close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

روایت یک شهروند ترکیه از سفر به ایران – قسمت اول

۱۴ بهمن ۱۳۹۳
بلاگ میهمان
خواندن در ۲ دقیقه
روایت یک شهروند ترکیه از سفر به ایران – قسمت اول

«جنگیز» خان در راه ایران  

 

من جِنگیز هستم، 47 ساله و فارغ‌التحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه اسکی‌شهیر ترکیه. می‌دانم که شما با چنگیز راحت‌تر و آشناترید اما اگر اجازه بدهید مثل همه دوستان ایرانی‌ام به شما هم یادآوری کنم که من هم با جنگیز راحت‌ترم و ترجیح می‌دهم مرا همین طوری بشناسند و صدا بزنند.

اما بگذارید از ایران برایتان بگویم و داستان یک حسرت و شرمندگی؛ داستان این که چطور شد با همه علاقه‌ام به سفر، دیدار از ایران را تا همین چند ماه پیش به تاخیر انداخته بودم. تمام خوشی زندگی برای من در چند چیز خلاصه می‌شود و در صدر آنها، مسافرت و ماهیگیری است. تقریبا همه جای کشورم، ترکیه را زیر پا گذاشته‌ام و تمام اروپا را گشته‌ام. از کشورهای عربی هم به دوبی رفته‌ام اما ایران؟ ببخشید اما می‌خواهم با شما صادق باشم. می‌ترسیدم به ایران بروم، دوست داشتم اما همیشه تصویری سیاه از ایران در ذهنم بود که به وسوسه  دیدار از این سرزمین پهناور و تاریخی، اجازه خودنمایی نمی‌داد.

الان متاسفم که این‌ها را می‌گویم اما قبل از سفر به ایران واقعا تصویر سیاه و زشتی از آن در ذهنم بود. نمی‌دانم دقیقا چرا این قدر درباره ایران بد فکر می‌کردم. فکر می‌کردم ایران کشوری است که در جای جای خیابان‌هایش، آدم‌ها را به دار کشیده‌اند و یا این که کسی را خوابانده و شلاقش می‌زنند. فکر می‌کردم زن‌ها با چادر سیاه و روبنده تردد می‌کنند و اگر حواسم نباشد و با زنی در خیابان صحبت کنم، دستگیر شده و شلاق خواهم خورد. ذهنم پر از این افکار بود و هر وقت هم که تصمیم می‌گرفتم آنها را کنار بزنم و به ایران فکر کنم، دوستانم که تصویر مشابهی از ایران در ذهن داشتند، منصرفم می‌کردند. این بود که آرزوی دیدار از سرزمین ابن سینا و لقمان حکیم و مولانا برایم دور و دست نیافتنی به نظر می‌رسید.

در آستانه سال 2015 میلادی اما بالاخره تصمیم را گرفتم؛ با چند دوست ایرانی خوب آشنا شده بودم که صحبت‌های آنها کمی از این ابرهای سیاه را کنار زد. پس بلیط هواپیما تهیه کردم. برای سفر لباس بسیار ساده‌ای پوشیدم و یک ساک کوچک و پول بسیار کمی با خودم همراه کردم. فکر کردم سفر با هواپیما بهترین راه است و لااقل در راه طعمه دزدان نمی‌شوم. با یک دوست ایرانی هم هماهنگ کردم که در فرودگاه منتظرم باشد تا خیالم بابت مشکل امنیت و زبان بلد نبودن راحت باشد.

حالا قصد دارم ماجرای این سفر و دیدار از یزد و اصفهان و گیلان را برایتان بگویم. سفری که مرا به یکی از عاشقان و طرفداران ایران تبدیل کرد و حالا می‌توانید مطمئن باشید یک نفر در ترکیه هست که جز خوبی از ایران نمی‌گوید و همه را به دیدار از این سرزمین زیبا و باستانی دعوت می‌کند؛ سرزمینی پهناور با مردمانی دوست داشتنی که زیر سیاهی تصویری که حاکمان ایران در جهان ساخته‌اند، خیلی به چشم نمی‌آیند. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

هوشنگ
۱۹ بهمن ۱۳۹۳

آقاي جنكيز؛ مردم ايران خوب نشناختي؛ آدم عقده اي و پست هم توشون كم نيست

تصویری

تصاویر ماهواره‌ای از زمین در گوگل ارت

۱۴ بهمن ۱۳۹۳
تصاویر ماهواره‌ای از زمین در گوگل ارت