«ایرانوایر» در ادامه پروژه خود در مورد آموزش و آگاهیبخشی درباره هولوکاست، ماه گذشته با همکاری «موزه یادبود هولوکاست آمریکا»، میزگردی آنلاین را با حضور «آندریا گیتلمن»، مسوول سیاستگذاری «مرکز پیشگیری از نسلکشی»، برگزار کرد.
پس از سال ۱۹۴۵ که جهان گستره عظیم هولوکاست – تلاش نظاممند برای کشتار یهودیان در اروپا – و ابعاد هولناک آن را به چشم دید و به رسمیت شناخت، واژه «نسلکشی» وضع شد، «کنوانسیون نسلکشی» تصویب شد، و هنجارهای جدیدی برای عدالت و پاسخگویی بینالمللی تثبیت شد.
واکنش جهان به ابعاد هولناک هولوکاست، به درک تازهای از عدالت بینالمللی و حقوقبشر انجامید. مقامات جمهوری اسلامی ایران، به کرات هولوکاست را انکار کردهاند و کتابها، کارتونها، فیلمها، و دیگر محصولات رسانهای را در جهت انکار هولوکاست و ترویج اندیشههای یهودستیزانه تهیه و منتشر کردهاند. بااینحال، در برههای که ایران یکی از متلاطمترین دوران تاریخ مدرن خود را تجربه میکند و بسیاری از ایرانیان درباره سازوکارهای عدالت در دوران گذار در ایران بحث و گفتوگو میکنند، هولوکاست و عدالت در دوران گذار در اروپای پس از جنگ جهانی دوم، میتواند درسهایی در اختیار آنها بگذارد که بتوانند به درک بهتر و عمیقتری از مفهوم عدالت در دوران گذار دست یابند.
از سال ۲۰۲۱، ایرانوایر با «موزه یادبود هولوکاست آمریکا» همکاری کرده تا آموزش هولوکاست را در اختیار مخاطبانی جدید، و بهخصوص جوانان ایرانی، قرار دهد، بر اهمیت آن تاکید و با اطلاعات و تبلیغات کاذب کارزارهای حکومت ایران مقابله کند. ما برای آشنایی بیشتر مخاطبان ایرانیمان، تحقیق دیگری هم منتشر کردهایم با عنوان «پروژه سرداری: ایران و هولوکاست.»
در این میزگرد، «پگاه بنیهاشمی»، کارشناس حقوق و پژوهشگر ارشد مدرسه حقوق دانشگاه شیکاگو، «لادن برومند»، فعال حقوقبشر و یکی از موسسان «بنیاد عبدالرحمان برومند؛ برای حقوقبشر در ایران»، «آزاده پورزند»، فعال حقوقبشر و موسس «بنیاد سیامک پورزند»، «امید شمس»، از نویسندگان ایرانوایر و دکترای حقوقبشر از دانشگاه پورتسموث انگلستان، و «آرش عزیزی»، نویسنده و پژوهشگر تاریخ در دانشگاه نیویورک، گیتلمن را همراهی کردند.«مازیار بهاری»، موسس ایرانوایر، گرداننده این میزگرد بود.
سوالهای محوری بحث ما عبارت بودند از: عدالت در دوران گذار چیست و اینکه آیا روش یا فرایندی وجود دارد که برای رسیدن به آن توصیه شده باشد؟ و اگر چنین فرایندی وجود دارد، مولفهها و اصول اساسی آن کداماند؟
***
۱. عدالت در دوران گذار معانی مختلفی دارد
گیتلمن، عدالت در دوران گذار را اینطور تعریف میکند: «فرایندها و واکنشهایی که جوامع برای درمان و بازیابی خود از جنایتهای دستهجمعی، خشونتها یا تنشهای دستهجمعی و یا دیگر موارد جدی نقض حقوقبشر نشان میدهند. سوالی که عدالت در دوران گذار بهدنبال جواب آن است، این است که چطور یک جامعه خود را از نو پیدا میکند؟ چهطور پس از تحمل خشونتها و ضربهها و تنشهای شدید، خود را از نو میسازد؟»
عدالت در دوران گذار، یک فرمول کلی ندارد. بسته به شرایط و پیشزمینههای متفاوت، روندهای عدالت در دوران گذار هم میتواند فرق کند: مستند، دستهبندی کردن، و فهم رویدادهای گذشته، دادگاهی و پاسخگو کردن عاملان جنایت و خشونت، پرداخت غرامت و جبران خسارت به قربانیان، تلاش برای جلوگیری از جنایات آینده، و ترمیم و اصلاح نهادهایی که در جنایات گذشته سهم داشتهاند. برای بعضی از قربانیان، یافتن حقیقت و علنی کردن آن میتواند اصل محوری باشد، حال آن که برای بعضی دیگر، وظیفه اصلی، دادرسی و پیگردهای قانونی برای عاملان جنایت است.
نکته مهم این است که افراد مختلف میتوانند برداشتهای متفاوت و متعارضی از این داشته باشند که در چه زمانی و تحت چه شرایطی عدالت بهدست میآید؟ از نظر گیتلمن، نکته اساسی این است که نیازها و انتظارات شخصی، با شرایط واقعی و شرایطی که از نظر سیاسی ممکن است، منطبق شوند.
با اینکه عدالت در دوران گذار همیشه وابسته به شرایط و پیشزمینه خاصی است، ولی اصول کلیای هم وجود دارد که بررسی آن میتواند مفید باشد. گیتلمن میگوید «با جدیت درباره آنچه اتفاق افتاده فکر کنید، برای بازیابی قربانیان و جبران خسارت به آنها اقدام کنید، و به فکر آیندهای صلحآمیز باشید.»
آنطور که گیتلمن توضیح میدهد، هر موقعیتی شرایط و ویژگیهای خاص خودش را دارد، و عدالت در دوران گذار درصورتی کارآ و موثر خواهد بود که گروههای مختلف اجتماعی، منافع و خواستههای خود را بهخوبی تشخیص دهند. عدالت زمانی به هدف درازمدت بازسازی جامعه و پیشگیری از بازگشت جرم و جنایت میرسد، که «قربانیان احساس کنند که به نیازهایشان به اندازه کافی پرداخته شده است، و به این نیازها زمانی به اندازه کافی پرداخته خواهد شد، که به تعیین رفتار و کارکرد عدالت کمک کنند.»
۲. آمادهسازی برای عدالت از همین الان شروع میشود
یکی از موضوعاتی که در میزگرد به آن پرداخته شد، این بود که پیش از آنکه اصلا «گذاری» اتفاق بیفتد، عدالت چه شکل و رفتاری داشت؟
در ایران، رژیمی سرکوبگر در قدرت است. درحالحاضر، جنایتهایی دارد اتفاق میافتد؛ ولی چه کارهایی میشود کرد؟ چطور میتوان گفتوگو را شروع کرد؟ چطور میتوانیم همین الان شرایط را برای عدالت در دوران گذار در آینده آماده کنیم؟
آزاده پورزند میگوید ایران گذشتهای دارد، «ولی هنوز نتوانستهایم همه آن گذشته را فرا بخوانیم، چون حاکمان کشور هنوز حقوقبشر را در سطحی گسترده نقض میکنند. به یک معنا، عدالت در در دوران گذار مثل تصور آیندهای زیبا و مجلل است، ولی در عین حال، باید از جایی گفتوگو را شروع کنیم.»
در ادامه این صحبت، گیتلمن میگوید که «حتی وقتی که گذار یا تکامل بهنظر خیلی دور میرسند، هنوز کارهای بسیار زیادی را میتوان برای پیش بردن عدالت در دوران گذار انجام داد. گاهی وقتها میتوان کار را شروع کرد، حتی اگر هیچ تغییر یا گذار خاص و مهمی هم صورت نگرفته باشد. مثلا میتوان آنچه را در کشور در حال وقوع است مستند کرد، یا کمکهای مالی جمعآوری کرد و برنامههایی را سازماندهی کرد.»
گیتلمن مثال برمه را میآورد که، «حتی وقتی هیچ گذاری در کار نبود، حتی وقتی جنایات کاملا حی و حاضر بودند، گروههای جامعه مدنی همچنان دورهم جمع میشدند تا برنامهریزی و سازماندهی کنند، تا رویدادها را مستند کنند، و بسیاری کارهای دشوار دیگر که تا سالها سال بعد، به آنها در ادامه مسیر کمک کرد.»
۳. قربانیان باید حامیان و سخنگویان خود باشند
قربانیان نه فقط باید بدانند که به چه چیزهایی نیاز دارند، بلکه باید این خواستهها را در فضای عمومی هم مطرح و از آنها دفاع کنند. این، باری است بر شانه آنها. در عین آن که باید آنچه را بر آنها گذشته به تدریج درک کنند و بپذیرند، باید به سوالهای چالشبرانگیزی هم درباره ماهیت و کارکرد عدالت پاسخ دهند؛ سوالهایی از قبیل اینکه چه چیزی زخم و درد افراد یا گروههای مختلف را درمان میکند یا التیام میبخشد؟ مهمترین عامل در این روند چیست؟ چه چیزهایی عملا قابل وصولاند؟
آزاده پورزند به این نکته اشاره میکند که حتی در شرایطی که زخم تروما در روح و روان قربانیان هنوز خشک نشده است، آنها «با مفاهیم بزرگی مثل حکومت قانون، عدالت در دوران گذار، و دموکراسی روبهرو میشوند»، و عملا مجبور میشوند تا یکشبه به رهبرانی تبدیل شوند که صدای مردم را منعکس کنند. گیتلمن موافق است که نوعی «بیانصافی نهادینه» در مورد کار دشواری که به قربانیان محول میشود وجود دارد.
بهاری معتقد است که محول کردن مسوولیت عدالت در دوران گذار به دوش قربانیان، علاوهبر مشکلات اخلاقی که دارد، ممکن است حتی عملی هم نباشد؛ چون «درباره روندها و فرایندهایی صحبت میکنیم که عموم مردم درک دستی از آن ندارند و چیز زیادی هم درباره آن نمیدانند.»
ولی کار و تلاش فعالانه در راه عدالت میتواند عمیقا تسکیندهنده باشد. امید شمس، بر اهمیت این نکته تاکید میکند که صدای مردم باید شنیده شود؛ باید با یک برنامه و هدف مشخص دورهم جمع شد و به مردم و صدایشان معنا داد، «هم برای درمان و تسکین دردهای جامعه، و هم برای خود قربانیان.»
این نوع فعالیتها میتواند به قربانیان عاملیتی را ببخشد که از آنها دریغ شده بود.
لادن برومند در ادامه همین بحث میگوید که میتوان «قربانیان منفعل جنایتی وصفناپذیر را، به عاملان تاریخ بدل کرد؛ و این رهیافت و بینش آنها را به کلی تغییر خواهد داد.»
بهاری میگوید «چیزی که دیکتارتوریها اغلب از مردم سلب میکنند، همدلی و عاملیت است، و کاری که عدالت در دوران گذار میکند این است که این امکان را فراهم میآورد تا دو نفر نسبت به هم همدلی پیدا کنند؛ و به قربانیان عاملیت میبخشد.»
۴. عدالت با دموکراسی فرق میکند
شرکتکنندگان در میزگرد به این سوال هم پرداختند که آیا عدالت در دوران گذار، خارج از دموکراسی هم ممکن است یا نه؟ این سوالی است که بهخصوص به ایرانیانی مربوط میشود که در کشور خود، بهدنبال عدالتاند.
بهاری به این نکته اشاره میکند که عدالت در دوران گذار، گامی ضروری به سمت دموکراسی است، ولی نباید فراموش کرد که دموکراسی، «داروی همه دردها» نیست و «همه مشکلات را حل نمیکند.»
به اعتقاد گیتلمن، عدالت را میتوان در کشورهایی پیدا کرد که دموکراتیک محسوب نمیشوند، از آن طرف، دموکراسی هم بهخودیخود هیچ تضمینی برای دستیابی به عدالت نیست. گیتلمن مثال دموکراسی در ایالات متحده آمریکا را میزند و میگوید «ما در ایالات متحده، تلاشهایی در جهت عدالت در دوران گذار داشتهایم، ولی این تلاشها مسائل دیرینه کشور را در نژادپرستی و تبعیض از میان برنداشته است.»
در مقابل، کشور آفریقایی «چاد» با اینکه دموکراتیک نیست، ولی اغلب آن را نمونه موفقی از عدالت در دوران گذار میدانند، از این جهت که پس از سقوط «حسین حبری»، رییسجمهور وقت کشور در سال ۱۹۹۰، قربانیان متحد شدند و اقدامات آنها بیست و پنج سال بعد، یعنی در سال ۲۰۱۵، به پیگرد قانونی حبری بهدلیل نقض حقوقبشر انجامید.
۵. عدالت زمان میبرد
همانطور که نمونه چاد نشان میدهد، عدالت یکشبه بهدست نمیآید. برای آن که عدالت در دوران گذار موفق شود، نیاز به چشماندازی کلان، درازمدت، و کلنگرانه دارد؛ و در هر مرحلهای از روند آن، به اراده سیاسی بسیار زیادی نیاز دارد.
گیتلمن میگوید: «واقعا کار دشواری است که علاقه و انگیزه به ادامه کار را برای مدتی بسیار طولانی حفظ کرد و از ادامه راه منصرف نشد.» از نظر او،برای مدیریت انتظارات و آماده کردن مردم برای انجام کارهای لازم، مهم است که چشماندازی درازمدت داشت.»
روند عدالتخواهی که پس از هولوکاست شکل گرفت، دههها طول کشید و حتی امروز هم ادامه دارد. فرایند برآورد و پرداخت غرامت هولوکاست دههها است که طول کشیده و امروز هم همچنان ادامه دارد. با توجه به اینکه هولوکاست بر زندگی میلیونها انسان در کشورهای مختلف اثر گذاشته، روند آشتی و مصالحه نیز نیازمند طرحهای اجرایی در کشورهای مختلف است. بازماندگان هولوکاست تجربههای مختلفی از روند پرداخت غرامت داشتهاند. در روند عدالتخواهی پس از هولوکاست، هیچ تجربه مشترک واحدی وجود نداشته است.
برومند میگوید: «باید عدالت در دوران گذار را در ارتباطی ساختاری با اصلاحات سیاسی و قضایی، و در روندی درازمدت ببینیم.» او اضافه میکند که «اگر میخواهیم عدالت در دوران گذار را برای آینده ایران در نظر بگیریم، باید رهیافتی کلنگرانه داشته باشیم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر