close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

محبوبیت جنسی دانشجویان رشته اقتصاد و نامزدهای جایزه ادبی بوکر

۲۴ شهریور ۱۳۹۴
حسین نوش‌آذر
خواندن در ۴ دقیقه
جایزه ادبی بوکر در سال ۲۰۱۵
جایزه ادبی بوکر در سال ۲۰۱۵

در یک پژوهش آماری معلوم شده است که ظاهراً دانشجویان رشته اقتصاد در غرب از محبوبیت جنسی بیشتری نسبت به دیگر دانشجویان برخوردارند. بر اساس این پژوهش هر دانشجوی رشته اقتصاد در دانشکده های غرب به طور میانگین، در طول تحصیل پنج پارنتر عوض می کند.

دانشجویان رشته های ادبی و علوم انسانی؟

آن ها احتمالاً در رده آخر قرار دارند. چه کسی مایل است زندگی اش را با فردی بگذراند که آینده کاملاً نامشخصی دارد، سیاه بین و درونگراست و تمام مدت به ظاهر در مشکلات هستی تأمل می کند، اما در واقع در بین خبرهای روزنامه پی تم اولین رمانش می گردد؟

 از رمان هایی که در سال ۲۰۱۵ نامزد جایزه ادبی بوکر شدند، به خوبی وضعیت دشوار رشته های ادبی و علوم انسانی مشخص می شود.

باز هم خشونت و فروپاشی

شش رمان نامزد جایزه ادبی بوکر به موضوعاتی می‌ پردازند مانند دروغگویی و پنهانکاری و پشت هم اندازی در یک خانواده متوسط مرفه آمریکایی («قرقره آبی» نوشته ان تیلر، نویسنده آمریکایی)، برادرکشی و فروپاشی خانواده («ماهیگیر»، نوشته چیگوزی اوبیوما، نویسنده نیجریایی)، ترور و خشونت سیاسی («تاریخچه هفت کشتار»، نوشته مارلون جیمز، نویسنده جامائیکایی) زندگی پرمحنت ۱۳ پناهجو که در اتاقی در کنار هم به طور غیر قانونی زندگی می‌ کنند («سال گریختگان» نوشته سانجیو سوهوتا)، و دسیسه های یک مرد سرمایه دار (به نام «یو») در یک پروژه مخوف («جزیره ساتن» نوشته تام مک کارتی)

باید این رمان ها را بخوانیم و ببینیم تا چه حد این آثار توانسته اند مختصات زمانه ما را نشان دهند.

این حقیقت دارد که برخی رمان ها سندیت اجتماعی دارند و به درک ما از رویدادهای پیچیده و درهم تنیده ای که معمولاً در رسانه های خبری نمی توان به طور ژرف به آن ها اشاره کرد کمک می کنند. اما آیا واقعاً زندگی حتی در سیاه ترین دوران ها پر از تراژدی  هایی ست که فراموش می شوند؟

به چشمداشت جایزه

جویس کرول اویتس، نویسنده سرشناس آمریکایی در یکی از آثارش (فرشته سیاه) سرخوردگی جنسی یک پرستار را نشان می دهد که سرانجام برای انتقام جویی از یک پزشک جراح که دامن او را «لکه دار» کرده، بیماران را به ویروس هپاتیت آلوده می کند. آیا پرستارانی وجود ندارند که با شهامت مدنی و از خودگذشتگی و با دستمزد اندک، در شرایط بسیار دشوار و اغلب بدون هیچ چشمداشتی به انسان ها کمک می کنند؟ ادبیات داستانی جهان چرا این روزها تا این حد سیاه بین و درونگرا شده است؟

مایکل وود، یکی از داوران جایزه ادبی بوکر در گفت و گویی که روزنامه ایندیپندنت چاپ لندن با او انجام داده پاسخ می دهد: به خاطر جایزه.

این پاسخ به گمانم ساده انگارانه است. خبرها هر روز اتفاق می افتند و به خاطر توسعه شبکه های اجتماعی و رسانه های آن لاین به خانه های ما راه پیدا می کنند: بحران های زیست محیطی در جهان، شیوع ابولا در غرب آفریقا، جنگ داخلی در سوریه و عراق، بیکاری، تورم و خستگی. اما پیش از آنکه این خبرها درونی بشوند،در هجوم خبرهای بعدی فراموش می شوند.(یک مثال: روز گذشته ۱۳ پناهجو در دریای مدیترانه غرب شدند. فردا چه کسی این خبر را به یاد می آورد؟) به همین دلیل نویسندگان که مانند دیگر شهروندان تحت تأثیر این خبرها قرار دارند، بدون آشنایی ژرف با زوایای موضوع به تخیل پناه می برند. این مهم ترین تفاوت زمانه ما با سال های امیدبخش دهه ۱۹۶۰ میلادی ست: فرصت کافی برای پی بردن به ژرفای موضوعات در اختیار ما قرار ندارد: جایزه بوکر، جایزه گنکور، جایزه کتاب آلمان در راه است.  

بازندگانِ در کمین

یک نویسنده گمنام آلمانی به نام جنی ارپنبرگ در سال ۲۰۱۵ با رمان «رفتم، رفتی، رفت» درباره زندگی پناهجویان در یکی از محله های برلین نامزد جایزه کتاب آلمان شده است. سهم جنی ارپنبرگ از این رفتم، رفتی، رفت ها، از این «از نفس افتادن ها» چه بوده است؟ خبری که در روزنامه ها خوانده؟ یا یک تجربه هستی شناسانه از نوع تجربه ساموئل بکت در جنگ جهانی دوم و گریز او به جنوب فرانسه که حاصل آن رمان های «مولوی»، «مالونه می میرد» و «نام ناپذیر» است؟ آیا در قرن بیست و یکم ادبیات داستانی در همسایگی روزنامه نگاری اتفاق می‌ افتد؟

در روزنامه نگاری مبنا بر فاکت است، در ادبیات داستانی مبنا بر تخیل. در روزنامه نگاری واحد کار در بهترین حالت یک پاراگراف است. در ادبیات داستانی: کلمه. آیا ما همه باید روی صحنه بدرخشیم؟ به چه بهایی؟

خبرگزاری کار ایران (ایلنا) در گزارشی که از کتابخانه های زندان های کشور منتشر کرده، می نویسد که معتادان و بزهکاران در زندان های ایران بیشتر به کتاب های داستان و شعر علاقه دارند. بی جهت نیست که دانشجویان رشته اقتصاد ساده تر می توانند شریک زندگی شان را پیدا کنند. چه کسی مایل است زندگی اش را با بازندگانی قسمت کند که در کمین خبرهای بد نشسته اند؟

**دیدگاه نویسنده الزاما بیانگر نظر ایران وایر نیست. ایران وایر در بخش وبلاگ ها، از انتشار همه دیدگاه ها استقبال می کند.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان تهران

جریمه 900 هزار تومانی بدحجابی

۲۴ شهریور ۱۳۹۴
خواندن در ۱ دقیقه
جریمه 900 هزار تومانی بدحجابی