close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

ویژه نامه شهروند جهان: جاودانگی فروغ فرخزاد

۲۴ بهمن ۱۳۹۴
محمد تنگستانی
خواندن در ۶ دقیقه
ویژه نامه شهروند جهان: جاودانگی فروغ فرخزاد

این شماره شهروند جهان را ویژه فروغ ادبیات ایران تهیه کرده ایم، شاعری که بعد از گذشت چند دهه هنوز از محبوبیت زیادی بر خوردار است و از قرار آینده را هم زیر نگین خواهد داشت. همین را دستمایه مطالب این شماره کرده ایم. هر کدام از نویسندگان به شرح مانایی فروغ پرداخته اند. هشت یادداشت و یک گفتگو و تعدادی طرح وعکس های منتشر نشده از فروغ را خواهید دید. آنچه در گاهنامه شهروند جهان می خوانید همزمان با سالگرد درگذشت فروغ در ایران وایر منتشر شده است ولی دو مطلب هم به طور اختصاصی در این گاهنامه آمده است.

گاهنامه شهروند جهان ویژه فروغ فرخزاد را از اینجا دانلود کنید.

فهرست مطالب این شماره از این قرار است:

فروغ و سرطان شعر

شهرام رفیع زاده

دی ماه، ماه عجیبی است مخصوصا دی ماه 1313. وقتی 15 روز از زمستان بگذرد یک نان خور به خانوادۀ سرهنگ فرخ زاد اضافه می شود آن نوزاد دختری است که چشم و ابروی سیاه و گیرایش بعدها مشخصۀ اصلی چهره اش خواهد شد و البته نگاهش که هم جسارتش را در آن دو چشم سیاه و گیرا
 می بینی و هم معصومیتش را. اسمش را می گذارند فروغ، می توانستند اسم دیگری برایش انتخاب کنند اما این اسم بیشتر شبیه به اوست. پدر نظامی است و اتفاقا نظامی ست که اهل کتاب است.  در خانه اش کتابخانه ای دارد و کتاب هایی که دیوان های شعرش پر شمارند. فروغ کوچولو همان جا با شعر آشنا
 می شود در خانه ای بزرگ وخانواده ای  پرجمعیت پدر اوقات فراغت را با شعر می گذراند تا زندگی دختر با شعر سرشته شود و جانش با شعر درآمیزد. – این مطلب بازنشر مقاله ای قدیمی از شهرام رفیع زاده است.

فروغ و طبیعت بی دروغ اش

مهدی جامی

در یک نگاه اولیه می توان گفت پنج شاعر بزرگ معاصر به دو گروه تقسیم می شوند: نیما و فروغ و سپهری در یک گروه و اخوان و شاملو در گروه دیگر. فروغ تنها زن این گروه است. کمترین تعداد شعر این گروه را دارد. مجموعه کارهایی که فروغ را فروغ کرده به 40 شعر هم نمی رسد (دو مجموعه تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد) و نماینده شاخص گروه اول است. به کوتاهی، گروه اول را طبیعت گرا می شماریم و گروه دوم را سیاست گرا. هر دو گروه همپوشانی هایی هم دارند. این یکی طبیعت گرایی هم کرده و آن یکی از سیاست هم گفته است. اما طبیعت در گروه نیما و فروغ و سپهری بی گفتگو جای شاخصی دارد.

فروغ، شاعری که در چشمانش آسمان تخم گذاشت

گفتگو با جواد طالعی

فروغ تا جایی که من از شعر به خاطر دارم، در آیه های زمینی می‌خواهد بگوید که من پایم روی زمین است و به رئالیزم به اصطلاح زمینی رسیده‌ام و هیچ نیازی به نگاه کردن به آسمان ندارم. در نسل قبل از فروغ برخی از شاعران ما آنقدر آلوده به احساسات رمانتیک و تخیلات متافیزیکی بوه‌اند، که اصلا به زیر پای خود نگاه نمی‌کردند و همگی سر به آسمان داشتند. فروغ اتفاقا یکی از مشخص‌ترین شاعر آن دوران بود که به زمین نگاه کرد و این آیه‌های زمینی را نوشت. به قول سهراب سپهری: شاعره ای دیدم/ آنچنان محو تماشای فضا بود که در چشمانش/ آسمان تخم گذاشت.

آن دو دست سبز جوان را می‌گویم

الهام ملک‌پور

«همین‌طوری راه افتادم، مثل بچه‌ای که در جنگل گم می‌شود. به همه‌جا رفتم و در همه‌چیز خیره شدم و همه‌چیز جلب‌ام کرد تا عاقبت به یک چشمه رسیدم و خودم را توی آن چشمه پیدا کردم. خودم که عبارت باشد از خودم و تمام تجربه‌های جنگل، اما شعرهای این کتاب درواقع تجربه‌های من هستند و جستجوهای من برای رسیدن به چشمه.» - فروغ فرخزاد (مجله‌ی آرش، شماره‌ی هشت، تیرماه 1343)

مصائب مشترک زمانه ما و فروغ

مهران جنگلی مقدم

شعر فروغ برخلاف خود او که به جوانمرگی دچار شد شعری دیرسال و سخت جان است. هر چند شعرهای تاثیرگذار او از نظر عده و تعداد کم شمار و معدودند اما فروغ درهمین شعرهای انگشت شمار خود نشان داد که استعداد آن را دارد که سلیقهٔ شعری زمانه خود را تحت تاثیر قرار دهد و ارزش‌های متفاوت زیبایی‌شناختی به جماعت شعرخوان معرفی کند. شعر فروغ به تاسی از نهضت بزرگی که نیما به راه انداخت، شعری خلاق و نوبنیاد بود.

فروغ، رابعه و روایت شخصی


رضا بختیاری اصل

چرا گسترهٔ تاثیر و نفوذ شعر فروغ فرخزاد تا زمانهٔ ما امتداد یافته است؟ دلیل اقبال نسل‌های گذشته و جوانان امروز به شعر فروغ چیست؟ نقش تاریخی در برآمدن و ماندگاری یک شاعر چه جایگاهی دارد؟ می‌خواهم بی‌آنکه تکرار مکررات کرده باشم فروغ را با شاعری هزارساله مقایسه کنم. منظورم «رابعه بنت کعب قزداری» است. رابعه در قرن چهارم هجری قمری می‌زیسته. از لحاظ سبکی می‌توان او را از شاعران سبک خراسانی دانست. شعر او مانند اکثر شعرای این دوره شعری زمینی و سرشار از عشق‌های سرکش انسانی ست.

فروغ هنوز با ما حرف می زند

گروهی از شعرخوانان و شاعران

مدت هاست سراغ شعر فروغ نرفته‌ام. نمی‌دانم چرا اما شاید به این دلیل باشد که من همیشه در مسائل فرهنگی هنری، از چیزهایی که مد می‌شوند یا خیلی عمومی می‌شوند ناخودآگاه فاصله می‌گیرم. مثلا رمان کوری را سال‌ها بعد خواندم چون بعد از انتشار خیلی مد شده بود خواندنش. بعد‌ها خواندم و بدم نیامد. فروغ هم همین طور. یک مدتی به یاد دارم همه دست و پا، و یا بعضا آلت تناسلیشان را حتی، در باغچه می‌کاشتند تا سبز شود. و دختر مدرسه‌ای‌ها و پسربچه‌های گوگولی علاقه‌مند به شعر و حتی شاعران احساساتی مثل صالحی خیلی فروغ فروغ می‌کردند و همین‌ها در من دلزدگی ایجاد کرد. البته این‌ها به خود شعر فروغ ربطی ندارد. شعر او را دوست می‌دارم. و خود او را فرزند زمان و حتی جلو‌تر از زمانه‌اش می‌دانم. دوباره شعر او را مرور خواهم کرد.

«خانه سیاه است»، موج نو و کیارستمی

عسل باقری

«فروغ را در تهران شناختم اوایل دهه ۶۰ (میلادی) موقعی که به دنبال پیدا کردن راهم بودم. وقتی او مرد مطلبی در مجله سینما نوشتم کدام شماره‌ اکنون به یاد ندارم. اما به خاطرم هست که اینگونه نوشته بودم: فروغ ۳۳ ساله بود. نیمی جادو و نیمی انرژی بود، فروغ "ملکه سبا"ی استاندال بود. فروغ  خود شجاعت بود. او به دنبال عذر یا ضمانت برای خود نبود، او زشتی این جهان را همانند نا‌امید‌ترین انسان‌ها می‌شناخت. فروغ به آواز درونش هرگز خیانت نکرده بود. برای اولین فیلمش، مستقیم به سراغ غیر قابل نگاه کردنی‌ترین موضوع آن زمان رفت: جذام و جذامی. فروغ، به خاطر تحسین نامت مرا ببخش. فارغ از ننگ، باید صبر کرد و دید. اما برای گمنام ماندنت فکر نمی‌کنم که امکانی وجود داشته باشد.»

منتقدان مردسالار فروغ

زهرا علی‌پور

شجاع الدین شفا، نویسنده، پژوهش‌گر و مترجم، آن روزها در مقدمه‌ای بر چاپ دوم کتاب اسیر در سال 1334، خطاب به "مدافعان سرسخت اخلاق" نوشت: "پیش از رسیدگی به وضع اخلاقی این اشعار باید به حساب هزاران گناه نابخشیدنی که هر روزه در برابر چشم ما از طرف "صلحا"ی قوم صورت می­گیرد" برسند. او در بخشی از این مقدمه، فروغ را هنرمندی دانست که "گناهش فقط توصیف آن احساساتی است که اگر هم گناهکارانه باشد، بسیاری از ما بیش از او از لحاظ داشتن این احساسات گناهکاریم، به‌اضافه این گناه‌ که خیلی از مدعیان صلاح دارند و او ندارد؛ اینکه ایشان برای پوشاندن آنچه فکر می­کنند دست به دامن گناه دیگری می­زنند که دورویی و ریا نام دارد." – این مطلب هم به طور اختصاصی در گاهنامه منتشر می شود.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

ایران سکولار؛ سال ۱۴۲۹/ کاهش مزاحمت های جنسی در خیابان‌های کشور

۲۴ بهمن ۱۳۹۴
عزت تائب
خواندن در ۲۸ دقیقه
ایران سکولار؛ سال ۱۴۲۹/ کاهش مزاحمت های جنسی در خیابان‌های کشور