گردآفرید سلحشوری، شهروندخبرنگار
چهارشنبه ١٦ آذر ۱۴۰۱ نقطه عطف بود. در آن شب، در محله من و چند محله دیگر تهران از ساختمان بلند و پشت بامها طبق معمول شبهای دیگر، در ساعت ۲۱ شعاری به گوش نرسید. آن شامگاه تا نصف شب شمار تظاهركنندگان ساكت از میدان «انقلاب» تا میدان «آزادی» (شهیاد) به رغم همه مزاحمتهای یگان ویژه، بسیج، لباس شخصی و حتی حضور نیروهای «نوپو» (نیروهای ویژه پاسدار ولایت) در میدان انقلاب، در تقریبا ۹۰ روز گذشته در تهران بیسابقه بود.
***
من همراه دوست جوانم از میدان انقلاب كه او گاهی پس از دست کشیدن از شغل روزنامهنگاری، بساط فروش كتابهای ممنوعه و نایاب پهن میكند و به من هم میفروشد، از اول خیابان «آزادی» به مقصد میدان آزادی راه افتادیم؛ میدانی که بنای یادمان آن را «حسین امانت»، معمار ایرانی در جوانی ساخت تا این روزها همچون مادری مهربان، به جوانان و نوجوانان و در یک کلام، به همه مردم زیر دامن فراخ و بلندش پناه دهد.
البته دوست من چابکی و تند رفتن همیشگی خود را كنار گذاشته بود و پا به پای هم، سلانه سلانه، مادر پسری راه افتادیم.
از سر خیابان «جمالزاده» انواع نیروهای امنیتی تظاهرکنندگان صم و بكم را به داخل این خیابان هدایت میكردند. هدایت که چه عرض کنم! اگر کسی امتناع میكرد، فحش ركیك میدادند و از هل دادن و یقه گرفتن هم خودداری نمیكردند.
البته تظاهركنندگان نجیب هیچ از كوره در نمیرفتند و هر قدر مامور گستاخی میكرد تا آنها را به واکنش وادار كند، موفق نمیشد.
خلاصه، به اصطلاح جوانان پای كار، فحشخور تظاهرکنندگان ملس بود. از سر خیابان جمالزاده، من و دوستم، مادر و پسری بودیم كه به خانه خود در همان نزدیکی میرفتیم.
حتی پیادهرو سمت «باغ تژه» بهاییان كه از سال ۱۳۵۷ به این سو مقر نیروی انتظامی شده است، از راهپیمایان ساکت پر بود و آن طرفیها به خیابانهای فرعی سمت جنوب خیابان آزادی رانده میشدند. اما جوانان و میانسالان و تعداد اندکی از پیران از كوچه پس كوچهها به سمت خیابان آزادی بر میگشتند و پیادهروهای دو طرف را خالی نمیگذاشتند.
این راهپیمایی ساكت برای امروز و فردای ایران سندی ماندگار است. بعد كه خسته و كوفته به خانه رسیدم، با هزار بدبختی و فلاکت «ویپیان» درست و درمانی برای دسترسی به شبكههای اجتماعی گیرم آمد و خواندم و تماشا كردم كه در قروه، از شهرهای آذری - کُردیزبان استان كردستان و اصفهان هم روز چهارشنبه تظاهر كنندگان در سكوت اعتراض كردند.
این مرا یاد تظاهرکنندگان علیه استبداد حكومت خلق چین در هفتههای اخیر انداخت. آنها كاغذهایی سفید را جلوی صورت، در تقابل با پلیس چین گرفته بودند.
همین جا تكلیف خودم را با شما خوانندگان روشن كنم كه من با توصیه خانم «شیرین عبادی»، برنده «جایزه صلح نوبل»، در دفاع مشروع مصرح در پیشگفتار «اعلامیه جهانی حقوق بشر» موافق هستم. اما اعتراض ساكت، چه به سبك چینیهای معترض و چه به شیوه ما ایرانیان در روز ١٦ آذر، برای كم كردن هزینه و كشاندن بخش خاکستری به میدان مبارزه خشونتپرهیز موثر است.
طرف ما كه معترضان سمت ساختمان حج و زیارت بودند، نزديك بود كه با یگان ویژه جر و بحث كنند اما خوشبختانه دو سه نفری از میان آنها یادآور شدند كه قرار و مدارمان چیست.
آن طرفیها به هر ضرب و زوری بود، از «دانشگاه سوره» (ساختمان «آدامس خروس نشان» پیش از ١٣٥٧) رد شدند و ما هم این طرف به خیابان «شادمان»، روبهروی «زمزم» و بالاخره به اتوبان «یادگار» رسیدیم.
دوست همراهم مرا از پلههای پل عابر پیاده رد كرد و به پیادهرو روبهروی ساختمان میراث فرهنگی رساند. وقتی به كنار دروازه بزرگ «دانشگاه شریف» («دانشگاه صنعتی آریامهر» که الگو گرفته از «دانشگاه امآیتی» امریکا است) رسیدیم، دوستم به شیوه شغل سابق خود، مصاحبه، یا بهتر است بگویم پرسش و پاسخ را شروع كرد ولی این بار یادداشت را ذهنی بر میداشت تا روزی روزگاری جایی نقل كند. حالا من اینجا نقدا موجز و مختصر نقل میکنم:
دوست من: سال ١٣٨٨ من از آن اول در خیابانها بودم. خب به «میرحسین موسوی» رای داده بودم. الان به تخمین من، تعداد تظاهر كنندگان، حتی زنان تظاهر كننده كمتر است. موافق نیستی؟
-یادت باشد من آن سال اینجا نبودم اما یك نكته را از یاد نبریم، در لحظه مبارزه، نه آن موقع آمار دقیقی از جمعیت معترض در همان روز مبارزه داشتیم و نه امروز. ما از خودمان در لحظه رویداد، مثلا همین راهپیمایی در سکوت امروز خبر نداریم. در حالیكه وقتی ایرانیان خارج از كشور در برلین یا یكی از شهرهای كانادا در اعتراض جایی جمع میشوند، سرشماری از شركت كنندگان ممكن است و حتی پلیس محلی تعداد تظاهرات کنندهها را دقیقا اعلام میکند. یادت باشد سال ١٣٨٨، در پی تقلب در انتخابات ریاست جمهوری، جناحی از حاكمیت علیه جناح دیگر به خیابان آمد و در ادامه زخم خوردگان از رژیم اسلامی به گفته «شجونی» و «قرائتی» و حتی خود «علی خامنهای» به تلویح سركوب شدگان ١٨ تیر و قبلتر خانوادههای اعدام شدگان سال ۱۳٦٧ هم به كف خیابان آمده بودند. خود رژیم گفته بود. من همان موقع در پراگ بودم و خواندم كه بیش از ٦٠ درصد دستگیر شدههای كف خیابان در سال ١٣٨٨ اصلا رای نداده بودند.
دوست من: آخر چرا آنها كه رای نداده، به كف خیابان آمده بودند؟
-خیلی ساده، به قول رژیم و رهبرانش، این رای ندادهها به اصطلاح روانشناسان اجتماعی، فیدبك خشم فروخورده، سركوب و داده ستانده متراكم داشتند. به قول خامنهای، از رژیم كینههای عمیق به دل داشتند. اگر تظاهر کنندگان آن موقع ۴۰ یا ۵۰ ساله بودند، سركوبها، زندانها و اخراجها یادشان بود و یا شخصا تجربه كرده و یا از خانوادههای اعدام شدگان بودند. در میانشان زخم خوردگان سركوب ١٨ تیر هم بود كه فرصت اعتراض جناحی از حاكمیت به تقلب انتخاباتی را مغتنم شمرده و به کف خیابانها آمده بودند.
دوست من: منظورت این است كه آنچه الان در خیابان و ساختمانهای بلند مرتبه میگذرد، ربطی به اعتراضات گذشته ندارد؟
- مشتركات بسیاری با آنها دارد و میراثدار است اما کشتن «مهسا امینی» تیر خلاصی بود كه دستور مبارزه بیسابقهای بر خیابانها تحمیل كرد؛ آن هم بهدست لایهای از جمعیت كه عقاید ارتجاعی، واپسگرا و سنت سیاسی نسل گذشته رایج ذهنش را مسموم نكردهاند.
دوست من : پس ایران این لایه با ایران ١٨ تیر و ١٣٨٨ و قبلتر ربطی ندارد؟
- دارد و ندارد. آنطور که من فهمیدهام، این لایه از جمعیت میخواهد كشور معمولی و زندگی معمولی داشته باشد و اقلیتی است كه اگر سازماندهی بیابد، اکثریت منفعل اما ناراضی را قانع خواهد كرد.
دوست من: همانطور كه كمتر از ۱۰ صد جمعیت، حدود ٣٥ میلیون را در فاصله اواخر ١٣٥٥ تا بهمن ١٣٥٧ با اكثریت خاموش كرد؟
-بله.
پرسش و پاسخ، راه ما را كوتاه كرد و به نزدیكی میدان آزادی رسیدیم. دوستم پچپچكنان خبرم كرد كه چیزی به پایگاه بسیج در شمال شرقی میدان نمانده است. او برایم تعریف كرد كه در طول خیابان آزادی و انقلاب، محلهایی برای بازداشت موقت وجود دارند كه او هم چندین بار پیش از انتقال به زندان «فشافویه» در ٣٢ کیلومتری جنوب تهران، چند روزی میهمانشان بوده است.
وقتی به سمت ایستگاه مترو در ضلع شمال غربی میدان میرفتیم، دوستم نقد راهپیمایی سکوت را شروع کرد. او معتقد بود كه نباید مقصد تظاهركنندگان ساكت، میدان آزادی میبود، چرا که پلیس یگان ویژه و همكارانش از قبل خبردار شده بودند و نیروهای سركوب كننده آنقدر دسترسی را دشوار و تظاهرکنندگان را کلافه و خسته كردند كه محوطه زیر طاق میدان و چمن اطرافش در شب چهارشنبه پر نشد. نتیجه این كه خبرگزاری «تسنیم»، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ساعت هشت و نیم شب ویدیویی از یک قسمت خالی از جمعیت میدان آزادی گرفت تا ثابت كند اعتراض كنندگان ساكت هم اندك بودند.
اما رویداد امیدبخش این که تا نیمههای شب، همه خیابانهای منتهی به میدان آزادی پشت به پشت راهبندان بود. بعدا خبر شدیم که بوق ممتد اتومبیلها در مسیر راهپیمایان نجیب و ساکت از خجالت آن همه نیروی سرکوب در آمدهاند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر