close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

تاملی بر شعار زن، زندگی، آزادی

۳۰ آبان ۱۴۰۱
بلاگ میهمان
خواندن در ۶ دقیقه
تاملی بر شعار زن، زندگی، آزادی

تورج اتابکی

 

حقانیت انقلاب‌ها در پایبندی آن‌ها به آزادی انسان است. آزادی انسانی که در مفهوم تجدد نشسته و به دنبال فردیت، خودمختاری فردی و خرد نقاد است. در حقیقت چنین فهمی از تجدد یا مدرنیت است که حقانیت انقلاب تعیین می‌شود. اگر نگاهی به تاریخ ۱۵۰ ساله ایران داشته باشیم، شاهد جان گرفتن نهضتی هستیم که با دو بال ترقی و تجدد، پرواز را آغاز می کند، و با پشت‌ سر گذاشتن تجربه‌هایی به انقلاب مشروطیت می‌رسد. انقلاب مشروطیت به واقع اوج تلاشی بود که برای تجدد و ترقی و یا نوآوری و نوسازی طی کردیم. به این معنا، مشروطیت، هم یک انقلاب سیاسی بود و هم آفریننده یک تمدن فرهنگی. نقطه عطفی هم در تاریخ معاصر ما شد. حقانیت آن نیز در پایبندی آن به آرمان آزادی انسان بود. انقلاب، در برابر سیاست مستبد و دیانت صاحب‌امتیاز شریعت‌زده ایستاد.

 

از انقلاب مشروطیت تا انقلاب ۱۳۵۷، ۷۳ سال را طی کردیم، با فراز و فرودهای بسیار چشم‌گیر. هم دوره‌های انسداد سیاسی داشتیم و هم دوره‌های شکوفایی سیاسی. هم دوره‌های رکود اقتصادی داشتیم و هم دوره‌های دولت توسعه‌گرا. تمام این تجربه‌ها را گذراندیم. آن‌چه که ما را به انقلاب ۱۳۵۷ رساند، به واقع یک ناهمخوانی بود میان توسعه شتابان اقتصادی ما و موانعی که برای توسعه سیاسی ایجاد شده بود. حاصل آن یک ارتجاع بود به سال ۱۳۵۷ و نه یک انقلاب به مفهومی که در آغاز این نوشته به آن اشاره کردم. یعنی در شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، جمهوری اسلامی هم نقیض آزادی بود و هم نقیض استقلال چرا که برای حفظ مصلحت اسلام، می‌توانست به راحتی از استقلال و آزادی بگذرد، که گذشت. در ۱۳۵۷، بسیاری از کسان این را نفهمیدند و گمان بردند که آزادی و استقلال در جان‌مایه اسلام، آن هم اسلام شیعی و آن هم اسلام شیعی فقاهتی نهفته است. دیدیم که از نخستین روزهایی که آیت‌الله خمینی به قدرت رسید، تلاش کرد که شکل و شمایل، کاملا ولایی و فقاهتی به اسلامش ببخشد و آن طلب جان‌مایه آزادی که ما از زمان مشروطیت داشتیم، فردیت، خودمختاری فردی و خرد نقاد را به کناری بگذارد. فرمان داد که هم قلم‌ها را بشکنید، و هم زن‌ها را به ترک آزادی‌هایی که به دست آورده بودند، وادارید. بنابراین، نیمی از جمعیت ایران را از حقوق بنیادینی که با تلاشی پیگیر از جنبش مشروطیت به این رو به دست آورده بودند، از زندگی انسانی محروم کرد.

 

جنبش انقلابی که اینک با شعار «زن-زندگی-آزادی» دوماهی از عمرش می‌گذرد، ادامه انقلاب مشروطه ماست. حقانیت این حرکت همچنان در پابندی آن به آرمان انسانی است، آزادی، خودمختاری فردی و خرد نقاد. چیدمان شعار اصلی آن، زن، زندگی و آزادی بسیار مهم است. از زن، یعنی عاملیت نیمی از جامعه آغاز می‌کند، به یک حیات مادی، زندگی خوب انسانی و به کرامت انسانی توجه می‌کند و سر آخر به آزادی می‌رسد. بنابراین، من در یک کلام اگر بخواهم با آن مفهومی که در آغاز از آن گفتم، بازگردم، آن‌چه که امروزه می‌بینیم، تبلور خواست‌های تلنبار شده‌ای است که ما از بیش از ۱۲۰ سال پیش با خود داشته‌ایم.

 

هر شرایط انقلابی لزوما به انقلاب منتهی نمی‌شود ولی زمینه را برای چیدمان یک تحویل عمیق فراهم می‌کند. آن‌چه که ما شاهد آن هستیم جنبش اعتراضی بود که با یک قتل حکومتی آغاز شد، و در فراز و فرود خود به یک جنبش انقلابی رسید. انتظاری بی‌جا و یک توهم است که گمان رود که این انقلاب در یک بازه زمانی بسیار بسیار کوتاه، به فرجام خواهد رسید. این که خیلی زود بخشی از آنانی که بالا نشسته‌اند متقاعد خواهند شد که با نظام موجود دیگر آینده‌ای ندارند و دست از حمایت نهاد‌های سرکوب بردارند و تن به خواست‌های مردم بدهند. از سوی دیگر این نیز یک توهم است که گمان رود که مردم از پایین با یک نرخ بسیار ثابت و فزاینده و همه‌گیر در صحنه ستیز اجتماعی برای تغییر بنیادین حاضر شوند. باید هم بالایی‌ها به نقطه‌ای برسند که قادر به حکمرانی نیستند و هم پایینی‌ها به شکل گسترده‌ و هماهنگ و در شکل‌های گونه‌گون در صحنه مبارزه انقلابی حضور داشته باشند.

 

دو چالش بزرگ در برابر این حرکت انقلابی به چشم می‌خورد:

نخست، سرکوب بسیار گسترده: در ۴۳ سال گذشته، مردم یک حرکت تحول‌خواهی را پشت سر گذاشتند که اوج آن دوم خرداد و جنبش اصلاحات بود. اعتراضات دانشجویی، جنبش سبز بود و بعد سرکوب آن‌ها، بسیاری از کسانی‌که از نظر فرهنگی و معیشتی نمی‌توانستند با این حکومت بسازند را، آهسته آهسته متقاعد کرد که این حکومت اصلاح‌پذیر نیست. چنین بود که حرکت‌هایی چون دی‌ماه سال ۱۳۹۶ و آبان‌ماه سال ۱۳۹۸ را داشتیم.

 

حکومت نیز در رودرویی با این دو حرکت متوجه شد که دیگر نمی‌تواند به همان سیاق قدیم حکومت کند و باید یک‌دستی حکومت و سرکوب گسترده را بر گزیند. مصداق این ادعا نیز، احضار خدای دهه ۱۳۶۰ از سوی علی خامنه‌ای بود. این پیش‌دستی حکومت بود برای مقابله با حرکت‌هایی از جنس دی‌ماه ۱۳۹۶ و آبان‌ماه ۱۳۹۸. با یک ‌دست کردن حکومت و کنار گذاشتن بسیاری از کسانی‌که به گونه‌ای به این یک‌دستی دل نمی‌دادند، خدای دهه ۶۰ را احضار کرد و دیدیم که در یک سال و اندی دولت رئیسی، چه تسمه‌ها که از گرده مردم نکشید.

 

چالش بزرگ دیگر این حرکت انقلابی، چالشی است که به‌نوعی از سوی منادیان اصلاح‌طلبی و تحول‌خواهی داریم. اینان با ترساندن مردم از سوریه‌ای شدن و تجزیه ایران، گزینه‌ای جز تن‌دادن مردمان به انفعال و انقیاد پیش نمی‌گذارند. به مردم این پیام را می‌دهند که از اعتراض‌تان و انقلاب‌تان دست بردارید. به تلویح می‌گویند که اجازه بدهید ما همچنان تاراج‌گر باشیم و ثروت این مملکت را تاراج کنیم، و شما را بترسانیم از این‌که اگر دست از پا خطا کنید، ایران سوریه‌ای می‌شود. من جز معدودی از اصلاح‌طلبان با شرف که همچنان تخته‌بند آرای دوران سپری‌شده هستند و بهای آن را هم چه گزاف پرداخته‌اند و می پردازند، در بسیاری از تحول‌خواهان و اصلاح‌طلبان، شرکای دزد حاکمیت را می‌بینیم که بر سر سفره منفعت ملی دمرند تا با تکه نانی که جلویشان پرت شده، رام درگاه باشند.

 

آن‌چه امروزه در ایران اتفاق می‌افتد، تبعات بسیار گسترده‌ای برای منطقه و جهان ما خواهد داشت. داوریم جز این نیست که این جنبش انقلابی ضد روحانی‌سالاری، ناقوس مرگ اسلام سیاسی و در ایران، سویه شیعه فقاهتی-میلیتاریستی را به صدا درآورده است. ما در ۴۰- ۵۰ سال گذشته، شاهد شکل‌گیری خوانش‌های کاملا سیاسی از ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی بودیم. رادیکالیزم سیاسی را در یهودیت، مسیحیت، اسلام و حتی در ادیان غیرابراهیمی مثل هندوئیسم هم دیدیم. شعار زن، زندگی، آزادی، و این انقلاب پیامد‌های فرهنگی گسترده‌ای را به‌همراه خواهد داشت. ما با شکل‌گیری یک تمدن فرهنگی گسترده در میهن‌مان، منطقه‌مان و جهان‌مان روبروییم. این حرکت نه تنها مساله اسلام سیاسی را به چالش می‌کشد، بلکه به‌نوعی سویه‌های سیاسی تمام ادیان را در جهان به چالش خواهد کشید.

 

در شعار زن، زندگی، آزادی، عاملیت زن، ابعاد بسیار گسترده‌ای می‌یابد و از پوسته سنتی و شناخته‌شده فمینیسم، که ما برای دهه‌ها از آن آموختیم، فراتر خواهد رفت و گسترده‌تر خواهد شد. مفهوم زندگی و سویه‌های مختلف آن یعنی کرامت انسانی، خوب زندگی کردن، برابری سیاسی و اجتماعی، زندگی در محیط زیستی سالم، از مرزهای سنتی جوامع آرمانی با برتری یک طبقه یا یک قوم و ملت یا یک آیین فراتر می‌رود و هیچ تقدسی برای ارزش‌های نظام‌های زمینی و آسمانی قائل نیست. و البته همه این‌ها در گرو رسیدن به جان مایه تجدد: خود‌مختاری فردی و خرد نقاد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اخبار

کارلوس کی‌روش خطاب به ایرانیان: نمی‌خواهید تشویق کنید، در خانه بمانید

۳۰ آبان ۱۴۰۱
خواندن در ۱ دقیقه
کارلوس کی‌روش خطاب به ایرانیان: نمی‌خواهید تشویق کنید، در خانه بمانید