close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

زنان تاثیرگذار ایران؛ توران آغا ملقب به ملکه ایران

۲۱ خرداد ۱۴۰۳
ایران‌وایر
خواندن در ۱۰ دقیقه
زنان تاثیرگذار ایران؛ توران آغا ملقب به ملکه ایران
ملکه ایران و دختران
زنان تاثیرگذار ایران؛ توران آغا ملقب به ملکه ایران
«ایران‌وایر» سال گذشته، اولین جلد از کتاب «زنان تاثیرگذار ایران» را به‌صورت دیجیتال منتشر کرد

«ایران‌وایر» سال گذشته، اولین جلد از کتاب «زنان تاثیرگذار ایران» را  به‌صورت دیجیتال منتشر کرد. نسخه چاپی این کتاب چند ماه پیش توسط انتشارات «ناکجا» منتشر شد. این کتاب، روایت ۱۰۰ زنی است که بر پیرامون خود، جامعه، علم، هنر، سیاست، فرهنگ، ورزش، اقتصاد و تکنولوژی تاثیر گذاشته‌، از موانع نظام نابرابر جنسیتی نهراسیده‌ و مسیری را برای رشد و دست‌یابی زنان ایران به حق برابر انسانی خویش هموار کرده‌اند. انتخاب‌کنندگان این فهرست، مخاطبانی هستند که باور دارند از این زنان تاثیر گرفته‌اند.

پس از انتشار نسخه دیجیتال کتاب زنان تاثیرگذار، از شما مخاطبان  ایران‌وایر خواستیم اگر نام زنی که به نظرتان تاثیرگذار بوده است را در این فهرست نمی‌بینید، نام و دلیل آنکه او را تاثیرگذار می‌دانید، برای ما به ایمیل [email protected]  بفرستید.

در مدت چند ماه، ایمیل‌های زیادی از شما دریافت‌ کردیم و نام‌های زیادی بر پایه انتخاب‌های شما برای جلدهای بعدی کتاب جمع‌آوری شدند. منتخبان می‌توانند در هر عرصه‌ای، از فرهنگ، علم، آموزش، پژوهش و کنشگری گرفته، تا هنر، ورزش، فعالیت‌های خیریه، سیاست، تکنولوژی، کارآفرینی، نوآوری، اقتصاد و ادبیات، گام‌های موثری برداشته باشند.

اگر شما هم زنی تاثیرگذار می‌شناسید، در انتخاب‌های ما سهیم شوید. زندگی‌نامه زنان تاثیرگذار پیشنهادی شما (پس از تایید توسط تیم ایران‌وایر) ابتدا در سایت منتشر می‌شود و در گام بعدی، به جلدهای بعدی کتاب زنان تاثیرگذار راه می‌یابد.

جلد اول کتاب زنان تاثیرگذار را، می‌توانید از این لینک دانلود کنید.

***

«دو عراده توپ آورده بودند و از روی پشت‌بام به عمارت اندرونی و توی حیاط بنای شلیک گذاشتند. من نگاه کردم، دور تا دور بام قزاق ایستاده بود به اندرون بیخود تفنگ می‌انداختند. تا رفتیم ببینیم چه خبر است، از آن در سفره‌خانه که رو به باغ است، قزاق‌ها ریختند توی سفره‌خانه، تقریبا دویست نفر. آمدیم بگریزیم از پله‌ها برویم، سربازهای سیلاخوری شاید هزار نفر روی پله‌ها و توی ایوان و توی حیاط بودند و اسباب و تالارها و اتاق‌ها را غارت می‌کردند. یک قزاق از سر من چادر را کشد. من چسبیدم تفنگش را گرفتم. لوله تفنگ دست من بود و تهش دست قزاق. بعد یک دفعه توپ انداختند و خوابگاه و اتاق زمستانی را خراب کرد.»

آنچه این نوشته با آن آغاز شد، نه روایت یکی از مجاهدان از روز توپ، بلکه روایت یکی از دختران ناصرالدین‌شاه و البته عمه «محمدعلی شاه»، از روزی است که مجلس و چند خانه را به توپ بستند؛ یکی از این خانه‌ها خانه یکی از دختران آزادی‌خواه ناصرالدین شاه، یعنی ملکه ایران، همسر «علی‌خان ظهیرالدوله» بود. یکی از شاهزادگانی که چنان در نقد حاکمیت پدر، برادر و برادرزاده‌اش صحبت کرد، که خانه‌اش بعد از مجلس به توپ بسته شد.

در میان شاهزاده خانم‌های ایرانی، «توران آغا»، ملقب به «ملکه ایران»، از روش‌نفکرترین و تاثیرگذارترین شاهزاده‌های ایرانی است که نه چون همسر «ظهیرالدوله»، بنیانگذار انجمن اخوت بود، بلکه به‌خاطر معاشرت با روشنفکران زنی آزادی‌خواه شد.

توران آغا ملقب به ملکه ایران، بیست و یکمین فرزند ناصرالدین‌شاه و دومین دختر «خازن‌الدوله»، از زنان صیغه‌ای بود. خازن‌الدوله با اسم «گلبدن باجی»، جزو کنیزان «مهدعلیا»، مادر ناصرالدین‌شاه بود که پس از فوت او به عقد شاه در آمد و چون زنی بود که به‌جای مهدعلیا اداره امور حرمسرا و بعد خزانه را برعهده گرفت، به لقب خازن‌الدوله ملقب شد. او زنی کاردان در اداره خزانه بود و همین باعث شد تا خیلی زود جایش را در حرمسرا تثبیت کند. اما او بعد از به دنیا آمدن فرزند دومش، تومان‌آغا درگذشت و ناصرالدین‌شاه تربیت دو دخترش یعنی توران‌آغا و تومان‌آغا را، به دومین همسر عقدی‌اش «خجسته‌خانم تاج‌الدوله» سپرد.

تاج‌الدوله که داغ پسرش «معین‌میرزا» را بر دل داشت، از این دو دختر مانند «عصمت‌الدوله»، دختر خودش نگهداری کرد و برایشان معلم‌هایی گرفت. شاه به دو دختر لقب‌های فخرالدوله (توران) و فروغ‌الدوله ( تومان) را داد.

این دو خواهر استعداد زیادی در زمینه تحصیل و هنر آموزی داشتند. فخرالدوله، خواهر بزرگتر، هم پیانو می‌نواخت هم شعر می‌گفت. فروغ‌الدوله نیز دستی در شعر داشت و با خط خوشی هم می‌نوشت. وقتی ۱۶ ساله شد، شاه، «علی‌خان ظهیرالدوله»، پسر «میرزا ابراهیم‌خان» را که به‌جای پدرش «ایشیک آقاسی» شده و دو سال از او کوچکتر بود را، برای ازدواج با او انتخاب کرد.

 ظهیرالدوله که در ابتدای امر اداره اندرونی را برعهده داشت، بعد از دیدار با «صفی‌علی‌شاه»، قطب سلسله دراویش نعمت‌اللهی، از مریدان او شد و همه زندگی‌اش را در اختیار او گذاشت. فروغ‌الدوله هم که بعد از ازدواج با ظهیرالدوله لقب ملکه ایران را برای خود گذاشته بود، به این طریقت پیوست.

ظهیرالدوله بعد از مرگ صفی‌علیشاه با لقب صفاعلی‌شاه، به‌عنوان قطب دراویش نایل شد و انجمنی به اسم انجمن اخوت را بنیان گذاشت. انجمنی که اعضای آن جدا از حضورشان در طریقت تصوف، اندیشه‌های آزادی‌خواهانه داشتند. این انجمن در شکل‌گیری مشروطه نقش مهمی داشت. در دوران بعد از مشروطه نیز انجمن اخوت، جزو انجمن‌هایی بود که در زمینه آزادی‌خواهی فعالیت می‌کرد. خانه ملکه ایران، یکی از خانه‌هایی بود که محل حضور و برگذاری برنامه‌هایی با موضوع آزادی‌خواهی بود. در انجمن اخوت، گروه موسیقی ملی راه‌اندازی شده بود که در آن «عارف»، در کنار درویش‌خان اجرای برنامه می‌کرد. همچنین در این خانه، تئاتر فانتوم یا همان پانتومیم با موضوع آزادی برگزار شد. 

ملکه ایران، بیرق ایران را بر بالای خانه زده بود و هرکسی که به آنجا پناهنده می‌شد، راه می‌داد. او به‌همراه دخترانش در مراسم‌ و جشن‌های انجمن اخوت شرکت می‌کردند و حتی اشعاری هم می‌خواندند. این شعر از اشعاری است که منسوب به ملکه ایران است: «می‌شه ما خفتگان بیدار گردیم/بگو هرگز نمی‌شه یار یار»

یکی دیگر از اشعار ملکه ایران چنین است:

«دل من گر ز غم عشق تو بیمار نبود

با طبیبان جفاجوش سروکار نبود

گر ندیدی رخ تو چشم من‌ ای ماه تمام

تا سحر از غم هجران تو بیدار نبود

روز اول که دو چشمان تو مستم کردند

مژه‌ات صف شکن و سرکش و خونخوار نبود

گرنه ز اول نظر این سان دل و دین می‌دادم

این دل زار به پیش تو چنین خوار نبود

آن زمان که دلم بردی و خونش کردی

هیچکس غیر منت واقف اسرار نبود

یاد داری که من اندر طلبت می‌گشتم

آن زمانی که ترا هیچ خریدار نبود

با‌این‌همه، وضعیت مالی ظهیرالدوله بسیار نابسامان بوده است. در سال ۱۳۱۸، همسر او «فروغ الدوله، ملکه ایران»، به مظفرالدین شاه عریضه‌ای در پریشانی احوال خانواده خود می‌نویسد که شاید نتیجه آن، انتصاب ظهیرالدوله به حکومت مازندران باشد. 

ظهیرالدوله، در دوران پادشاهی «مظفرالدین شاه»، مدتی در سمت وزیر باقی ماند تا اینکه در سال ۱۳۱۹، حکومت مازندران به او واگذار شد و از این سال به بعد تا سال‌های مشروطه، در سمت حکومت ولایات مختلف بود.

 «مهدی بامداد» درباره ظهیرالدوله نوشته: «دارای روشنی ضمیر و طینت پاک و اخلاق حسنه و تجددخواهی بوده و طرفداری از مساوات و حکومت مشروطه می‌نمود و در انجمن اخوتِ او، از وضیع و شریف، برابر می‌نشستند و در موقع توپ بستن مجلس، چون منزل و خانقاه او، مرکز فراماسونری در خیابان فردوسی واقع و خودش در آن هنگام حاکم گیلان بود، محمدعلی شاه، آنجا را به توپ بست و اثاث گران‌بهای آن را به غارت بردند.»

به توپ بستن خانه ظهیرالدوله در روز ۳تیر۱۲۸۷ خورشیدی درست در زمانی رخ داد که ملکه ایران و مادر ظهیرالدوله و دخترش و وابستگانش، در خانه بودند. یک ساعت قبل از این اتفاق نیز به ملکه ایران خبر دادند که پسرش «ظهیرالسلطان» که در بین مشروطه‌خواهان در مجلس بود را، با سر و وضعی بد و کتک خورده به سمت باغشاه بردند. ساعتی بعد در‌حالی‌که افراد خانواده مشغول کارهای خود بودند و خود ملکه ایران هم در بیرونی با دکتر دندانپزشک ملاقات داشت، توپ‌ها را به سمت خانه آن‌ها آوردند و شروع به تیراندازی و بعد غارت خانه کردند.

او در نامه‌ای که به ظهیرالدوله نوشت، شرح داد که چطور او و چند زنی که در خانه بودند خودشان را از خانه نجات دادند.  قزاق‌ها به اینکه او عمه شاه است توجهی نکرده و چادر از سرش کشیدند. زمانی که توپ‌ها شروع به شلیک کردند، دخترش در حمام بود و حتی فرصت نکردند تا لباس مناسبی به تن کنند. زن‌های خانه و خدمه بدون چادر از خانه به پشت بام رفتند و شاهد بودند که اثاثیه‌های گران‌بها، غارت می‌شوند. 

ملکه ایران زنان را به سمت خانه همسایه‌ها برد، اما همسایه‌ها هیچ‌کدام اجازه داخل شدن به آن‌ها را نمی‌دادند. زنان از در دیگری به کوچه گریختند، ولی در هر خانه‌ای را که می‌زدند، کسی آن‌ها را راه نمی‌داد. عاقبت خدمه خانه «میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان» به آن‌ها اجازه می‌دهند تا پناه بگیرند و از آنجا به جایی بروند؛ اما پس از اینکه مورد بازرسی قرار گرفتند، با یک کالسکه به سمت محل امنی رفتند. 

ملکه ایران و دخترش «فروغ الملوک»، به خانه دختر دیگرش که عروس «عمیدالدوله» بود رفتند. او از همان جا نامه تندی به محمدعلی شاه نوشت و از رفتاری که با آن‌ها شده بود گله کرد. شاه در پاسخ نامه او، نامه‌ای سراسر عذرخواهی فرستاد و به او قول داد تا پسرش را آزاد کند.  پدر زنش «کامران میرزا» که برادر ملکه ایران هم بود، پیام فرستاد که به خانه آن‌ها بیاید؛ اما ملکه ایران نپذیرفت. در نهایت کامران میرزا همسرش را فرستاد و با اصرار، او و دخترش را به خانه‌اشان برد. 

اما ملکه ایران در تمام مدتی که در خانه برادر بود تنها، در یک اتاق زندگی کرد که یک ملحفه سفید روی تخت انداخته بود. شاه برای اینکه حسن نیت خودش را نشان دهد، صاحبقرانیه را به ملکه ایران داد تا زمانی که خانه‌اش آماده شود، در آنجا اقامت کند.  

یکسال بعد، زمانی که تهران فتح و محمدعلی شاه خلع شد، در خانه خرابه ملکه ایران و ظهیرالدوله جشنی سه روزه با نام جشن نصرت ملی برگزار شد و از پولی که جمع شد، برای کمک به خانواده آسیب‌دیده و کشته شده روز توپ خرج کردند. اما خود ملکه ایران و ظهیرالدوله پولی از آن برنداشتند. کاخ صاحبقرانیه را نیز برای استقرار احمدشاه به او دادند.

او در‌این‌باره در نامه‌ای نوشته است: «چهار روز پيش‌‌از اين‌، سپهدار "محمد ولی خان تنکابنی از فاتحان مشروطه"، برای محمدعلی شاه‌ و ملكه‌ جهان‌ پيغام‌ داد كه‌ نمی‌خواهم‌ شما را پرآزار كنم‌، همين‌طور كه‌ وزير مختار روس‌ واسطه اين‌ كار است‌، سلطان‌ احمد ميرزا وليعهد پسر شما را شاه‌ می‌كنم‌. در‌صورتی‌كه‌ ابدا‌ نايب‌السلطنه (کامران میرزا)‌ و پدر و مادرش‌ را نبيند و بعضی شرايط‌ دیگر را گفتند اگر با تمام‌ آن‌ شرايط‌ قبول‌ داريد، او را به‌ ما بدهيد. ملكه‌ جهان‌ راضی نبود. نايب‌السلطنه‌ وليعهد را داد به‌ دست‌ عضدالملک، گفت‌ ببريد مختاريد هرطور می‌خواهيد تربيتش‌ كنيد. عضدالملک و سپهدار و تمام نوكرهای شاه‌ و صاحب‌ منصب‌ها جمع‌ شدند توی حوضخانه‌ (صاحبقرانیه) شربت‌ و شيرينی چيدند، خطبه‌ به‌ اسم‌ وليعهد خواندند و شاه‌ شد. بعد يک خطبه‌ مفصلی برای عضدالملک خواندند و نايب‌السلطنه‌ شد. شاه‌ را به‌ او سپردند تا عصر آنجا بودند. بعد بردندش‌ شهر، دو روز است‌ كه‌ شهر است‌ ابدا از كسان‌ پدر و مادرش‌ نمی‌گذارند دورش‌ باشد. روز سيزدهم‌ ماه‌ هم‌ كه‌ عيد ولادت‌ مولا است‌، رسما سلام‌ خواهد نشست‌. شهر هم‌ خيلی خيلی منظم‌ است‌. نان‌ و گوشت‌ و همه‌‌چيز ارزان‌ و فراوان‌ و با كمال‌ نظم‌ و خوبی است‌. محمدعلیشاه‌ و ملكه‌ جهان‌ و نايب‌السلطنه‌ در سفارت‌ هستند و برای آن‌ مانده‌اند كه‌ تكليف‌ محمدعلی شاه‌ را معين‌ كنند. محمدعلی شاه‌ دست‌ از فسادش‌ برنداشته‌ است‌، باز می‌گويند دارد پول‌ می‌دهد به‌ بختياري‌ها سوار جمع‌ می‌كند، خيال‌ شلوغ‌ كردن‌ دارد. نايب‌السلطنه‌ ديگر شب‌ و روز برای شاه‌ حرف‌ می‌زند. اگر نايب‌السلطنه‌ نبود، سلطنت‌ را به‌ سلطان‌ احمدشاه‌ نمی‌دادند. آنچه‌ می‌توانست به‌ كار برد تا نواده‌ خودش‌ كه‌ سلطان‌احمدشاه‌ باشد شاه‌ شد. حضرت‌ عليا يک كرور می‌داد كه‌ ناصرالدين‌ ميرزا پسرش‌ را شاه‌ كنند، ظل‌السلطان‌ پنج‌ كرور می‌داد كه‌ يا خودش‌ يا جلال‌الدوله‌ پسرش‌ را شاه‌ كنند و نشد.»

ملکه ایران همچنین در کارهای اداره دارایی‌ها هم فعال بود و نامه‌های زیادی از او به‌جای مانده که شرح اداره اموالشان را در آن نوشته است. در مورد مرگ ملکه ایران اطلاعات زیادی در دست نیست، تنها در این حد که او در زمان حیات همسرش درگذشت.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

رویا ثابت، شهروند بهایی مقیم امارات؛ ۱۱۵ روز بازداشت بدون اتهام مشخص

۲۱ خرداد ۱۴۰۳
کیان ثابتی
خواندن در ۴ دقیقه
رویا ثابت، شهروند بهایی مقیم امارات؛ ۱۱۵ روز بازداشت بدون اتهام مشخص