از ۸آذر۱۳۷۶ تا ۸آذر۱۴۰۱، از عمر ما ۲۵ سال گذشت. در این ربع قرن اما، مفهوم برخی کلمات، واژهها و افعال در ایران عوض شد؛ بعضی احساسات معنی گرفتند و برخی علایق، رنگ باختند.
۸آذر۱۳۷۶، بیآنکه جامعه از پیش آماده باشد، پس از آخرین سوت «ساندرو پل»، مردم در سراسر ایران به خیابانها ریختند و صعود ایران به جامجهانی ۱۹۹۸ فرانسه را جشن گرفتند.
۸آذر۱۴۰۱، درحالیکه شهرهای ایران زیر چکمههای سرکوبگران قُرق شده بود، با سوت پایان مسابقه ایران و آمریکا، مردم ایران برای پیروزی حریف به خیابانها ریختند، جشن گرفتند و فریاد زدند.
میان آن تیم ملی که مقابل استرالیا به تساوی ۲ بر ۲ رسید و مردم را به خیابان کشید، با آن تیمی که شکست خوردنش مایه شادمانی مردم شد، فاصلهای به عمق رنگ باختن مفهوم کلمات و تغییر رفتار بازیکنان از «ملی» به «حکومتی» بود.
همزمان با حضور تیم فوتبال جمهوری اسلامی در رقابتهای ۲۰۲۲، برخی خبرنگاران ورزشی در زندان بودند. «نیلوفر حامدی»، «سعیده فتحی»، «احسان پیربرناش» و «آریا جعفری»، از شناخته شدهترین خبرنگاران و عکاسانی بودند که در زمان برگزاری این مسابقات نهتنها فرصت تهیه گزارش و خبر از این بازیها را نداشتند، که حتی اجازه تماشای آزادانه این بازیها را از دست دادند.
«ایرانوایر» با احسان پیربرناش و سعیده فتحی، دو خبرنگار ورزشی که یک سال پیش چنین روزی و همزمان با دیدار تیمهای ایران و آمریکا در زندان بودند، گفتوگو کرده است.
***
تجربهای متفاوت، از تماشای فوتبال در زندان
سعیده فتحی، روزنامهنگار ورزشی، عصر یکشنبه ۲۴مهر۱۴۰۱ در خانهاش در تهران بازداشت شد. او یک سال پیش در چنین روزی، در زندان «اوین» بود.
احسان پیربرناش، خبرنگار ورزشی، سردبیر سایت «بانک ورزش» و طنزنویس اجتماعی، ۶آبان۱۴۰۱ توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت شد. او نیز در زمان برگزاری رقابتهای جامجهانی ۲۰۲۲ در زندان قائمشهر در حبس بود.
سعیده فتحی به ایرانوایر میگوید: «در زمان بازجوییها چون میدانستند من خبرنگار ورزشی هستم، مدام میگفتند و وعده میدادند که وقتی بازجوییها تمام شود، تو را به بخشی میبریم که تلویزیون داشته باشد و جامجهانی را هم ببینی؛ اما دروغ گفتند. ما تلویزیون نداشتیم، حتی وقتی درخواست کردیم که برای ما یک رادیو کوچک بیاورند، مخالفت کردند. وقتی گفتیم لطفا یک رادیو در راهرو قرار بدهید که صدای بازی را بشنویم هم مخالفت کردند. در نهایت قرار شد اتاق بغلی ما که تلویزیون داشت، صدا را بالا ببرد تا ما هم بشنویم. گاهی وقتها دخترهای آن بند سرشان را میآوردند کنار در و خبر میدادند. مثلا قبل از بازی انگلیس گفتند بچهها سرود را نخواندند؛ همه خوشحالی کردند.»
احسان پیربرناش اما میگوید که بخش آنها تلویزیون نداشته و فقط یک روز پیش از آغاز رقابتهای جامجهانی قطر، برای آنها تلویزیون آوردهاند: «یکی از بچههایی که از زندان آزاد شده بود، برای ما تلویزیون خرید. چون میدانست که تلویزیونمان سوخته و بچهها هم میخواهند جامجهانی را ببینند. خب میدانید که قائمشهریها همه فوتبالی هستند؛ زن و مرد هم ندارد. برای همه بچههای زندان مهم بود که بازیها را ببینند.»
محسنیاژهای گفت درهای زندان باز میشود، تلویزیون را جمع کردند
سعیده فتحی یک اتفاق ویژه در زندان اوین، پیش از دیدار تیمهای ایران و آمریکا را روایت میکند. او میگوید: «بعد از بازی ولز، اخبار صداوسیما مصاحبهای از غلامحسین محسنیاژهای، رییس قوهقضاییه پخش کرد که در آن میگفت از فردا، درهای زندان را باز میکنیم و زندانیهایی که در جریان اعتراضات بازداشت شدهاند، آزاد میشوند. فردای آن روز همه زندانیان به درها میکوبیدند و میگفتند رییس قوهقضاییه گفته درها را باز میکنید، چرا درها باز نمیشوند؟ چرا آزادمان نمیکنید؟ زندانبانها آمدند و گفتند هرکس گفته شما آزاد هستید، خودش بیاید و شما را آزاد کند. یکی از آنها هم با صدایی بلند گفت که آقایان نشستهاند در اتاقشان حرف میزنند، شما را به جان ما میاندازند. فردای آن روز رییس زندان دستور داد تمام تلویزیونها باید جمع شود. ما دیگر حتی برای بازی آمریکا، همان یک تلویزیون و صدایش را هم نداشتیم.»
بازداشت شد، چون برای شکست تیم فوتبال شادی کرده بود
احسان پیربرناش با یادآوری روزهای جامجهانی در زندان قائمشهر میگوید که جو زندان، هم فوتبالی بود و هم دوگانه در احساسات. او اینگونه روایت میکند: «بچهها دو دسته شده بودند. یک گروه که میخواستند این تیم در بازیهایش شکست بخورد و گروهی که این تیم را دوست داشتند. جمعیتی که تعدادشان بیشتر بود میگفتند این تیم، ملی نیست؛ متعلق به حکومت است. گروه دیگر اما همچنان نظرشان این بود که این تیم میتواند حال مردم را خوب کند و آن را متعلق به خود مردم میدانستند.»
احسان پیربرناش میگوید این فضا آرام آرام در جریان بازیها شکست و قبل از دیدار آمریکا، فضا تقریبا یک دست شده بود: «چیزی که برای من بعد از بازی آمریکا عجیب بود، شادی زندانیهایی بود که تا قبل از جامجهانی، این تیم را هنوز دوست داشتند. حتی آنها هم از شکست و حذف این تیم خوشحال بودند.»
او میگوید که خبر شادی مردم در خیابانها پس از شکست تیم فوتبال مقابل آمریکا را از زبان زندانبانها شنیده بود: «تعجب نکردم که مردم در خیابان شادی کرده بودند. برای شخص من، آن اعزامهای گزینشی به جامجهانی و اتفاقاتی که قبل از بازیها افتاد، تکلیف را روشن میکرد. چیزی که برایم عجیب و آن روزها جالب میآمد، این بود که فردای بازی یک نفر را به زندان آوردند که جرمش شادی کردن در خیابان بهخاطر پیروزی آمریکا بود. یعنی چون از باخت تیم ملی خوشحال بود، بازداشت شد و به زندان رفت.»
مردم شادی کردند، تقصیر شماست
سعیده فتحی که نه بازی با آمریکا را دید و نه شنید، میگوید که در جریان مسابقه، دختران زندانی از طریق یک خط ارتباطی که به نگهبانی وصل بود از نتیجه بازی باخبر میشدند. او میگوید: «یک چیزی بود مثل آیفونهای خانهها که دکمهای داشت. فشار که میدادید میتوانستید با نگهبانی حرف بزنید. دخترها زنگ میزدند و نتیجه را میپرسیدند. ما هرازگاهی سروصدای زندانبانها را مینشیدیم، ولی نمیدانستیم چه اتفاقی افتاده است.»
او میگوید در پایان بازی، یکی از زندانبانها بر سر زنان بازداشت شده که نتیجه بازی را پرسیده بودند، با صدایی بلند فریاد زده بود. سعیده فتحی او را زندانبانی معرفی میکند که به یکی از زندانیان زن گفته بود: «خودم وقتی حلقه دار را گردنت انداختند، زیر چارپایهات میزنم.»
سعیده فتحی میگوید: «او فریاد میزد و میگفت شما وطن فروش هستید. همهاش زیر سر شماست. کدام آدم وطن دوستی وقتی تیم کشورش به آمریکا باخته به خیابان میآید و شادی میکند؟»
او همچنین میگوید دختران محبوس، در جواب نگهبان بند زنان گفته بودند: «ما که اینجا هستیم. چه ربطی به ما دارد؟» و نگهبان فریاد زده بود: «همین هم تقصیر شماست.» سعیده فتحی میگوید که باورش نمیشد مردم برای برد آمریکا به خیابان آمده باشند.
تیم حکومت، تیم مردم، شلیک به مهران سماک
ساعاتی پیش از دیدار تیمهای فوتبال ایران و آمریکا، «محمد مخبر»، معاون اول رییسجمهور و «حمید سجادی»، وزیر وقت وزارت ورزش و جوانان، با حضور در رختکن این تیم، حوالههای واردات خودرو بازیکنان را به آنها اهدا کردند. همان روز و در همان رختکن، پاداش ۲۰ هزار دلاری بازیکنان برای پیروزی مقابل ولز و ۱۰ سکه اهدایی «ابراهیم رئیسی» نیز به بازیکنان اهدا شد؛ تلاشهایی برای وابسته کردن کامل بازیکنان به حکومت.
ساعاتی پس از شکست تیم فوتبال جمهوری اسلامی مقابل آمریکا، «مهران سماک»، شهروند ۲۷ساله در محله «چراغ برق» بندر انزلی، در ماشین خود و به جرم «بوق زدن اعتراضی» و «شادی برای حذف تیم فوتبال»، از ناحیه سر هدف شلیک مستقیم گلوله نیروهای امنیتی قرار گرفت و کشته شد.
نمک روی زخم را اما یک روز بعد «سعید عزتالهی»، یکی از بازیکنان تیم فوتبال پاشید. او در استوری اینستاگرامش خطاب به مهران سماک که با او در تیمهای پایه ملوان همبازی بود، متنی نوشت و در آن، «مردم ایران» را به «منیت» و «حسادت» محکوم کرد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر