«ایرانوایر»، اولین جلد از کتاب «زنان تاثیرگذار ایران» را منتشر کرد. این کتاب، روایت صد زنی است که بر پیرامون خود، جامعه، علم، هنر، سیاست، فرهنگ، ورزش، اقتصاد و تکنولوژی تاثیر گذاشتهاند، از موانع نظام نابرابر جنسیتی نهراسیدهاند و مسیری را برای رشد و دستیابی زنان ایران به حق برابر انسانی خویش هموار کردهاند. انتخابکنندگان این فهرست، مخاطبانی هستند که باور دارند از این زنان تاثیر گرفتهاند.
ما در جلدهای بعدی، به خدمات دیگر زنان ایرانی که در این مبارزه سهم داشتهاند هم میپردازیم. شما هم میتوانید در این انتخاب سهیم شوید، نظرات خود را برای ما بفرستید و اگر اطلاعات بیشتر و دقیقتری دارید، با ما در میان بگذارید. این نسخه دیجیتال است و تاثیر نظرات و پیشنهادات خود را میتوانید در نسخه چاپی که در ماه آبان منتشر خواهد شد، ببینید.
بهعلاوه، جلد دوم کتاب با نامهایی بیشتر در دست تهیه است. اگر نام زنی که بهنظر شما تاثیرگذار بوده است را در این فهرست نمیبینید، نام و دلیل آنکه او را تاثیرگذار میدانید را برای ما به ایمیل [email protected] بفرستید.
فراموش نکنید که مجموعه کتابهای «زنان تاثیرگذار ایران»، برپایه انتخابهای شما گردآوری میشوند و منتخبانتان میتوانند در هر عرصهای، از فرهنگ، علم، آموزش، پژوهش و کنشگری گرفته تا هنر، ورزش، فعالیتهای خیریه، سیاست، تکنولوژی، کارآفرینی، نوآوری، اقتصاد و ادبیات، گامهای موثری برداشته باشند.
«کتاب زنان تاثیرگذار ایران را میتوانید از این لینک دانلود کنید»
***
«بر ارباب دانش و بینش مخفی نیست که خالق عقل و دانش و رزاق کل آفرینش تربیت نوع بشر را از پسر و دختر به عهدهی کفایت و قوهی درایت امهات نهاده و این موهبت را به طایفهی نسوان داده زیرا تمام موالید از حین تولد تا قرب ده سال کسب اخلاق و تربیت از مادرها مینمایند و تقلید از حالات و اخلاق آنها میکنند، خاصه بنات که آنها نیز در آتیه امهات هستند. هر گاه مادر صاحب اخلاق نباشد، ناچار اولاد صاحب اخلاق حسنه نخواهد شد. پس چه باید کرد که مادرها بتوانند از عهدهی این خدمت به خوبی برآیند؟ باید عالم شوند که فرمودهاند طلبالعلم فریضه علی کل مؤمن و مؤمنه یعنی تحصیل علم و دانش بر هر زن و مردی واجب است. تحصیل علم و دانش برای اکابر و اهل بینش اسبابی بهتر از جراید نیست. این جریده موسوم به دانش را علیالحساب هفتهای یک نمره تقدیم ارباب ذوق و دانش میسازم.»
این سرمقالهی نخستین مجلهی زنانه در ایران است که حدود یک صد سال پیش در پایتخت به سردبیری زنی منتشر شد که تنها چیزی که از او جز نشریهای به نام «دانش» به جای مانده تصویری رنگ و رو رفته و یک نام فامیلی است که مقالههایش را با آن امضا میکرد: «خانم دکتر کحال».
نشریهی دانش به سردبیری خانم دکتر کحال که کسی نام و رسم دقیق او را تا سال ۱۳۹۸درست نمیدانست، در سال ۱۲۸۹، درست چهار سال بعد از مشروطه انتشار یافت. تا آبان ۱۳۹۸ تنها اطلاعات رسمی و تأییدشدهای که دربارهی خانم دکتر کحال میدانستیم، جز تصویری با لباس و کلاهی فرنگی در حال مطالعه که در کنار فرزندش انداخته است، شرحی کوتاه از او به قلم خودش در نخستین شمارهی دانش بود: «این کمینه خانم دکتر صبیه مرحوم میرزا محمد حکیمباشی جدیدالسلام، این جریده موسوم به دانش را علیالحساب هفتهای یک نمره تقدیم ارباب ذوق و دانش میسازم.»
در میان اوراق پراکندهی تاریخ و همین روایت چندخطی میشد این حدس را زد که مدیرمسئول دانش، دختر «محمد حکیمباشی»، از اقلیتهای مذهبی همدان بود که به دین اسلام درآمد و با عنوان جدید «السلام» علوم نوین پزشکی را آموخت.
اما عصر ۱۰ آبان ۱۳۹۸ یکی از مهمترین سوالات مورخان و پژوهشگران حوزه زنان از میان اسناد خانوادگی خسروسینایی بیرون آمد و مشخص شد که خانم دکتر کحال که خیلیها فکر میکردند نامش معصومه است نام و شهرتی دارد و خانوادهای سرشناس: عفت سپانلو سیاح.
خسرو سینایی کارگردان شناخته شده سینمای ایران شاید تا آن روز آبان ماه که به توصیه مدیر مسئول مجله شوکران دست به آرشیو خانوادگی برد و نام و خاطرات مادربزرگش را در نمایشگاهی در خیابان ویلا به نمایش گذاشت فکر نمیکرد که تاریخ جنبش زنان را تا چه حد تغییر خواهد داد. خانم دکتر کحال یا عفت سیاح احتمالا متولد دوران ناصرالدین شاه و سال ۱۲۶۰ شمسی بوده است. چرا که زمانی که در دهم رمضان ۱۳۲۸ قمری برابر با ۲۳ شهریور ۱۲۸۹ که نخستین شماره مجله دانش را منتشر کرد حدود ۳۰ سال داشت.
خانم دکتر کحال بعد از تحصیل در مدرسههای میسیونری، درس طبابت را نزد پدر و بعد از آن همسرش آموخت و به عنوان نخستین زن پزشک ایرانی و نخستین چشمپزشک زن، در کنار انتشار مجله، به طبابت نیز مشغول بود.
در مورد همسر این زن روزنامهنگار نیز نقل قولهای متعددی وجود دارد و برخی او را همسر یک روحانی و برخی همسر دکتر «حسین کحالزاده» میدانند که از مشروطهخواهان بود و مطب چشمپزشکی او ابتدا در خیابان «اکباتان» و بعدها در «جلیلآباد» یا «خیام» کنونی قرار داشت.
دانش به صورت هفتگی منتشر میشد. در نخستین شمارهی این نشریهی هشتصفحهای که در دهم رمضان ۱۳۲۸ منتشر شد، خط مشی آن به روشنی مشخص شده است. این نشریه به دنبال سیاست و حقخواهی نبود: «روزنامهای است اخلاقی، علم خانهداری، بچهداری، شوهرداری. مفید به حال دختران و نسوان و به کلی از پلتیک و سیاست مملکتی سخن نمیراند.»
در حقیقت، این نشریه در نخستین شمارهی خود تکلیفش را با مخاطبان خود، که شماری از نیمهی دوم نادیدهشدهی جامعهاند، روشن میکند و تأکید دارد که به دنبال تربیت نسوان و دوشیزگان و تصفیهی اخلاق زنان است.
تشویق به بالابردن اطلاعات زنان و علمآموزی مهمترین اصلی است که در اساسنامهی این روزنامه در شمارهی اول آن آمده است. اگرچه مطالعهی اساسنامه نشان میدهد، برخلاف تأکیدی که خانم دکتر کحال بر غیرسیاسی بودن روزنامه دارد، او نیز به دنبال اهداف سیاسی بوده است. اما نکتهی اساسی تفاوت نوع نگاه نشریهی دانش با سایر نشریهها و حرکتهای اجتماعی زنان است و نشان از درک دقیق شرایط در میان گردانندگان آن دارد. نشریه دانشی برای جامعهای منتشر میشد که با وجود حضور زنان در جنبش مشروطه و آغاز تلاش برای سوادآموزی، هنوز تا حرکت به سوی جامعهای متفاوت برای زنان راهی طولانی داشت.
این نشریه هر چند حریم خانه را مقدس میدانست و بر آموزش علم خانهداری تأکید داشت، بر دانشآموزی زنان تأکید زیادی میکرد و معتقد بود: «واجب است که ابتدا در تکامل و ارتقای مادران و همشیرگان خودمان بکوشیم. مادران باید به طور قطعی بدانند که دنیا همواره بدین وضع کنونی باقی نخواهند ماند؛ چنان که امروز را وضع صد سال قبل نمانده است؛ عالم همانا به سمت فضیلت و سعادت سیر میکند و ماراست که وجداناً این قاعده را پذیرفته و بنا بر آن حرکت کنیم. باید غیرت کرد که آیندهی ما پیروز و قابل افتخار شود و تنها وسیلهی رسیدن به این مقصود هم حسن تربیت اولاد ماست.»
مواظبت از سلامت نوزاد، فواید نور آفتاب، روش غذادادن به کودک و درمان بیماریهای کودکان و تربیت آنها حجم زیادی از صفحههای روزنامهی دانش را در بر میگرفتند. نکات خانهداری و همسری نیز از بخشهای دیگر نشریهی دانش بود، نشریهای که برای نخستینبار به زنان این مجال را داده بود تا دست به قلم ببرند و از الف تا یای یک نشریه را منتشر کنند، هدفی که شاید پیش از این برای زنان ایرانی سابقه نداشت.
نشریه دانش در شماره ۳۰ تعطیل شد. بنا به گفته خسرو سینایی نواده خانم دکتر کحال، علت این تعطیلی مرگ دکتر حسین کحال بود. او بعد از مرگ همسرش به عقد سرهنگ «حسینقلی آهنین» برادر دکتر کحال در آمد. او و سرهنگ حسینقلی آهنین چهار فرزند داشتند که خسرو سینایی نوه دختری آنها بود. عفت سپانلو در سال ۱۳۴۴ بعد از هفت سال بیماری در اثر سکته درسن ۸۴ سالگی درگذشت و در ابن بابویه به خاک سپرده شد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر