اعتصاب کسبه و بازاریان تعداد زیادی از شهرهای کردستان، آذربایجان غربی و حتی کرمانشاه در روز سهشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ در واکنش به اعدام چهار زندانی سیاسی کُرد، نمایی بود از همدلی و دادخواهی در حین سوگواری.
اگرچه پیکرهای چهار زندانی سیاسی اعدام شده را به خانوادههایشان تحویل ندادند و مزارهای آنها همچنان نامشخص هستند اما اعتصاب عمومی در اعتراض به اجرای این حکم و حضور گسترده مردم در کنار خانوادههای قربانیان، حکایت از پایداری در دادخواهی دارد و البته حق سوگواری، که از حقوق شهروندی است اما جمهوری اسلامی از ابتدا تاکنون، خانوادههای قربانیان را از این حق محروم نگه داشته است.
***
اعتصاب عمومی در کردستان و برخی شهرهای دیگر را در اعتراض به اعدام چهار زندانی سیاسی، شاید بتوان در زمره یکی از گستردهترین اعتصابها طی دو سال گذشته در شهرهای کُردنشین محسوب کرد. این مناطق که در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی»، چنین کنش مدنی را در کنار سایر فعالیتهای اعتراضی در پیش گرفتند، پیش از این و در جریان بیش از چهار دهه مقاومت در برابر جمهوری اسلامی نیز شاهد چنین رویدادهایی بودهاند.
در تمامی اعتصابها در شهرهای کُردنشین، نهادهای امنیتی با انواع و اقسام تهدیدها در صدد خنثیسازی این کنش بودهاند؛ از جمله در مورد اخیر، نهادهای امنیتی از روز قبل از اعتصاب در سقز، طی تماس با فعالان مدنی، به آنها اعلام کرده بودند که هر نوع اقدامی که باعث متشنج شدن جو حاکم بر شهر شود، با واکنش آنها مواجه خواهد شد.
طبق اطلاع «ایرانوایر»، همین نهادها از روسای اتحادیهها خواسته بودند با کسبه تماس بگیرند و مانع اعتصاب شوند که البته هیچکدام از این تهدیدها نه تنها کارگر نیفتادند بلکه اعتصاب با قدرت سطح شهر و حتی مناطق حاشیهنشین و تمامی کسب و کارها را در برگرفت.
سقز؛ نمایی از مقاومت و خیابان
سقز شهر «مهسا [ژینا] امینی»، تنها دو روز قبل از اعدام چهار زندانی سیاسی، در خاکسپاری قهرمان همشهری خود، «فریار امینیپور» که در کشور تایلند درگذشت، شاهد حضور گسترده شهروندان در بدرقه همیشگی بود. خیابانها و مسیرهای منتهی به آرامستان «آیچی» بار دیگر زیر قدمهای اهالی سقز و مردمان کُرد، همدلی را نشان داد.
دو روز بعد از این همراهی و همدلی، جمهوری اسلامی چهار زندانی سیاسی کُرد را همزمان به دار آویخت. انگار که مردم آماده بودند تا باز هم خیابانها و محلهها را از آن خود کنند؛ هرچند اینبار بدون مزار اما با دستانی پر از گل و فریادهایی از «شهید نمیمیرد».
برای اهالی سقز که بیش از یک سال است مدام عزا بر آنها میبارد، با همراهی در اعتصاب عمومی نشان دادند که تفاوتی میام کشتههای اعتراضات و اعدامیها قائل نیستند؛ جنایت، جنایت است. سقزیها اعدامیها را که از شهرهای کامیاران، دهگلان، بوکان و مهاباد بودند، از خودشان دانستند.
یک شهروند سقزی که در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی، در اعتصابها مشارکت داشته است، به «ایرانوایر» میگوید: «بسیاری از پدران و مادران کشته شدگان جنبش اعلام میکردند که امروز از ما است و فردا از شما و همینطور هم شد. بنابراین کمترین وظیفه ما، همراهی با این نوع اعتصابها در جهت همدلی با خانوادهها است.»
شهروند دیگری که از بازاریان خوشنام سقز است نیز به «ایرانوایر» میگوید: «صبح دوشنبه ۹ بهمن با دیدن خبر اعدام چهار جوان روزم آغاز شد. در تمام طول روز به این فکر میکردم که چه میتوان کرد. تا این که زمزمه احتمال اعتصاب مطرح و زمانی که فراگیر شد، تصمیم گرفتم حتما اعتصاب کنم. وضعیت اقتصادی ما در سایه جمهوری اسلامی چندان تعریفی ندارد و با یک روز تعطیلی وضعیت بدتر نمیشود. اما برای جمهوری اسلامی سخت بود که ما همراهی خودمان را با خانوادههای داغدار نشان دادیم. اگرچه دوشنبه را با ناراحتی آغاز کردم اما سهشنبه را بعد از دیدن این همراهی گسترده، با خوشحالی به پایان رساندم.»
فراخوان اعتصاب هرچند به ابتکار شخصیتها و احزاب سیاسی و بعدتر چند نهاد حقوق بشری بود اما قابل پیشبینی بود که مردم حضور موثری داشته باشند. صحبت با آنها مشخص میکند که پس از اعدام چهار جوان کُرد، شهروندان تصمیم خود را گرفته بودند که اعتراض خود را با روش مسالمتآمیز اعتصاب نشان دهند.
ناامیدی در تشکیل ائتلافی همهگیر علیه جمهوری اسلامی توسط احزاب سیاسی نمود واضحی در میان شهروندان دارد، برای همین در گپوگفتهای آنها، تکیه بر «قدرت مردم» بیشتر قابل بیان است.
یک جوان دهه هفتادی اهل سقز به «ایرانوایر» میگوید: «من شاید شناخت چندانی از احزاب نداشته باشم اما آنگونه که طی این یک سالونیم متوجه شدهام، مردم بسیار از احزاب جلوتر هستند که متاسفانه این به لحاظ فعالیت سیاسی، اصلا نشانه خوبی نیست و احزاب باید یک آسیبشناسی جدی در این زمینه در مورد خود انجام دهند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر