«ایرانوایر»، اولین جلد از کتاب «زنان تاثیرگذار ایران» را منتشر کرد. این کتاب، روایت صد زنی است که بر پیرامون خود، جامعه، علم، هنر، سیاست، فرهنگ، ورزش، اقتصاد و تکنولوژی تاثیر گذاشتهاند، از موانع نظام نابرابر جنسیتی نهراسیدهاند و مسیری را برای رشد و دستیابی زنان ایران به حق برابر انسانی خویش هموار کردهاند. انتخابکنندگان این فهرست، مخاطبانی هستند که باور دارند از این زنان تاثیر گرفتهاند.
ما در جلدهای بعدی، به خدمات دیگر زنان ایرانی که در این مبارزه سهم داشتهاند هم میپردازیم. شما هم میتوانید در این انتخاب سهیم شوید، نظرات خود را برای ما بفرستید و اگر اطلاعات بیشتر و دقیقتری دارید، با ما در میان بگذارید. این نسخه دیجیتال است و تاثیر نظرات و پیشنهادات خود را میتوانید در نسخه چاپی که در ماه آبان منتشر خواهد شد، ببینید.
بهعلاوه، جلد دوم کتاب با نامهایی بیشتر در دست تهیه است. اگر نام زنی که بهنظر شما تاثیرگذار بوده است را در این فهرست نمیبینید، نام و دلیل آنکه او را تاثیرگذار میدانید را برای ما به ایمیل [email protected] بفرستید.
فراموش نکنید که مجموعه کتابهای «زنان تاثیرگذار ایران»، برپایه انتخابهای شما گردآوری میشوند و منتخبانتان میتوانند در هر عرصهای، از فرهنگ، علم، آموزش، پژوهش و کنشگری گرفته تا هنر، ورزش، فعالیتهای خیریه، سیاست، تکنولوژی، کارآفرینی، نوآوری، اقتصاد و ادبیات، گامهای موثری برداشته باشند.
«کتاب زنان تاثیرگذار ایران را میتوانید از این لینک دانلود کنید»
***
«شیرین عبادی»، حقوقدان و وکیل، نخستین ایرانی است که توانسته جایزهی صلح نوبل را از آن خود کند. او همچنین اولین زنی است که در تاریخ دادگستری ایران به ریاست دادگاه برگزیده شد، مقامی که البته در پی انقلاب ۵۷ از او گرفته و به چند سال خانهنشینی وی منجر شد. شیرین عبادی که وکالت پروندههای جنجالی بسیاری را در ایران بر عهده داشت، در پی فشار جمهوری اسلامی و تهدید به مرگ و پیرو انتخابات جنجالبرانگیز ریاستجمهوری سال ۸۸ و بستهشدن دفتر کانون مدافعان حقوق بشر توسط وزارت اطلاعات، ایران را ترک کرد.
شیرین عبادی در ۳۱ خرداد ۱۳۲۶ در همدان متولد شد. پدر او هنگام تولد وی ریاست ادارهی ثبت شهر همدان را بر عهده داشت و استاد حقوق تجارت بود. شیرین در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکدهی حقوق شد و پس از پایان دورهی دانشگاه در کنکور دادگستری پذیرفته شد. او پس از آنکه ۶ ماه در امر قضاوت دورهی کارآموزی را گذراند، در اسفند ماه ۱۳۴۸، به عنوان قاضی در ایران فعالیت خود را به شکل رسمی شروع کرد. او همزمان با قضاوت به تحصیل خود نیز ادامه داد و با درجهی ممتاز در رشتهی حقوق خصوصی فارغالتحصیل شد و در سال ۱۳۵۳ ریاست شعبهی ۲۶ دادگاه شهرستان را بر عهده گرفت.
در پی انقلاب ۵۷ و روی کار آمدن حکومت مذهبی، شیرین عبادی و سایر زنانی که قاضی بودند از قضاوت کنار گذاشته شدند. او منشی دادگاهی شد که پیشتر ریاست آن را بر عهده داشت. به گفتهی خودش اما ادامهی وضعیت برایش «غیرقابل تحمل» شده بود: «بنابراین تقاضای بازنشستگی قبل از موعود کردم که با آن موافقت شد.» اما ارائهی لایحهی قانون مجازات اسلامی در سال ۶۰ که درگیریهای بسیاری در پی داشت، باعث شد شیرین عبادی به خانهنشینی خود پایان دهد: «وقتی برای اولین بار خواندم باور نکردم، دوباره خواندم و فکر کردم بد نوشته شده. برای بار سوم که خواندم فهمیدم که واقعاً زن را نیمی از انسان تصور میکنند.» طبق این قانون حقوق زنان در تمام مسائل از جمله دیه، حضانت، ازدواج و طلاق نقض شد.
شیرین عبادی توانست در سال ۱۳۷۰ پروانهی وکالت خود را اخذ کند. پیشتر در مقالههای جنجالی که در «جامعهی سالم » و «ایران فردا» منتشر شد به نقض حقوق زنان اعتراض کرده بود. شیرین عبادی در روایت روزهای اول کاری خود میگوید: «در ابتدای کار، هر دعوایی را قبول میکردم؛ اما خیلی زود فهمیدم که وکیل در دادگاه باید رشوه دهد تا کارش پیش برود. تابلویی به دفترم زدم که به علت شرایط خاص دادگاهها از پذیرش دعوا معذورم و فقط مشاوره میدهم. تا آنکه به پروندههایی برخوردم که کسی وکالت آنها را قبول نمیکرد.»
اولین پروندهی جنجالی که وکالت آن را شیرین عبادی بر عهده داشت پروندهی «لیلا فتحی» بود، دختری یازدهساله که بر اثر تجاوزهای مکرر جان باخته بود. وکالت پروندههایی از زنان و کودکان باعث شد که عبادی در سال ۱۳۷۴ انجمن حمایت از حقوق کودکان را تأسیس کند. یک سال و نیم پس از راهاندازی این انجمن، عبادی با قبول پروندهی «آرین گلشنی» به قانون حضانت اعتراض کرد. آرین دختری بود که با اتکا به قانون حضانت تحت سرپرستی پدرش بود و زیر شکنجهی نامادری جان باخت. شیرین عبادی همچنین از بنیانگذاران کانون مشارکت در پاکسازی مین است. وی در سال ۲۰۰۶، با کمک سایر زنانِ برندهی صلح نوبل «مؤسسهی زنان نوبل» را، که مؤسسهای است غیرانتفاعی و هدف آن کمک به بهبود وضعیت زنان در جهان است، تأسیس کرد.
این حقوقدان وکالت پروندههای جنجالی دیگری را نیز برعهده داشته است، مانند «پروندهی قتل فروهرها» و «عزت ابراهیمنژاد» از کشتهشدگان کوی دانشگاه. او هنگام مطالعهی اسناد پروندهی قتل فروهرها نام خود را در «لیست ترورهای آینده» یافت که به امضای وزیر اطلاعات وقت «قربانعلی دری نجفآبادی» رسیده بود.
شیرین عبادی همچنین در سال ۲۰۰۰ برای پروندهی «نوارسازان»، یکی از بزرگترین پروندههای قضایی جمهوری اسلامی که پرده از مشارکت مقامات قضایی در حمله به کوی دانشگاه برمیداشت، به مدت سه هفته بازداشت شد. او همچنین وکیل پروندهی «زهرا کاظمی»، خبرنگار کانادایی-ایرانی، نیز بود که در زندان اوین کشته شد.
شیرین عبادی در سال ۱۳۸۰ کانون مدافعان حقوق بشر را تأسیس کرد و در سال ۱۳۸۲ توانست برندهی جایزهی صلح نوبل شود، جایزهای که مقامات جمهوری اسلامی و «محمد خاتمی»، رئیسجمهور وقت، آن را سیاسی و بیارزش دانستند. شیرین عبادی از محل درآمد این جایزه به خانوادهی زندانیان کمک کرد، کارگاههایی برای ارتقای آگاهی حقوقی به راه انداخت و شورای ملی صلح را پایهگذاری کرد. اما این جایزه را جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۸، به بهانهی «عدم پرداخت مالیات» ضبط کرد و بعد از مدتی برگرداند.
جنجالهای پروندههایی که شیرین عبادی وکالت آنها را پذیرفته بود از یکسو و وکالت بهاییان از سوی دیگر او را با تهدید به مرگ مواجه کرد و در نهایت عبادی را به ترک وطن کشاند.
«نرگس توسلیان»، فرزند شیرین عبادی که او نیز حقوقدان است، در توصیف مادرش میگوید: «بیشترین تأثیرگذاری مادرم در بومیکردن حقوق بشر بوده. هرچند که او به شدت با فرضیهی نسبیت فرهنگی مخالف و معتقد است که چیزی به اسم حقوق بشر غربی یا شرقی، اسلامی یا بودایی وجود ندارد و نسبیت فرهنگی را تنها بهانهای برای توجیه نقض حقوق بشر میداند، به بومیسازی حقوق بشر به شدت معتقد بوده و آن را وظیفهی مشترک اندیشمندان و فعالان هر جامعهای برمیشمرد. به همین دلیل است که همواره در به چالش کشیدن قوانین و سنتهای تبعیضآمیز در جوامع اسلامی از نظر نواندیشان دینی استفاده کرده است. او سعی داشته تا حقوق را به زبان ساده بیان کند؛ به طوری که برای مخاطب غیرحقوقی هم قابل فهم باشد و در این خصوص تألیفات متعددی در زمینهی حقوق زن، حقوق کودک، حقوق پناهندگان، حقوق پزشکی، حقوق معماری و حقوق ادبی و هنری داشته است.»
شیرین عبادی در پی انتخابات سال ۸۸ کشتهشدن مردم را توسط نیروهای جمهوری اسلامی در سازمان ملل مطرح کرد. اما جمهوری اسلامی نه تنها اموال او را ضبط و حراج کرد بلکه همسر او تحت فشار به اعتراف علیه وی مجبور شد و خواهرش نیز، برای تحت فشار قرار دادن او، مدت سه هفته را در بازداشت بود.
عبادی اما طی این سالها، ضمن ریاست «کانون مدافعان حقوق بشر» و «مرکز حامیان حقوق بشر»، گزارشهای ماهیانهای را به دو زبان در خصوص موارد نقض حقوق بشر در ایران منتشر میکند. او همچنین تریبون آزاد وکلا را تأسیس کرده که در آن جمعی از وکلا به صورت داوطلبانه گرد هم آمدهاند و، در مواردی که کانون وکلا از وکیل تحت فشار یا زندانی حمایتی نمیکند، با انتشار بیانیه و مکاتبه با سازمانهای بینالمللی از آن وکیل حمایت میکند. عبادی طی سالهای اخیر با نوشتن مقالاتی در مورد طرحها و لوایح در آستانهی تصویب به اطلاعرسانی در خصوص حقوق مردم میپردازد و ورکشاپها و سمینارهای آموزشی در این خصوص برگزار میکند. او همچنین به تدریس دورههای کوتاهمدت در دانشگاهها پرداخته است.
عبادی جوایزی همچون مدال لژیون دونور، انگشتر آزادی بیان، حقوق بشر فلیکس ارماکورا و منهای کشور کره را از آن خود کرده است. وی همچنین دارای دستکم ۲۵ دکتری افتخاری از دانشگاههای مختلف امریکا، اروپا و آسیا است. چند ده کتاب در زمینههای مختلف حقوقی و اجتماعی چاپ و منتشر کرده است که بسیاری از آنها به زبانهای زندهی دنیا نیز ترجمه شدهاند. او شهروند افتخاری شهر پاریس است و دولت فرانسه در سال ۲۰۱۱ خیابانی را در شهر «پواتیه» به اسم او گذاشت.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر