close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

چرا باید به استقبال هالووین رفت؟

۲۶ مهر ۱۳۹۴
حسین نوش‌آذر
خواندن در ۴ دقیقه
یکی از «هالووین پارتی ها»ی تهران در سال های گذشته (عکس: رادیو جوان)
یکی از «هالووین پارتی ها»ی تهران در سال های گذشته (عکس: رادیو جوان)
نمونه ای از لباس و آرایش هالووین
نمونه ای از لباس و آرایش هالووین

ادگار آلن پو، نویسنده آمریکایی و مبتکر داستان های جنایی و علمی - تخیلی داستان «نقاب مرگ سرخ» را با این جملات شروع می کند: «از مدت ها پیش مرگ سرخ بی داد می کرد. از هر طاعونی مرگ بارتر و از هر بیماری ای زجرآورتر بود. اول با خون شروع می شد و با خون هم به پایان می رسید. همه جا اثری از خون سرخ رنگ و وحشت ناشی از خون به چشم می خورد. بیماری با درد و سرگیجه شروع می شد و بعدش هم خون از همه منافذ بدن بیمار بیرون می زد.»

در سرزمینی که ادگار آلن پو پیش چشمان ما به نمایش درمی آورد، بیماری مرموز و واگیرداری به جان مردم افتاده. انسان های فقیر و بی چیز اولین قربانیان این بیماری اند. هزاران نفر از مردم کوچه و بازار به این بیماری مبتلا می شوند و در همان حال اشخاص متمول، و جلوتر از همه شاهزاده ای به نام پروسپرو از واهمه ابتلا به این بیماری مرموز به قلعه پناه می برند و از ترس، درهای آهنی قلعه را محکم به روی همه کس می بندند. زندگی در یک قلعه سنگی، به دور از مردم اما کسالت بار است. برای همین شاهزاده خوشگذران و اطرافیانش که از مکنت و شوکت برخوردارند، هر شب جشنی برگزار می کنند.

آلن پو می نویسد: «و در قلعه شاهزاده پروسپرو دلقکان و موسیقی دانان و بازیگران و رقاصانی هم زندگی می کردند. زیبایی بود و شراب و حس امنیت هم در درون قلعه  وجود داشت و در همان حال در بیرون از قلعه مرگ سرخ بی داد می کرد.»

در یکی از این شب های شادخواری و جشن و پایکوبی، شاهزاده پروسپرو بالماسکه ای برگزار می کند. مهمانان عالی مقام که همگی در این قلعه امن زندگی می کنند با لباس مبدل به مجلس آمده اند که بنوشند و برقصند و شبی را به خوشی به صبح برسانند. در میان آن ها اما ناگهان غریبه ای ظاهر می شود. او که کفن خونین به تن کرده، بیماری «مرگ سرخ» را به یاد مهمانان می آورد.

با این صحنه، ما از سرزمین خیالی و جنون زده ادگار آلن پو پرتاب می شویم به دوران معاصر. بر اساس سنتی که از قوم سلت ها و غلاطی ها در ستایش و تجلیل از مردگان به جای مانده، هر سال جشن هالووین در شب ۳۱ اکتبر برگزار می شود. در این شب مردم اهل دل مانند بالماسکه ای که ادگار آلن پو در داستان «نقاب مرگ سرخ» وصف می کند، لباس های عجیب به تن می کنند و شب را با رقص و پایکوبی و خیابانگردی و تلاش برای ترساندن هم به صبح می رسانند. در ایران هم چند سالی ست که این جشن در بین گروه هایی از مردم در شهرهای بزرگ متداول شده. رسانه های داخلی همواره جشن هالووین را نکوهش کرده اند و حتی آن را به شیطان پرستی نسبت داده اند. معمولاً جشن هالووین را با جشن های ملی ایرانی مانند چهارشنبه سوری مقایسه می کنند و از مردم می خواهند که به جای هالووین، به عنوان یک جشن غربی به آداب و جشن های ملی خودشان توجه کنند.

ویدئو: ۱۰۰ سال تاریخ لباس هالووین

اما آیا واقعاً هالووین یک جشن وارداتی ست که مورد استقبال عده ای از انسان های از خودبیگانه قرار گرفته؟

پاسخ این پرسش را می توان در لایه های زیرین داستان «نقاب مرگ سرخ» ادگار آلن پو جست. در کشور ما سال هاست که بیماری خطرناکی شیوع پیدا کرده: غرور ملی بی جا، تعصبات مذهبی و تبعیض های قومی. اطراف ما هم از این بیماری واگیردار مصون نمانده. کافی ست به رویدادهای خاورمیانه در ده سال گذشته فکر کنیم، به نسل کشی کردهای ایزدی، جنگ داخلی سوریه و اتفاقاتی که برای افغانستان و عراق افتاد. کافی ست به شخصیت هایی مانند «ابوعزرائیل» فکر کنیم که هر چند وقت یک بار تیتر رسانه های داخلی می شوند و معمولاً هم خوانندگان با علاقه خبرهای آن ها را پیگیری می کنند. کافی ست که به مراسم گردن زنی در عراق و سوریه فکر کنیم و به لباس های سرخی که تن قربانیان می کنند و با آب و تاب فراوان هم در رسانه ها بازتاب می دهند. این وحشیگری ها آیا همان بیماری «مرگ سرخ» نیست که در خاورمیانه شیوع پیدا کرده؟

آیا می توانیم به قلعه امنی از فرهنگ به ظاهر خالص ایرانی و شیعی پناه ببریم، در را به روی خودمان ببندیم و احساس امنیت کنیم؟

ادگار آلن پو در همان داستان «نقاب مرگ سرخ» به ما پاسخ می دهد: شاهزاده پروسپرو، این اشراف زاده خوشگذران با دیدن مردی که کفن خونی پوشیده است، برآشفته می شود. اراده می کند که او را از قلعه بیرون بیندازند، غافل از آنکه مرد کفن پوش، همان مرگ سرخ است که این بار به درون قلعه راه پیدا کرده.

گمان می کنم همه چالش های فرهنگی ما را می توان با این تصویر نشان داد. فرهنگ قلعه ای نیست که بتوان پشت برج و باروی آن پناه گرفت؛ دشتی  است بی انتها با مرزهایی سیال. نوروز همان قدر یکی از جلوه های آن است که هالووین یا والنتاین. اهمیت هالووین در این است که می توان به بهانه آن با «وحشت» شوخی کرد. فقط کسانی که می خواهند وحشت در دل های ما باشد، از هالووین وحشت دارند. اتفاقاً به همین دلیل هم باید به استقبال هالووین رفت: برای دست انداختن وحشتی که به دل های ما انداخته اند.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان خوزستان

خوزستان در محاصره بحران ها؛ تدوین دستورالعمل تعطیلی در صورت بازگشت ریزگردها

۲۵ مهر ۱۳۹۴
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۲ دقیقه
خوزستان در محاصره بحران ها؛ تدوین دستورالعمل تعطیلی در صورت بازگشت ریزگردها