ناتاشا اشمیت
احمد شهید، گزارشگر ویژۀ شورای حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران این روزها بیشتر از همیشه مورد توجه است. بعد از دیدار کاترین اشتون با فعالان مدنی در تهران و اظهارات بان کی مون درباره وضعیت حقوق بشر در ایران، گزارش و اظهارات او نیز خشم رهبران ایران را کامل کرد و موجی از انتقادها علیه او برانگیخته شد. با این حال به نظر می رسد او به این انتقادات و حملات لفظی عادت کرده و سعی می کند کار خودش را انجام دهد. به بهانه انتشار سومین گزارش او درباره وضعیت حقوق بشر در ایران، ایرانوایر با احمد شهید به گفت و گو نشسته است. بخش اول این گفت و گو، پیش روی شماست.
این سومین گزارش شما دربارۀ حقوق بشر در ایران است. چه چیزهایی از گزارش قبلی تاکنون تغییرکردهاند؟
تفاوت اصلی بین گزارش سال پیش و گزارش امسال را میشود «عامل روحانی» نام نهاد. این تفاوت در گفت و گوی دوطرفه با نمایندگان ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل کاملا آشکار بود. پاسخهای هیئت نمایندگی پیشین تفاوت زیادی با پاسخهای امروز داشت. پاسخهای امروز بسیار متعادلتر بودند. با این حال، آنچه در درون ایران اتفاق میافتد، تناقضآمیز است. از یک طرف، حکومت روحانی میگوید که میخواهد به مسائل حقوق بشر توجه کند و از طرف دیگر آنچه در عمل اتفاق میافتد، بسیار مشوش کننده است، بخصوص در رابطه با افزایش اعدامها. وعدههایی داده شده ولی فقط در کلام، نه به صورت عملی، این یکی ازنگرانیهای اصلی من است. واقعا آنچه در عمل صورت میگیرد بسیار ناراحت کننده است. تا به حال تعداد اعدامها تقریبا 200 مورد بالا رفته است. نگرانی اصلیِ دیگر، ادامه روند توقیف و ایجاد محدودیت برای رسانههاست.
از گزارشهای قبلی چه نتایجی حاصل شده است؟ به طور کلی، هدف اصلی این گزارش و گزارشهایی مانند آن چیست؟
هدف اصلی این گزارشها، جلب توجه افکار عمومی و همچنین حفظِ توجه به کارکرد ایران در زمینۀ حقوق بشر است. در وضعیت عادی که تحقیق خاص در مورد یک کشور خاص صورت نمی گیرد، گزارشها از طریق سازمان های فعال هر چهار سال یک بار منتشر می شوند ولی در این میان مردم خبر ندارند که بین دو گزارش چه گذشته است. اما وقتی که کارکرد یک حکومت، سالانه مرورِ میشود، گزارشی مستقل دربارۀ رویدادها در دست دارید که بر اساسش میتوانید با آن حکومت وارد بحث شوید. این گزارش برای آن کشور هم فرصت و موقعیتی است که بتواند به مسائل مطرح شده پاسخ دهد. اکنون مشخص است که در ایران، هر وقت این گزارش ها منتشر میشوند، بحث های داخلی شروع می شود. بین خودشان بحث میکنند که چگونه به مسائل مطرح شده در گزارش پاسخ بدهند. در عین حال، قربانیان هم احساس میکنند که این پرونده و رسیدگی سالانه، برای آنها ایمنی بیشتری با ثبت مواردشان تامین میکنند. نکته مهم اینکه هیات تازه ای که نماینده ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل است، لحنی متفاوت از سالهای گذشته داشت. ایران همچنان مدعی است که پروندهاش، پروندهای سیاسی است، با این حال، سطح تعرض کلامی آنها مثل سالهای پیش نبود و هیئت نمایندگی ایران جدیت بیشتری برای درگیرشدن در مسائل نشان داد. البته در سالهای گذشته هم در میان مقامات و گروهها افرادی پیدا میشدند که میخواستند راهی برای مقابله با مسائل مطرح شده در گزارش پیدا کنند. برای نمونه، وقتی که قبلا دربارۀ اوضاع زندانها حرف زدم، متوجه شدم دستور دادهاند اوضاع زندانهای کشور را بررسی کنند. بنابراین وقتی گزارش ما مسائلی را مطرح میکند و این مسائل در شورای حقوق بشرِ سازمان مطرح میشوند و رسانههای بینالمللی به آن توجه میکنند، یعنی وقتی که در انظار عمومی قرار میگیرند، مقامات ناچار میشوند توجه نشان دهند و راهی برای برخورد با مساله و حل مشکل پیدا کنند.
شما نتوانستید برای تهیه این گزارش به ایران سفر کنید. بنابراین حکومت ایران و دیگران میتوانند شما را متهم کنند که گزارش تان دقیق نیست. بدون سفر به کشور، تا کجا میتوانید به اساس این گزارش مطمئن باشید؟
35 سال پیش که بررسی سالانه مسائل حقوق بشر در کشورهای مختلف شروع شد، عدم امکان سفر به یک کشور مانع بزرگی بود، اما حالا با پیشرفت در ارتباطات و تکنولوژی اطلاعاتی، این مسالۀ کم اهمیتتر شده است. در سه سال گذشته، ما اطلاعات بسیاری ازافراد مختلف دریافت کردهایم که بسیاری از آنها ساکن ایران هستند. بله، میشود گفت که با سفر به کشوری امکان ترسیم تصویر متعادلتری از آن کشور به دست می آید اما در عین حال باید دقت کرد وقتی به کشور دیگری میروید – این قبلا در مورد پرونده کشورهای دیگر پیش آمده – بسیاری هستند که میخواهند با گزارشگر حرف بزنند ولی میترسند گیر بیفتند و مجبور شوند تاوان پس بدهند. پس رفتن به یک کشور به این معنا نیست که لزوما تصویر کاملتر یا دقیق تری به دست خواهید آورد. در واقع، همه چیز بستگی دارد به درستی تصمیم تان در این که با چند نفر گفت و گو میکنید، بر چه اساسی انتخاب شان میکنید و چطور به صحت حرف شان اطمینان میکنید.
حکومت ایران می گوید کسانی که با آنها صحبت میکنید، افرادی ضد اسلامی و ضد انقلابی هستند. چه پاسخی برای این اتهام دارید؟ در تهیۀ گزارش به چه منابعی تکیه دارید؟
حکومت ایران میگوید منابع من قابل اعتماد نیستند، مثلا سازمانهای تروریستی، ضد حکومت و ضد اسلام هستند. اما این حرفی کلی است، آنها در نظر نمیگیرند که با چه کسانی حرف زدهام و به چه منابعی رجوع کردهام. من به منابع رسمی رجوع میکنم، به ترجمۀ رسمی قانون اساسی، به قوانین عمومی و جزائی کشور و به بیانیههای رسمی روسای دولت و نمایندگان مجلس. بنابراین، گزارش من تا حدود زیادی بر اساس اظهارات و گزارش های رسمی تهیه میشود، از جمله گزارشهای دولت درباره حقوق بشر به دیگر ادارات سازمان ملل. متاسفانه، در بسیاری ازکشورهایی که در آنها حقوق بشر یک معضل است، خط میان ضددولتی بودن و تروریست بودن و یا غیرقابل اعتماد بودن بسیار نازک است. وقتی حقوق کسی که با حکومت مساله دارد، نقض میشود، درست در این جاست که حقوق بشر در مخاطره قرار میگیرد، مهم نیست او چه موضعی دارد. پس جای تعجب نیست اگر بسیاری از کسانی که با آنها گفت و گو کردهام، از جمله کسانی که در زندان هستند، متهم به ضد دولتی بودن میشوند، ولی ضد دولتی بودن جنایت نیست. مخالفت با سیاستهای یک حکومت یا با رهبرانش نباید جنایت به حساب بیاید و کسی را تبدیل به تروریست کند.
به نظر شما، دلیل این که از خرداد امسال که روحانی به ریاست جمهوری انتخاب شد، تعداد اعدامها افزایش یافته، چیست؟ آیا قدرت حاکمه سعی دارد قدرت بخش اجرایی حکومت، یعنی دولت روحانی را محدود کند؟ آیا از دست جامعۀ بینالمللی کاری برای وادارکردن حکومت به کاهش اعدامها برمیآید؟
نکتۀ اول این است که حکومت ایران دقیق بودن ارقام من را انکار نمیکند. از سال 2004 تا به حال، تعداد اعدامها از حدود 99 نفر به نزدیک 700 نفر رسیده و این رقم بالایی است، به هرترتیب که حساب کنید، چه به طور مطلق و چه به طور نسبی. این که داستانِ پشتِ بالا رفتن اعدامها چیست، فقط میشود حدس زد. اعدام بالاترین مجازات ممکن است و من حتی تعداد کسانی را که عفو شدهاند یا علیرغم محکومیت به اعدام به بالای دار نرفتهاند، را در ارقامم منظور نکردهام. این که چرا بعد از انتخابات شمار اعدام ها بالا رفته است، فعلا قضاوتی ندارم. باید بیشتر در مورد آنچه دارد اتفاق میافتد اطلاع کسب کنم. البته غیرعادی نیست که وقتی یک دولت یا رهبرانی میخواهند در راه اصلاحات پیش بروند، مخالفانی پیدا میکنند که سعی دارند سد راهشان شوند، اما جهش بزرگیست که بگوییم دارند از جسم و جان انسانها استفاده میکنند. این چیزیست به کلی متفاوت. تئوریهای مختلفی دراین باره عرضه شدهاست و من میخواهم دربارۀ بعضی ازآنها تحقیق کنم، ازجمله این که آیا تغییر در قوانین باعث افزایش تعداد اعدامها شده است یانه. اما آخرین چیزی که میخواهم دربارهاش فکرکنم این است که درجدال میان جناحها مردم میتوانند تبدلیل به تلفات جانبی شوند.
ثبت نظر