شایا گلدوست
من، «شایا گلدوست»، زن ترنس و کنشگر جامعه رنگینکمانی، هر هفته دوشنبه در اینستاگرام «ایرانوایر»، با یکی از اعضای جامعه رنگینکمانی درباره مسایل و مشکلات مربوط به این قشر گفتوگو میکنم. مهمان این برنامه، «اشکان مستی» عکاس و فیلمساز کوییر است، و درباره جامعه رنگینکمانی و تلاش موثر برای آزادی، و دستیابی به حقوق برابر صحبت میکنیم.
***
در این روزها که خیزش مردم ایران علیه جمهوری اسلامی همچنان در جریان است و قدرت بیشتری به خود گرفته است، صحبت از شرایط جامعه رنگینکمانی و حقوق انسانی این قشر در ایران آزاد فردا، نه تنها برای اعضای این جامعه، بلکه برای بسیاری از فعالین حقوق بشر، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در عرصه مبارزه، هر یک از افراد و گروهها به شکلی وظیفه خود را انجام میدهند و برخی هنرمندان با خلق آثار هنری مرتبط، توجه جامعه جهانی و رسانههای بینالمللی را به اعتراضات مردم ایران جلب میکنند.
در این میان کم نیستند هنرمندان جامعه رنگینکمانی که هنر خود را، به عرصهای برای رساندن صدای جامعه خود تبدیل کردهاند. صدایی که در دهههای گذشته، به دلایل مختلف قانونی، فرهنگی و مذهبی، هرگز شنیده نشده و تجربه آنها در فضای جامعه ایران، تنها خشونت و ترس بوده است. ترس از سرکوب و حذفی که به واسطه هویت جنسی و جنسیتیشان متحمل شدهاند. اما گویی حالا زمان آن فرا رسیده است تا با روایت آنچه تجربه زیستهشان است، برای فردای پیش رو، و نسلی که در ایران آزاد زیست خواهند کرد، تلاش کنند. «اشکان مستی» مهمان این برنامه، از تجربه خود به عنوان یک عکاس و فیلمساز کوییر میگوید:
«رشته تحصیلی من کارگردانی سینما است و در سالهای اخیر در زمینه تئاتر و سینما فعالیت کردم. کار خود را به عنوان عکاس شروع کردم و بعد از آن به فیلمسازی پرداختم. در بسیاری از تئاترها و فیلمهای سینمایی، به عنوان عکاس همراه پروژه بودم و با عکسها و فیلمهایم، در تعدادی از جشنوارههای خارجی شرکت کردم. همچنین با یک نویسنده آلمانی در یک کار مشترک، کتابی با نام «اینتر»، مربوط به زندگی همجنسگرایان را چاپ کردیم. تا جایی که توانستم همیشه سعی کردهام در تمامی کارهای شخصی خودم، صحبت از جامعه الجیبیتیکیوپلاس را داشته باشم و در جهت فرهنگسازی کمک کنم.
زمانی که در ایران زندگی میکردم بر این اعتقاد بودم که نه تنها جامعه همجنسگرایان، بلکه هر اقلیتی، بخش جنسی و جنسیتی زندگیشان، بخش خصوصی و شخصی است. البته اصولا عادت به پنهان کردن خود نداشتم و همچنین، گرایش جنسی خود را نیز فریاد نمیزدم. به همین دلیل هر دو فیلم کوتاهی که در ایران کار کردم، شخصیت اصلی فیلم به صورت مشهود همجنسگراست، اما خب شاید موضوع فیلم به طور مستقیم، دغدغههای این جامعه نباشد.
فیلم اول به نام «کمیکال»، داستان زندگی دو فرد همجنسگراست. فیلم دوم هم شخصیتهای داستان با وجود همه محدودیتهایی که در ایران وجود دارد، با کدهایی همجنسگرا نشان داده شدهاند. اما متاسفانه نه تنها هیچکدام از این فیلمها اجازه نمایش در ایران را به دست نیاوردند، بلکه برای شخص من مشکلات زیادی نیز به وجود آمد.
برای فیلم اول، یک سال تمام ممنوعالکار شدم و حتی بهعنوان عکاس نیز با هیچ پروژهای نتوانستم کار کنم. البته در ایران معمولا شخصی را رسما ممنوعالکار نمیکنند، اما برای همکاری با هیچ پروژهای نیز از شما دعوت نمیشود. کار نکردن برای یک هنرمند، بزرگترین ضربه روحی و روانی است، و حکومت از این ابزار به نفع خود بسیار استفاده میکند.»
آیا رشته هنر و فعالیت هنری، به شخص تو به عنوان عضوی از جامعه رنگینکمانی کمک کرد؟
«من هنر و سینما را انتخاب کردم، چون فکر میکردم فضا فضای بازتری است و میتوانیم راحتتر کار کنیم، حرف بزنیم و به آگاهی دیگران هم کمک کنیم. اما متاسفانه زمانی که به این عرصه وارد شده و شروع به کار کردم، با واقعیت روبرو شدم و به این نتیجه رسیدم که جامعه هنری ما بسیار بستهتر از چیزی است که فکر میکنیم.
متاسفانه حکومت در هنر امروز ایران، چه موسیقی، چه تئاتر و چه سینما، آنقدر نفوذ کرده است که تقریبا کسی اجازه حرف زدن ندارد، اگر هم قصد حرف زدن داشته باشد، به راحتی جلوگیری میکنند؛ به همین دلیل جامعه هنری بسیار بسته و محدود است.
برای فیلم اولی که میساختم بیشتر از یک سال در تلاش بودم تا بازیگر را راضی کنم که نقش فرد همجنسگرا را بازی کند، به این دلیل که ترس از انگ زدن داشتند. یا در نمایشگاه عکسی که به دعوت خانه هنرمندان بود، بعد از چند ساعت تابلوی مرا پایین کشیدند، با این عنوان که ترویج همجنسگرایی میکند. این در حالی است که فیلم توقیف شده من در ایران، چهارده جایزه از جشنوارههای بینالمللی دریافت کرد. من فکر میکنم که اینها درد فضای هنری جامعه ماست.»
فکر میکنی که جامعه هنری نیز متاثر از ناآگاهی جاری در بین عموم جامعه ایران نسبت به قشر رنگینکمانی است، یا اینکه محدودیتها و ممنوعیتها این شرایط را بهوجود میآورد؟
«به نظر من هر دو تاثیرگذار است. بخش اصلی از دوران مدرسه و شاید قبلتر از آن، از خانواده شروع میشود، که هیچ آموزشی در این زمینه صورت نگرفته است. بخش دیگر، متاثر از قانون است و جرمانگاری روابط افراد همجنس. زمانی که یک هنرمند یا یک نویسنده، تنها درباره این موضوع حرف میزند و جلوی انتشار فیلم یا کتاب و اثر او گرفته میشود، رفته رفته ناآگاهی گسترش یافته و حتی افراد برای خودباوری نیز با موانع فکری روبرو میشود. فرد ترجیح میدهد خود را نپذیرد، باور و آشکار نکند، تا با مشکلات قانونی مواجه نشود. بسیاری از افراد نیز به دلایل ذکر شده، زمان و مکان را مناسب برای صحبت و پرداختن به این موضوعات نمیبینند و به اصطلاح، برایشان بهصرفه نیست.»
در این زمان تاریخی، که جامعه ایران رو به تغییر است و اعتراضات مردم علیه حکومت جریان دارد، وظیفه هنرمندان در بهبود شرایط جامعه رنگینکمانی، در ایران آزاد فردا را چطور میبینی؟
«من فکر میکنم وظیفه من و دیگر هنرمندان به عنوان عضوی از جامعه کوییر این است که خود را پذیرفته و آشکار کنیم، تا در این برهه زمانی تاریخی، بتوانم به بهتر شدن شرایط جامعه الجیبیتیکیو پلاس در آینده ایران کمک کنیم. حتما در بین معترضان بازداشت شده در ایران، تعداد بسیار زیادی از اعضای جامعه الجیبیتیکیوپلاس هم وجود دارند، اما کسی از آنها صحبت نمیکند. حکم اعدام «ساره» و «الهام» که در زندان هستند و جانشان در خطر است، فراموش شده است. کماکان که در گذشته نیز به خاطر نمیآورم از بین هنرمندان یا ورزشکاران، کسی به این موضوع پرداخته باشد و به این حکم اعتراضی کرده باشد.
مساله این است که اگر ما از همین حالا تلاش نکنیم و بستر لازم را فراهم نکنیم، پس از انقلابی که در ایران در جریان است، کار بسیار سختتر میشود. وظیفه هنرمندان در این فرهنگسازی و آمادهسازی جامعه برای ایران آزاد فردا، نباید فراموش شود.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر