close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

خودسانسوری، فرصت حضور در جامعه

۱۱ دی ۱۳۹۵
ادبیات و شما
خواندن در ۴ دقیقه
خودسانسوری، فرصت حضور در جامعه

محمد تنگستانی
ضرب‌المثل«زبان سرخ‌ سر سبز می‌دهد برباد» را برخی رعایت بیان و نکته‌سنجی می‌دانند وعده‌ای آن را محافظه‌کاری و خودسانسوری تعریف می‌کنند. در پروژه جدیدی که ما برای شما تهیه‌کرده‌ایم   قرار است به «خودسانسوری» بپردازیم. در این پروژه سه سؤال مشترک از تمام مصاحبه‌شونده‌ها پرسیده می‌شود و در بین پاسخ آنها اگر پرسشی بود مطرح می‌کنیم.   نیت ما در این پروژه و مجموعه مصاحبه‌هایی که قرار است منتشر بشود، به چالش کشیدن مصاحبه‌شونده‌ها نیست. ما تعریف آنها از خودسانسوری را به شما انعکاس می‌دهیم و اگر تمایل داشته باشند یک نمونه از خودسانسوری زندگی فردی و یا اجتماعی‌شان را با شما به اشتراک می‌گذاریم و درصورتی‌که تمایل به این کار نداشته باشند برای شما خواهیم نوشت. در این پروژه مصاحبه‌شونده‌ها را برخلاف کارهایی که تاکنون برای شما منتشر کرده‌ایم، معرفی نمی‌کنیم و علتش  برابر بودن افراد یک جامعه در مقوله خودسانسوری، در این پروژه است. شما نیز می‌توانید در پروژه خودسانسوری شرکت کنید و مصادیقی از خودسانسوری در فعالیت‌های ادبی-هنری، دوران تحصیل و یا زندگی شخصی خود را به نشانی اینستاگرام ما ارسال کنید. سیزدهمین نفری که با او گفت‌وگو کرده‌ایم یک کارگردان ساکن تهران است. این کارگردان که به دلیل مسائل امنیتی  نخواست نام او ذکر شود در تعریف خودسانسوری می‌گوید: «خودسانسوری تأثیرپذیری و تبعیت از شرایط جبری زمانه در حوزه‌های مختلفی مانند عرف، سیاست و فرهنگ است چنانکه ممکن است نگاه و یا زاویه دید به یک موضوع را نسبت به جامعه، افراد سیاسی، احساسات مردمی و یا فرهنگ عمومی ، تحت تأثیر قرار بدهد و نارضایتی را فراهم نماید که درهرصورت بر جریان خلاقه آفرینش اثر هنری تأثیر می‌گذارد.

خود سانسوری را یک بد اخلاقی فرهنگی تعریف می‌کنید یا محافظه کاری؟
-خودسانسوری حاصل جبر است حال این جبر می‌تواند از بیرون باشد یا درون هنرمند، وقتی به‌قاعده تبدیل می‌شود بخشی از شیوه تولید اثر است، چنانکه نه بداخلاقی است نه محافظه‌کاری بلکه گامی به‌عقب است تا فرصت حضور در جریان فرهنگی فراهم  کند. در غیر این صورت برای خلق اثر باید یا ترک جامعه کرد یا ترک خلق اثر هنری. بنابراین گاهی خودسانسوری شگردی برای طرح  موضوعاتی است که خود اساساً شامل سانسور می‌شوند.

پیش‌فرض ما این است که جامعه ایران، جامعه‌ای خودسانسور است. گمان می‌کنید این خودسانسوری ریشه در فرهنگ ایران دارد یا  تاریخ و اتفاقات سیاسی؟
-کاملاً ریشه فرهنگی دارد. گاه در اظهار نظر درباره یک موضوع بسیار معمولی دچار خودسانسوری می‌شویم. خودسانسوری در وجود ما تنیده شده است چنانکه گاه در عین گرسنگی و برای حفظ حرمتی بی‌ریشه اظهار سیری می‌کنیم. درباره‌ بسیاری از موضوعات در جمع حرفی نمی‌زنیم و یا به کودکان‌مان می‌آموزیم که در محیط اجتماعی نظری از پیش تعیین‌شده داشته باشند و معیار ترس از قضاوت است. 

قاعدتاً تاکنون خودسانسوری داشته‌اید. تمایل دارید یک نمونه از خودسانسوری‌هایتان را هم‌رسانی کنید؟
ـ آخرین خودسانسوری که داشتم  حذف نامم از این گفت‌وگو است. اجازه بدهید یکی از جالب‌ترین و خنده‌دارترین خاطراتم از  سانسور را برایتان بگویم. حدود ده سال پیش نمایشی را آماده اجرا کرده بودم. این نمایش  رودررویی سنت و مدرنیسم دریک خانواده تعزیه‌گردان بود. کار بازبینی شده بود و شورای نظارت تأیید کرده بود و اولین روز اجرا بود. یک ساعت قبل از شروع اجرای نمایش، ۳ نفر آمدند و  گفتند خطی برایمان  تئاتر را اجرا کنید. بعد از آن اجرای خطی،  گفتند: 
لباس‌ها باید این طوری بشوند و فلان دیالوگ حذف و فلان صحنه این تغییرات را باید داشته باشد و مهم‌تر اینکه  تار را باید از ترکیب موسیقی کار حذف کنید و فقط با سازهای بادی و کوبه‌ای اجرا کنید. چند ماه کل گروه تمرین کرده بود  روز اجرا بود. شروع کردم به داد زدن، انگار راهی نداشتم و تمام وجودم صدا شده بود. وقتی باقی نمونده بود و تماشاگران بیرون سالن منتظر باز شدن در بود. بعد از داد و بیداد‌هایم،  من را  کشیدن کنار و گفتن فعلاً برای امشب تار را فقط حذف کنید. چون توهین است. تار جزء سازهای تعزیه نیست و.... امشب فقط تار را حذف کن و مابقی موارد را در شب‌های بعد حذف کن. گویا داشتند به من لطف می‌کنند، نمی‌دانم. آمدم در سالن و گروه موسیقی را نشاندم سر جایی که برایشان آماده کرده بودیم. نوازنده  تار را گذاشتم پشت پرده و یک میکروفن اختصاصی جلوی سازش قرار دادم.   تار و نوازنده تار پنهان بود و سازهای کوبه‌ای و بادی  در معرض دید تماشاچیان و کار را اجرا کردیم.
چون قبل از اجرا دعوا شده بود و دادوبیداد من در سالن و محیط  تئاتر شهر پیچیده بود یکی از سانسورچی‌ها بعد از اجرا آمد سمتم، می‌خواست از دلم  دربیاورد. دلجویی کرد و کلی تشکر کرد که تار را حذف کردم و به نشانه دلجویی گفت مابقی موارد را نیازی نیست حذف کنید. ما هم تا آخرین شب اجرا تار را به همان شکل پنهان در کنار مابقی سازها گذاشته بودیم.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

دایی و قلعه نویی به فینال جام حذفی رسیدند

۱۱ دی ۱۳۹۵
گفتگوی ورزشی
خواندن در ۱ دقیقه
دایی و قلعه نویی به فینال جام حذفی رسیدند