تصرف ارتش عراق بود. در آن روز، هر مرد ایرانی که از جاده عبور کرده بود، توسط نیروهای عراقی به اسارت گرفته شد. وقتی خودروی مهندس جابری و همراهانش به محل مزبور می‌رسد، عراقی‌ها، فیض‌الله جابری و دو تن همراهش را به نام‌های «خسرو ذوقی» و «مقدم» را از خودرو، پیاده و سوار خودروی نظامی کردند. نفر چهارم، همسر آقای مقدم بود که آزاد می‌شود. عراقی‌ها اسرا را به یک کمپ در نزدیکی مرز منتقل می‌کنند.

چگونگی ناپدید شدن مهندس جابری در کمپ اسرا

۱۹ روز همه اسرا با همدیگر در کمپ نگه داشته می‌شوند. در روز بیستم، یک افسر عراقی به کمپ می‌آید و به دستور او، جوانان و پیران در دو صف جدا می‌ایستند. فیض‌الله جابری در صف جوانان و ذوقی و مقدم در صف مُسن‌ها قرار می‌گیرند. عراقی‌ها، صف جوانان را از کمپ خارج می‌کنند و این آخرین باری بود که فیض‌الله جابری دیده شده است. بعد از این واقعه، دیگر هیچ خبری تا به امروز از مهندس فیض‌الله جابری به دست نیامده است. چند سال بعد، مقدم و ذوقی با سایر اسرای ایرانی آزاد می‌شوند؛ ولی باز هم، هیچ‌کس اطلاعی از جابری نداشت. بعضی از آزادگان با دیدن عکس فیض‌الله اظهار می‌دارند که او را در بازجویی‌ها دیده‌اند؛ ولی صحت این اظهارات هیچ‌گاه تایید نشد. 

خانواده جابری چه اقداماتی برای پیدا کردن مهندس جابری انجام دادند؟

پس از گذشت چندین ماه از اسارت جابری و دو همراهش، نامه‌هایی از ذوقی و مقدم برای خانواده‌های‌شان می‌رسید که از وضعیت جابری اظهار بی‌اطلاعی می‌کردند. بی‌خبری مطلق، خانواده جابری را به شدت نگران کرد و آن‌ها از طریق صلیب سرخ جهانی پیگیری کردند؛ ولی هیچ نتیجه‌ای حاصل نشد. در سال‌های نخستین، پیگیری‌های خانواده جابری کم بود؛ زیرا به آن‌ها توصیه شد تا پیگیری را از مراجع مختلف دنبال نکنند؛ زیرا پیگیری‌های زیاد ممکن است، موجب ایجاد حساسیت نیروهای عراق به جابری شود و گمان کنند، او فرد مهمی در ایران بوده است. 

اما بعد از چند سال، اقدامات بین‌المللی زیادی از  سوی دوستان خانواده جابری در امریکا و استرالیا انجام شد. آنان با مراجعه و نامه‌نگاری به نهادهای ذی‌ربط به جست‌وجوی رد یا نشانی از فیض‌الله پرداختند که هیچ‌کدام از این اقدامات ثمری در برنداشت و هیچ خبری از او به دست نیاوردند. این پیگیری‌ها حتی تا بعد از جنگ و مبادله هم ادامه یافت؛ ولی نامی از او در هیچ کجا (سندی) پیدا نشد. جامعه بهایی عراق این موضوع را دنبال کرد و با مسئولین مختلف عراقی تماس گرفت؛ ولی آن‌ها هم هیچ اطلاعی از فیض‌الله جابری به دست نیاوردند. انگار او پس از بیست روز اسارت ناگهان محو شده است.

برخورد شرکت نفت با خانواده جابری 

در همان روز نخستین اسارت یعنی نوزده روز پس از شروع جنگ در نام‌های اسیر شدن مهندس فیض‌الله جابری از پرسنل شرکت را به اطلاع خانواده‌اش رساند. هر چند اسارت مهندس جابری را تایید نکرد. پس از اسارت، همسر جابری به دفعات به شرکت نفت مراجعه کرد تا از طرف آن‌ها پیگیر وضعیت شوهرش شود؛ ولی همیشه با جواب‌های سر بالا مواجه می‌شد. حتی خانواده جابری متوجه شد که نام فیض‌الله جابری در فهرست اسامی اسرا یا مفقودین شرکت ثبت نشده است. خانم جابری مجبور شد، دوباره مدارک اسارت همسرش را به دفتر شرکت نفت تحویل دهد، آن‌ها قول دادند تا نام مهندس جابری را به فهرست مزبور اضافه کنند. مشخص نیست آیا آن‌ها مطابق قولشان عمل کرده‌اند یا نه؟

یکی از تلخ‌ترین حوادث این دوره زمانی بود که مهندس فیض‌الله جابری در زمان اسارت به دلیل اعتقاد به آیین بهایی از شرکت نفت اخراج شد. از همان ماه‌های اول بعد از پیروزی انقلاب، شهروندان بهایی از مشاغل دولتی اخراج شدند. این اقدام به ترتیب از ارتش شروع شد و آموزش و پرورش، بهداری و سایر مشاغل را در برگرفت. بعد از اسارت مهندس جابری، اخراج بهاییان از شرکت نفت هم شروع شد. خانم جابری به محل کار همسرش مراجعه و از آنها درخواست میکند چون آنها دارای دو کودک خردسال هستند و با نبودن شوهرش، خانواده هیچ منبع درآمدی ندارد فعلا حقوق شوهرش را قطع نکنند ولی مسئول مربوطه در پاسخ به او میگوید طبق اسناد شرکت، فیض الله جابری بهائی است و اگر میخواهید حقوقش قطع نشود باید نامه ای را با این محتوا که شوهرش بهائی نیست، امضا کند. 

آخرین اقدام همسر مهندس جابری در رابطه با همسر گم شده‌اش

شرکت نفت به همسر مهندس جابری اطلاع میدهد که چون اسرای مفقود شهید محسوب شدهاند از این پس برای پیگیری وضعیت مهندس جابری به بنیاد شهید مراجعه کند. خانم جابری به بنیاد شهید مراجعه میکند و شرایط همسر اسیرش و خانوادهاش را توضیح میدهد. مسئول مربوطه درخواست پرونده جابری را میکند وقتی پرونده را میآورند بر روی جلدش نوشته شده است: مورد تایید قرار نگرفته است. 

این بدین معنا بود که اسیر مفقودی مهندس فیض الله جابری به دلیل اعتقاد به آیین بهائی شهید محسوب نمیشود و پرونده او برای همیشه در بنیاد شهید بسته خواهد بود. 

ثبت نظر

گزارش

سرکوب فعالان مدنی؛ حکم زندان برای اعضای کمپین ژیانه‌وه‌ی کردستان

۸ خرداد ۱۴۰۱
هاوری یوسفی
خواندن در ۵ دقیقه
سرکوب فعالان مدنی؛ حکم زندان برای اعضای کمپین ژیانه‌وه‌ی کردستان