شایا گلدوست
«از زمانی که خود را به یاد میآورم، تمام رفتارهایم شبیه به پسرها بوده است. تنها در جسمی دخترانه متولد شدهام. اما این جسم و تصور دیگران از من، با چیزی که خود را آنطور میشناختم و احساس میکردم، خیلی متفاوت بود. از بچگی آرزو داشتم سینا باشم و این آرزو را همیشه در سر میپروراندم اما نمیتوانستم به کسی بگویم. خجالت میکشیدم یا شاید میترسیدم. شاید اگر کسی بیشتر دقت میکرد، از روزمرگیها و بازیها و اسباببازیهایم میتوانست به راحتی این را بفهمد.»
آنچه که میخوانید، روایت «سینا» است؛ جوان ترنس ۱۸ ساله ساکن تهران و روایتی از آنچه اکثر ترنسها در ایران تجربه میکنند: «بزرگتر که شدم، همه دوستان و همبازیهایم پسر بودند و خانوادهام به شدت با این موضوع مخالفت میکردند. فکر میکردند این تاثیر دوستانم است که باعث میشود با دخترها متفاوت باشم. از یک جایی به بعد اجازه نداشتم لباسهایی که دوست دارم را بپوشم یا موهایم را کوتاه کنم. اما گاهی که جانم به لبم میرسید، یک قیچی برمیداشتم و جلوی آینه خودم موهایم را قیچی میکردم تا مجبور شوند مرا به آرایشگاه ببرند.»
«ترنس» یا «ترنسجندر» یک واژه چتری است و در واقع به شخصی گفته میشود که هویت جنسیتی خود را مغایر با جنسیتی که در بدو تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی به او نسبت داده شده است، تعریف میکند.
به زبانه سادهتر، زن ترنس به شخصی گفته میشود که با جسم و اندام جنسی منتسب به مردانه متولد شده است و جنسیت مردانه به او نسبت داده میشود، در صورتی که او خودش را یک زن میداند و هویت جنسیتی خویش را زنانه تعریف میکند.
مرد ترنس به شخصی گفته میشود که با جسم و اندام جنسی منتسب به زنانه به دنیا آمده است و جنسیت زنانه به او نسبت داده میشود، در حالی که او هویت جنسیتی خود را مردانه تعریف میکند و خویش را یک مرد میداند.
البته ترنسها میتوانند هویت جنسیتی «غیردوگانه» یا «نانباینری» نیز داشته باشند و با وجودی که جنسیت نسبت داده شده به خود را نمیپذیرند اما خودشان را متعلق به هیچکدام از دو قالب زنانه و مردانه ندانند.
در گذشته ترنسبودگی به عنوان یک اختلال جنسیتی یا اختلال هویتی شناخته میشد اما طبق آخرین نسخه طبقهبندی بیماریهای سازمان جهانی بهداشت (ICD-11)، ترنسبودگی از لیست بیماریها خارج شده است و یک ناهمگونی مستمر بین جنسیتی که فرد خود را با آن میشناسد و جنسیتی که از بدو تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی به او نسبت داده شده است، تعریف میشود.
سینا به خاطر میآورد که مادرش گاهی او را مجبور به پوشیدن لباسهایی میکرد که منتسب به دخترانهاند؛ لباسهایی که او هیچوقت دوست نداشت بپوشد.
میگوید مادرش یک روز به زور لباس را به تن او کرد و ناخنهایش را لاک زد و با خود به میهمانی برد اما در تمام طول میهمانی دستهایش را مشت کرده بود تا کسی ناخنهایش را نبیند. اگر لباس دلخواهش و به اصلاح خودش، لباس پسرانه میپوشید، احساس نمیکرد دختری است که لباس پسرانه میپوشد، چون خودش را یک پسر میدانست. اما برعکس، هر زمان که به زور لباس دخترانه تنش میکردند، احساس میکرد پسری است که لباس دخترانه پوشیده است. تعریف و باوری که سینا از کودکی از هویت جنسیتی خود داشت، تعریفی مردانه بود.
این موضوع را میتوان در سنین کودکی، از نوع بازیها، انتخاب همبازیها، نوع پوشش، رفتار و ابراز کودک درباره جنسیت خود تا حدودی متوجه شد اما این به آن معنا نیست که هر کودکی که از کلیشههای معمول جنسیت نسبت داده شده به خود پیروی نمیکند، ترنس باشد. مسیر خودشناسی برای هر فردی بسیار متفاوت است. افراد برای درک و شناخت بهتر هویت جنسی و جنسیتی خود نیاز به بازههای زمانی متفاوتی دارند و تجربه درک و شناخت هر فرد میتواند با فرد دیگر متفاوت باشد.
هویت جنسیتی مقولهای جدا از جنس است و به درک و تعریفی که فرد از جنسیت خود دارد، گفته میشود. در دو سر این طیف، هویت زنانه و مردانه قرار دارد و افراد میتوانند هویت جنسیتی خود را در نقاط مختلف روی این طیف تعریف کنند و یا این که بر روی آن در حرکت بوده و هویت جنسیتی سیال داشته باشند. البته برخی از افراد خود را در هیچکدام از این دوگانه زنانه و مردانه تعریف نمیکنند و هویت جنسیتی خود را «غیردوگانه» یا «نانباینری» میدانند. هویتجنسیتی افراد میتواند با جنس یا جنسیت منتسب به آنها همسو بوده یا در تضاد باشد.
سینا میگوید: «فضای مجازی برایم فرصتی شد تا خود را بهتر بشناسم. تصاویر، ویدیوها و مصاحبههای افراد ترنس مختلف را گوش میکردم و هرچه که بیشتر از زندگی خود میگفتند، احساس میکردم داستان من را تعریف میکنند. هنوز مطمئن نبودم که یک ترنس هستم و اگر صادق باشم، از این موضوع میترسیدم. جدا از جامعه، نمیدانستم برخورد خانواده با این موضوع چهطور خواهد بود. آن روزها همهچیز سیاه مطلق بود. زمانی که مطمئن شدم، به خواهر بزرگترم گفتم و او کمک کرد تا به مشاور مراجعه کنم. خانواده را به سختی آماده کردم. برای مادرم تعریف و داستانهای ترنسهای دیگر را برایش تعریف میکردم و سعی داشتم به او بفهمانم که من تنها فرد ترنس در دنیا نیستم و افرادی مثل من زیاد هستند. سعی میکردم با این روش آنها را آگاه کنم و خوشبختانه جواب داد.»
اما مشکل افراد ترنس تنها خانواده و پذیرش آنها نیست، ترنسها در ایران برخلاف آنچه تصور میشود، موانع و مشکلات زیادی از نظر اجتماعی و قانونی در مسیر پیشروی خود احساس میکنند. اکثر این افراد تحت تاثیر فشارهای جامعه، مذهب و قانون ناچار به انجام هورمونتراپی و جراحی بازتایید جنسیت هستند تا با دوگانه جنسی و جنسیتی مرسوم منطبق شوند. اما حتی اگر فرد تصمیم به انجام این کار بگیرد، پروسه قانونی و اخذ مجوز خود هفتخانی است که گذر از آن کار هرکسی نیست؛ همانطور که سینا از این روند میگوید: «رفتارهای بد افراد در دادگاهها و ادارات قانونی باعث رنجش بسیار هستند. اولین بار از بیمارستان روزبه اقدام به اخذ مجوز برای جراحی کردم. برخورد پرسنل بیمارستان بسیار زننده و تمسخرآمیز بود. خندهها و نگاههای معنادار مرا میرنجاندند. با خود میگفتم همه قدرتم را جمع کردهام تا برای خود و رسیدن به آنچه که هستم، قدمی بردارم اما روبهرو شدن با چنین رفتارهایی، انرژی من را میگرفت. نمیدانم شاید میبایست از کودکی به چنین رفتارهایی عادت میکردم اما نکرده بودم؛ چیزی که در دوران مدرسه زیاد میدیدم.»
او ادامه میدهد: «به خاطر سن کم، بارها به دادگاه و پزشکی قانونی مراجعه کردهام اما هر بار به بهانهای کارم را به تعویق میاندازند؛ بهانههایی که نه دلیل علمی دارند و نه توجیه قانونی. قاضیهایی که به پرونده افراد ترنس رسیدگی میکنند، هیچگونه اطلاعی از شرایط ما ندارند. سلیقه شخصی و این که دلش بخواهد یا نخواهد که مجوز را صادر کند، تعیین کننده سرنوشت ما است. باز من خوشبختم که خانوادهای دارم که همراهم هستند. به بچههایی فکر میکنم که از خانواده طرد شدهاند، جامعه آنها را نمیپذیرد و قانون نیز از آنها حمایت نمیکند.»
ثبت نظر