به دنبال اتمام دوره محکومیت و آزادی «عبدالرضا قنبری» معلم، مترجم و شاعر از زندان گروهی از معلمان و کنشگران مدنی با نوشتن یادداشت، به استقبال از آزادی او رفتهاند. مجموعه یادداشتهایی که در ادامه خواهید خواند توسط «علی اکبر باغانی» عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران و شورای هماهنگی تشکلهای سراسر کشور، «عمادالدین باقی» روزنامه نگار و فعال سیاسی و مدنی به مناسبت آزادی عبدالرضا قنبری است:
علی اکبر باغبانی:
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد.
عبدالرضا قنبری انسانی در طراز ایران و جهان. در همه جوامع بشری و کشورهای جهان مردان و زنان بزرگی وجود داشته و دارند که به رشد و توسعه جهان و کشورهای خود پرداخته و به عنوان انسان کامل، زندگی مردم را به معیارهای حقوق بشری و اقتصادی و اجتماعی و مدنی و سیاسی و صنفی نزدیک ساخته، همه اقوام، نژادها و ادیان و فرهنگها رابه هم نزدیک کردهاند. [آنها] سهمی بزرگ درمدرن سازی و تکامل جهان و مردم داشته اند و تاریخ از زنان و مردان بزرگی چون: افلاطون، ارسطو، سقراط، کنفوسیوس، بودا و کوروش و در دوران معاصر از فراانسانهایی مانند گاندی و نلسون ماندلا و رهبرانی که میلیاردها انسان، مدیون تلاشهای علمی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی و هنری و مقاومتهای آنها درزندان دیکتاتورهای زمانه خود بودهاند. امروز نیز، فراانسانهای بزرگ. شاعر، نویسنده، منتقد ادبی و اجتماعی، شایسته چنین نام و نشانی خواهند بود.
استاد بزرگوار جناب عبدالرضا قنبری در گمنامی و آرامشی آسمانی به امید ساختن جهان و انسان به ترویج اخلاق، شعر و رازهای عرفانی وموسیقیایی با هارمونی عشق در هستی پرداختهاند.
من علی اکبر باغانی عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران و شورای هماهنگی تشکلهای سراسر کشور در زندان رجایی شهر کرج جناب استاد عبدالرضا قنبری را تجربه کردهام و دراخلاق و ادب و علم و دانش فراگیر، ایشان را آزمودهام و از خرمن دانش او خوشهها چیدهام.
او بعد از رهایی از زندان رجایی شهر؛ همچون بودا و گاندی و نلسون ماندلا بر صدر خواهد نشست و مانند دوستان در بند خود چون: «محمود بهشتی لنگرودی» و «محمد حبیبی» و «اسماعیل عبدی» و «نسرین ستوده» و «نرگس محمدی» و «شیرین عبادی» و صدها معلم و نویسنده و خبرنگار ودیگر اعضای شورای هماهنگی تشکلهای سراسر کشور مانند: «رسول بداقی» و «سید محمود باقری» و «رامین ریگی» ازسیستان و بلوچستان و زابل، شهر بادهای ۱۲۰ روزه و ریز گردهای آزاردهنده برای کودکان معصوم و مظلوم و از تحصیل بازمانده تلاش و ایثار مینمایند.
زنده باد آزادی، پاینده باد عبدالرضا قنبری سرفراز
پیروز باد جنبش مردم ایران
عمادالدین باقی: سیمای محجوب
یکی از خاطره انگیزترین لحظهها هنگامی است که انسان پس از مدتها از سلول به بند عمومی منتقل میشود. اولین دیدارها و رخدادها، ماندگارترین لحظهها در ذهن انسانند. پس از ۵ ماه که وارد بند عمومی شدم، دوستان زیادی را در بند ۳۵۰ یافتم. برخی را از پیش میشناختم و برخی را در آنجا شناختم. وقتی زندانی وارد بند عمومی می شود لوازم مورد نیاز برای زندگی در آنجا را همراه ندارد. هر کسی تحفهای پیشکش میکند؛ یکی خودکار پیشکش کرد، یکی دفتر، یکی هم شکلات. برای کسی که شیرینی زیاد دوست دارد پس از چند ماه آن شکلات طعمی فراموش نشدنی داشت.
یکی از دوستان تازه یاب هم آقای عبدالرضا قنبری بود که یک لیف حمام پیشکش کرد. یک تحفه کاملاً کاربردی و مورد نیاز که تا پایان زندان مورد استفاده بود. اما ماندگارتر از آن خاطره، سیمای محجوب و تبسم همیشگی او است که گویی رنج و ناملایمات زندان بر او کارگر نیست. هرچند تردیدی نیست که او هم مانند بسیاری از سرافرازان دیگر رنجها را در درون خود میریخت و به عنوان کسی که در جریان جزئیات پرونده او هستم، بر این باورم که گناهی نداشت و چند سال را به ناحق در حبس و تبعید سپری کرد.
پرونده او از جمله برگهای پرونده قطوری است که باید پرونده سازانش پاسخگو باشند. معلمی فرهیخته که جایش در میان جوانان و فراگیران و آموزش و پرورش بود نه در زندان. آزادیاش را پس از چند سال حبس ناروا به خانوادهاش و دوستانش شادباش میگویم و برایش آرزوی سرافرازی و تندرستی روزافزون دارم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر