close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

مسافر پیکان قرمز- ویژه نامه قتل های زنجیره ای

۹ آذر ۱۳۹۲
محمد تنگستانی
خواندن در ۴ دقیقه
مسافر پیکان قرمز- ویژه نامه قتل های زنجیره ای

3تماس با خانه فروهرها  و چند ساعت چت با آقای قاتل

محمد تنگستانی

مسافر پیکان قرمز- ویژه نامه قتل های زنجیره ای

چند روز مانده بود تا اول آذر که شنیدم «پرستو» با برادرش «آرش» فروهر فراخوانی برای پانزدهمین سالگرد قتل پدر و مادرشان منتشر کرده‌اند. با پرستو تماس گرفتم و جویای درست بودن این خبر شدم. او پاسخ داد:« ما یک فراخوان صادر کردیم و امیدواریم که عملی شود. مراسم سالگرد در روز جمعه یکم آذرماه در خانه و قتل‌گاه پدر و مادرم، خیابان سعدی، خیابان هدایت، کوچه مراد زاده، پلاک 18 از ساعت 3 تا 5 بعدازظهر برگزار می‌شود. در روزنامه اطلاعات هم آگهی را در خصوص مراسم چاپ کرده‌ایم که پس از سال‌ها ممنوعیت، چاپ نام‌شان نشانه خوبی است که مراسم بدون مشکل برگزار شود.»

پرسیدم از سوی نهادهای امنیتی هیچ‌گونه مزاحمتی برای برگزاری این مراسم نداشته‌اید؟...

برای خواندن ادامه مقاله کلیک کنید

 

آغوش مادرم  امن‌ترین مکان بود

پرستو فروهر

مسافر پیکان قرمز- ویژه نامه قتل های زنجیره ای

به هیچ وجه. دنیای فکر من معطوف به سر زدن به صفحه فیس‌بوک چنین موجوداتی نیست. نه تنها این آقا که بازداشت شد و بعد هم آزاد، پیش از این که پرونده به دادگاه فرستاده شود بلکه بسیاری از ۱۸ نفر متهمی که به دادگاه رفتند، بر اساس احکام مسخره قضایی همگی آزاد شدند؛ حتی «کاظمی» و «عالیخوانی» هم که به آن‌ها حبس ابد داده شد، آن گونه که من جسته و گریخته فهمیدم، در شرایط حبس قرار نگرفتند و زندگی می‌کنند.

 دادگاهی که این آقا و مابقی را آزاد کرد ما هرگز به رسمیت نشناخته‌ایم و خواهان یک دادگاه صالح برای پی‌گیری پرونده قتل‌های سیاسی هستیم تا کسانی که چنین جنایت‌هایی در حق دگراندیشان محترم این جامعه کردند به پاسخ‌گویی به جامعه وادار شوند. این افراد و احکام چندان مساله کلیدی نیستند.

کاظمی و عالیخوانی در پرونده، اعترافات و بازجویی‌هایی که من خودم خواندم، بارها با بیان شواهد و مدارک عنوان کرده بودند که دستور قتل را از وزیر وقت اطلاعات، آقای دری نجفی آبادی گرفته‌اند اما تحقیقاتی که در مورد نقش این وزیر در قتل‌ها انجام شد به هیچ وجه کافی نبود. برمبنای چند صفحه تک نویسی ایشان و به استناد قسم‌هایی که خوردند، رای برائت گرفتند و این سرانجام سلسله عامرانی بود که هیچ‌گاه به پاسخ‌گویی وادار نشدند...

برای خواندن ادامه مقاله کلیک کنید

 

پدرم برای خرید از خانه بیرون رفته بودند

سهراب مختاری

مسافر پیکان قرمز- ویژه نامه قتل های زنجیره ای

بگذارید تصحیح کنم؛ پدرم فعال سیاسی نبود و روی این تاکید داشت که هرگز به عنوان فعال سیاسی کار نمی‌کند و عضو هیچ گروه و دسته سیاسی نبوده و هرگز از هیچ سیاستی در جامعه ایران پشتیبانی نمی‌کرد. یک نویسنده بود مستقل از گروه‌ها و احزاب سیاسی. فقط برای آزادی اندیشه بیان برای جامعه تلاش می‌کرد؛ نه برای این بود که این تلاش را یک مبارزه سیاسی می‌دانست بلکه پیش از آن، آزادی اندیشه و بیان برای یک نویسنده مثل نان شب می‌ماند. بدون آزادی بیان و اندیشه یک نویسنده نمی‌تواند کار کند برای این که پیش شرط تعالی و رشد فرهنگی نویسندگان داشتن و برخورداری از آزادی اندیشه و بیان است و هرچه جامعه بیش‌تراز این حق برخوردار باشد، فرهنگ آن جامعه هم متعالی‌تر خواهد بود.

 حالا برگردم به پرسش شما؛ پدر من بار نخستی نبود که این شرایط را تجربه می‌کرد. بعد از انقلاب به خاطر عقاید و فعالیت‌هایش در کانون نویسندگان به عنوان یک روشن‌فکر منتقد حکومت که پیش از انقلاب هم با ساواک مشکل داشت، با این مسایل آشنا بود. در شرایط مشخص معمولاً پنهان می‌شد. آقای فکوری را که بازداشت کردند، بعد از آزادی پیش پدرم آمد و صحبت‌هایی با ایشان داشت که سبب شد پدرمدتی مخفی شود. دراین دوران هم پدرم ما را بی‌اطلاع از جایی که مخفی شده بود نمی‌گذاشت و این که چه ساعتی برمی‌گردد. به همین خاطر زمانی که از خانه خارج شد و من برگشتم و دیدم پدر نیامده است کاملاً روشن بود اتفاقی افتاده است زیرا امکان نداشت که پدر دیر بیاید. همیشه سر ساعتی که می‌گفت می‌آمد و همه چیز یک روال منظم داشت. اگر این روال به هم می‌ریخت تمام اعضای خانواده متوجه می‌شدند که اتفاقی افتاده است...

برای خواندن ادامه مقاله کلیک کنید

 

می‌ترسیدم

محمد نوری زاده

مسافر پیکان قرمز- ویژه نامه قتل های زنجیره ای

یک روحانی که یک عمر درباره احکام حلال و حرام درس خوانده است، نمی‌تواند یک جوان پرسش‌گر را که هست و نیست هر کسی را می‌داند اغنا کند.

 «کت شلواری‌ها» برخلاف روحانیون، وقت خود را در احکام تلف نمی‌کنند، می‌روند سراغ مواردی که در جهان موضوعیت دارند. اتفاقاً این نقطه ضعف روحانیت است که اصلاً در این حوزه‌ها ورود نمی‌کنند. این تعارض سبب می‌شود که همیشه یک احساس ضعف در مقابل آزاداندیشان داشته باشند. به شدت این نقطه ضعف روحانیون مشهود بود و است. همین الان هم همین جوری است که یک روحانی 14سال درس خوانده در حوزه علمیه نمی‌تواند 20 دقیقه با یک اندیشمند بحث کند.

 تاریخ روحانیت سپری شده است ولی آزاداندیش درباره مطالبی می‌نویسد که جهان امروز با آن درگیر است و این خلأ روحانیت است.

روحانیون وقتی این نقطه ضعف را می‌بینند، در مباحث نظری احساس کوتاهی می‌کنند، برای همین تصمیم می‌گیرند علوم انسانی را مخدوش کنند؛ علوم انسانی که آن‌ها را به مشاهده فرا می‌خواند. یک هماورد بزرگ این‌ها که اهل این کار نیستند این است که در این حوزه ورود پیدا کنند. برای همین، علوم انسانی را تعدیل و یا شخصیت‌های برجسته را قتل عام می‌کنند. من به خاطر تجربه‌هایی که در این روزها گرفتارش بودیم یک مقدار بدبین هستم. روی هم رفته می‌خواهم بگویم که روحانیون سواد چندانی ندارند. جمعیت کوچکی از آن‌ها تحصیلاتی دارند اما به طورعمده سواد روحانیت ما بالا نیست...

برای خواندن ادامه مقاله کلیک کنید

 

 

 

 

 

 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ماهرخ بانو
۹ آذر ۱۳۹۲

عالی بود محمد از اول تا آخرش پر کشش ، عین یه قصه دردناک