شایا گلدوست
پادکست رنگینکمانی «زیر سقف آسمان» در «ایرانوایر»، مجموعهای است از داستانهای زندگی اعضای این جامعه فارسیزبان به روایت «شایا گلدوست»، زن ترنس و کنشگر مسایل جنسی و جنسیتی.
در اپیزود پانزدهم، داستان زندگی «ملیکا» را می شنوید، فرد اینترسکسی که داستان زندگی خود را روایت میکند. این هنرمند و خواننده رنگینکمانی با وجود تجربه سخت زندگی، علایق و اهدافش را تا به امروز دنبال کرده است. داستان او، قصه دردناک ناآگاهی و سردرگمی است.
ملیکا در بخشی از این پادکست میگوید: «به یاد میآورم که از دوران کودکی مکرر به دکتر مراجعه میکردیم. پدر و مادرم من را پیش دکترهای مختلف میبردند و این موضوع به روتین زندگیام تبدیل شده بود. همیشه در همان دوران کودکی این سوال در ذهنم وجود داشت که من چه تفاوتی با دیگران دارم؟ چرا میبایست مدام به دکتر مراجعه کنم؟ چرا خصوصیترین جای بدنم را معاینه میکنند؟ چه مشکلی وجود دارد؟»
ملیکا میگوید: «در سن پنج شش سالگی دکتر برای من هورمون مردانه تجویز کرده بود و مرتب میبایست به بدنم تزریق میشد. این ترریقها و معاینات مداوم برایم عذابآور و گیجکننده بودند. از بچههای همسن و سالم که سوال میکردم، میدیدم که آنها این مسایل را ندارند و این موضوع بیشتر باعث ناراحتیام میشد.»
«اینترسکس» یا «میانجنسی» یا «بیناجنسی» به افرادی گفته میشود که اندام جنسی، آرایش کروموزومی و یا هورمونها و یا ویژگیهای ثانویه جنسی آنها با معیارهای دوگانه جنسی زن و مرد مطابقت ندارد. به زبان سادهتر، نوزادی متولد میشود که اندام جنسی او با ویژگیها و صفات بیولوژیکی که از نظر علم پزشکی برای جنس زن و مرد تعریف میشود، همخوانی ندارد و متفاوت است. این تفاوتها میتوانند آشکار و از بدو تولد در ظاهر اندام جنسی قابل مشاهده باشند یا این که نهفته و به اندامهای جنسی داخلی، کروموزومها و هورمونهای فرد مربوط باشند و در سالهای بعد و با بالا رفتن سن بروز کنند یا این که هرگز علایمی نداشته و فرد بدون این که بداند، تا پایان عمر با این تفاوتها زندگی کند.
متاسفانه به دلیل باینری بودن جوامع، اکثر افراد اینترسکس نسبت به جنس و اندام جنسی خود دچار سردرگمی هستند و از سوی خانواده و حتی پزشکان به سمت جراحی و گنجاندن خودشان در دوگانه جنسی زن و مرد سوق داده میشوند: «از همان کودکی با وجود این که دکترها سعی میکردند من را به سمت مرد بودن سوق دهند اما بیشتر تمایلات، خواستهها و رفتارهایم دخترانه بودند. خانوادهام با تمایلات دخترانهام مشکلی نداشتند اما دوران ابتدایی را در مدرسه پسرانه گذراندم. بعد از آن هرچه بیشتر ظاهر و رفتارم دخترانه شد، مجبور شدم به مدرسه دخترانه بروم، به این دلیل که در مدرسه پسرانه به شدت اذیت میشدم و مسوولان مدرسه هم از خانوادهام خواسته بودند که مدرسهام را عوض کنند.»
ملیکا در ادامه میگوید: «دکتر از کودکی تلاش کرده بود که با تجویز هورمون تستسترون به اصطلاح خودش من را تبدیل به یک مرد کند اما استفاده از این هورمون برایم عوارض جبرانناپذیری داشت. به مرور در نوجوانی مشخص شد بدنم به تستسترون واکنش درستی نشان نمیدهد. دردهایی را در ناحیه شکم خود احساس میکردم که با معاینات مشخص شد بیضههایی در داخل شکم وجود دارند و با جراحی از بدنم خارج شدند؛ تصمیمی که من به شخصه در آن دخالتی نداشتم.»
ملیکا به دلیل فشارهای زیادی که در تمام سالهای زندگی تجربه کرده بود، بعد از دبیرستان ادامه تحصیل نداد. با تلاش خانواده، دکتر متخصص و آگاهی را پیدا کردند. به گفته خودش، این دکتر اولین پزشکی بود که آگاهانه اینترسکس بودن ملیکا را تشخیص داد و این حق انتخاب را به او داد که جراحی کند یا نکند و این که هویت جنسیتی خود را به درستی بشناسد.
در گذشته نوزادانی را که اینترسکس متولد میشدند و اینترسکس بودن در ظاهر اندام جنسی آنها از ابتدای تولد یا در سالهای اولیه زندگی آشکار بود، تحت عملهای جراحی اجباری قرار میدادند، برای این که در دوگانه زن یا مرد گنجانده شوند، بدون این که خود فرد در این تصمیم دخالتی داشته باشد. اما امروزه توجه به هویت جنسیتی فرد از الزامات بوده و از اهمیت زیادی برخوردار است. از این رو که این جراحیها معمولا بدون بازگشت هستند، باید این فرصت به فرد داده شود تا خود و هویت جنسیتی خود را به درستی بشناسد و برای انجام دادن یا ندادن جراحی و یا مصرف داروهای هورمونی تصمیم بگیرد.
همه مثل ملیکا در شرایطی نیستند که حمایت خانواده را داشته باشند و اجازه این که برای بدن خود تصمیم بگیرند و حق اختیار بر بدن خودش را به رسمیت بشناسند. بسیاری از افراد اینترسکس یا میانجنسی در دوران کودکی تحت عمل جراحی قرار میگیرند، بدون این که هویت جنسیتی فرد در نظر گرفته شود و این عملهای جراحی و درمانهای هورمونی ممکن است آینده فرد را دستخوش تغییرات غیر قابل جبرانی کند.
ملیکا در ادامه میگوید: «با صراحت گفتم خودم را یک دختر هویتیابی میکنم. با وجودی که همه سعی میکردند من را متقاعد کنند که مرد بودن در جامعه ما مزایای بیشتری دارد اما من از دنیای مردها بیزار بودم. تجربیات تلخی که از دوران مدرسه با پسرها برایم مانده بود و احساسی که آن روزها تجربه کرده بودم، بیشتر مرا مطمئن میکرد که میخواهم یک زن باشم. در نهایت پس از پایان دبیرستان تخت عمل جراحی قرار گرفتم و اندام جنسیام را به اندام جنسی منتسب به زنانه شبیهسازی کردند و پس از آن به عنوان یک زن به زندگی ادامه میدهم.»
جراحی اجباری در دوران کودکی ممکن است زندگی و آینده فرد را تباه کند. بسیاری از افراد اینترسکس که در دوران کودکی تحت عملهای جراحی اجباری قرار گرفتهاند، در دوران بزرگسالی مشکلات زیادی را تجربه میکنند؛ مشکلات جنسی، ناباروری، ناتوانی در برقراری رابطه جنسی لذتبخش به دلیل آسیب به اندام جنسی و همچنین مشکلات روحی فراوان که بر اعتماد به نفس و عزتنفس این افراد تاثیر منفی میگذارد.
قصه «سردرگمی» را میتوانید از اینجا گوش کنید.
مطلب مرتبط:
لغتنامه مختصر اصطلاحات حوزه جنس و جنسیت
راهنمای حفظ حریم جنسی و جنسیتی رنگینکمانیها در مراجعه به پزشک
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر