شایا گلدوست
پادکست رنگینکمانی «زیر سقف آسمان» در «ایرانوایر»، مجموعهای است از داستانهای زندگی اعضای این جامعه فارسیزبان به روایت «شایا گلدوست»، زن ترنس و کنشگر مسایل جنسی و جنسیتی.
در اپیزود دهم، داستان زندگی «فارس» را میشنوید؛ مرد همجنسگرای تربیت شده با آیین دیانت بهایی. داستان او، روایت گرایش جنسی، جامعه و اعتقادات مذهبی خودش است؛ روایتی که او را در لایههای مختلف دچار تبعیض کرده است.
***
فارس از خودش میگوید و از روزهایی که بین خود حقیقی و اعتقادات دینی که با آنها پرورش یافته بود، جدال میکرد: «من فکر میکنم زندگی کردن به عنوان یک همجنسگرا به من این فرصت را داد که بتوانم به تمامی پدیدههای زندگی، مثل عشق، روابط اجتماعی، فرزند، دوست و غیره بینش عمیقتری پیدا کنم. همیشه خودم را به عنوان یک اقلیت در اقلیت در اقلیت معرفی میکنم؛ چه به عنوان یک مهاجر در جامعه امریکا، چه به عنوان یک بهایی در جامعه اسلامی ایران و چه به عنوان یک همجنسگرا در جامعه بهایی ایرانی. این تفاوتها همیشه و همهجا همراه من بودهاند.»
انسانها به واسطه لایههای مختلف هویتی که دارند، تجربههای متفاوتی از یکدیگر را زیست میکنند. این هویتهای متقاطع میتوانند امتیازاتی را به افراد بدهند یا اینکه آنها را در معرض تبعیضهای مضاعفی قرار دهند؛ هویتهایی مانند ملیت، قومیت، زبان، دین، مذهب، رنگپوست و غیره که در مجموع با یکدیگر معرف یک فرد هستند. گرایش جنسی و هویت جنسیتی نیز یکی از این لایههای هویتی است که افراد با آن زندگی میکنند و به واسطه آن، امتیاز و یا تبعیضهایی شامل حالشان میشود؛ مثل فارس که یک همجنسگرای بهایی است. او میگوید: «به دلیل گرایش جنسی، تفاوتی را میان خودم و دیگران احساس میکردم. این مساله همیشه همراه من بود اما از دوران نوجوانی شدت بیشتری گرفت. همه روزهای نوجوانی و جوانی، فردی منزوی بودم و احساس تنهایی میکردم، چون نه با پسرها احساس نزدیکی میکردم، نه میتوانستم خیلی با دخترها در ارتباط باشم؛ احساس تفاوتی که همچنان با وجودی که در امریکا زندگی میکنم، همراه من است.»
همه جوامع در دنیا دگرجنسگرا و همانسوجنسیتیمحور هستند. از این رو، افراد با گرایش جنسی و عاطفی به جنس و جنسیت متفاوت با خود و همچنین افرادی که جنسیت نسبت داده شده بر اساس ظاهر اندام جنسی در بدو تولد با هویت جنسیتی آنها منطبق است، پذیرفته شده و مورد مقبولیت بیشتر و منطبق با هنجارهای دگرجنسگرا و همانسوجنسیتیمحور به شمار میآیند.
در چنین شرایطی، اعضای جامعه رنگینکمانی، یعنی افراد با گرایشهای جنسی و هویتها و بیانهای جنسیتی متنوع در معرض آسیب و تبعیض بیشتری قرار میگیرند. این آسیبها و تبعیضها میتوانند اشکال مختلفی داشته باشند؛ از خانواده شروع شده و تا طرد شدن از جامعه پیش رود و حتی در کشوری مانند ایران، جرمانگاری شده و مجازات آن مرگ باشد.
اما فارس میگوید او از درون نیز با خود احساس بیگانگی میکرده است: «از درون نیز احساس آرامش و پذیرفته شدن نمیکردم. به عنوان یک مرد همجنسگرا، با وجودی که دیانت بهایی موجودیت ما را میپذیرد اما دیدگاه مثبتی به این موضوع ندارد. به همین دلیل دوران بسیار پراسترس و چالش برانگیزی را در روند شناخت و پذیرش خودم طی کردم. از تنهایی بیشتر به درس خواندن روی آوردم و تنها راه فرار از این احساس بیگانگی و تفاوت را در درس خواندن میدیدم. هیچگونه فعالیت اجتماعی، فرهنگی و ورزشی انجام نمیدادم، به این دلیل که این فعالیتها مرا در معرض ارتباط با دیگران و قرار گرفتن در شرایط استرسزا قرار میداد.»
دین یا مذهب به خودی خود برای بسیاری از افراد رنگینکمانی در دوره خودشناسی و برونآیی معضلی بسیار بزرگ است. زمانی که فرد اعتقادات مذهبی داشته باشند یا این که مذهب به اشکال مختلف در زندگی او تاثیرگذار باشد، دچار یک تضاد و سردرگمی بین هویت جنسی و جنسیتی و باورهای مذهبی او میشود؛ تضادی که میتواند فرد را دچار بحرانهای روحی بسیار جدی و خطرناک کند و تبدیل به مانعی در مسیر شناخت، درک و پذیرش هویت جنسی و جنسیتی او شود.
در نهایت، مانند بسیاری از اعضای جامعه رنگینکمانی، مهاجرت کرد. هرچند فارس حالا این روزها، پس از گذار از روزهای سخت گذشته، در کشوری امن زندگی میکند، در اجتماعی که پذیرفته شده است و از حقوق انسانی برخوردار است اما همانطور که میگوید، همچنان این احساس متفاوت بودن با او همراه است.
قصه «دین» را میتوانید از اینجا گوش کنید.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر